ششمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر میلاد و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه "هفته بنیان" چهارشنبه 19 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
مسیری را که کنگره60 طی کرده فراز و نشیبهای خیلی زیادی داشت، اتفاقات و تجربیات زیادی تجربه شده که شرح آن در بعضی از فایل های صوتی جناب مهندس دژاکام یا از زبان دیدهبان ها و دیگر مسافرینی که پیشکسوت هستند بیان شده است، حال به این نتیجه رسیدم که خیلی خوب است که من در این زمان و شرایط آمدم و سفر کردم؛ در زمستان سرد و یا تابستان گرم، داخل محیطی امن، صندلیها چیده شده، چایی آماده و همه چیز مرتب، تا در این شعبه صد نفر، دویست نفر در کمال آرامش سفر کنند، شرایط همسفران نیز به همن شکل است.
زمانی که آقای مهندس یک لژیون داشتند در ساختمانی حوالی میدان انقلاب، من آن زمان خانهام آنجا بود و آن موقع مصرف نمیکردم، نامزد اعتیاد بودم و تفننی استفاده میکردم، از مقابل آن ساختمان که تابلوی جمعیت آفتاب داشت رد میشدم، اما حقیقت را نمیدانستم و فکر میکردم برای معتادهایی است که دارند ترک میکنند، آن موقع من قبول نداشتم که معتاد هستم و گاهی اوقات من از آنجا میآمدم به تهرانپارس مصرف میکردم و برمیگشتم!
جناب مهندس بضعی اوقات، در خاطراتشان میفرماند: در اوایل شروع کار، ما برای آن ده نفر حتی پول نداشتیم آش بگیریم که بچه ها یک آش بخورند، ولی طی گذر زمان برای کنگره ۶۰ چه اتفاقی افتاده؟ در همین چند سال اخیر از دل همین نمایندگی صالحی تهرانپارس، سه نمایندگی دیگر به نام های صبا، صالحی ۲ و لواسان راه اندازی شود، این نتیجه تفکر سالم و راه درست است.

من نتیجه میگیرم که اگر این راه درست نبود قطعا به این جایگاه نمیرسید و همه اینها نتیجه استقامتی است که جناب مهندس دژاکام در این مسیر به خرج دادند و صبوری کردند، تا کنگره60 به این جایگاه برسد؛ جایی که من آمدم درمان شدم، حالم خوب شده، خانواده ام به آرامش رسیده اند، هم خودم آرامش دارم و هم دیگرانی که در کنار من هستند، زمان مصرفم اینجوری نبود، درون من آشوب بود یعنی هیچ جا نمیتوانستم عمل سالم را انجام دهم، کارم را انجام میدادم و یکدفعه خشم یا عصبانیت یا بی فکری همه چیز را به هم میریخت و دیگرانی هم که کنار من بودند همینجوری بودند، اما الان این اتفاق نمیافتد، هم خودم آرامش دارم هم خانواده ام آرامش دارند، هم جایی که کار میکنم، تمام کسانی کنارم هستند، میگویند که چقدر تغییر کرده ای.
خوب حالا اگر بخواهم آنچه در این سالها از کنگره60 دریافت کردم را بازپرداخت کنم، باید چه کار کنم؟ باید خدمت کنم و نگویم آنقدر هستند که خدمت کنند. بله همه هستند و من اگر نباشم دیگران خدمت میکنند و کار کنگره60 لنگ نمیماند اما من باید چه کار کنم؟ من هم بدهی ام را باید پرداخت کنم و هم فکر نکنم تمام شد، در هر جایگاهی که هستم با هر آگاهی و دانایی که دارم ممکن است مسیر من تغییر کند، صفت گذشته در انسان صادق نیست، غرور من را نگیرد و در دست اندازهایی هم که در مسیر زندگی بوجود میآید ناامید نشوم؛ همانطور که جناب مهندس دژاکام ناامید نشدند، صبوری کردند و استقامت به خرج دادند تا الان کنگره60 به این جایگاه رسید.
از همه شما ممنونم که به من فرصت مشارکت و خدمتگزاری دادید.
تایپ و ویرایش خبر: مسافر امیر لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر محسن لژیون چهارم، مسافر جواد لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر هادی
آذر ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی تهرانپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
86