English Version
This Site Is Available In English

او (مواد مخدر) ارباب و من مطیعش بودم

او (مواد مخدر) ارباب و من مطیعش بودم

به نام قدرت مطلق الله  

سلام دوستان، جواد هستم یک مسافر.  

خدای مهربان را شکر می‌کنم که اجازه داد وارد كنگره ۶۰ شوم. از آقای مهندس، خانواده‌ی محترمشان، راهنمای عزیزم و همه‌ی خدمتگزاران كنگره كه به هر شكلی در حال خدمت‌ هستند، صمیمانه تشكر می‌كنم.  

سال‌های زیادی درگیر مصرف مواد بودم. حدود ۲۴ سال پیش، مصرفم تفننی و گریزی بود؛ اما کم‌کم به غولی تبدیل شد كه اختیار را از من گرفت.

 اول من بودم كه مواد را كنترل می‌كردم، ولی بعد از مدتی اون ارباب من شد، مطیعش بودم، همه‌ی كارها و برنامه‌های زندگیم وابسته به مصرف شده بود.  

واقعاً دستور جلسه‌ی وادی دهم در مورد من صدق می‌كرد؛ به خاطر باورهای اشتباهم، وقتی كسی می‌گفت ترک كن، می‌گفتم: «آب از سرم گذشته، مگر چند سال ديگر زنده‌ام؟» با همین افکار غلط، خودم را گول می‌زدم و پند و نصیحت هیچ‌کس را قبول نمی‌کردم، روز به روز بیشتر در آن تاریکی و باتلاق فرو می‌رفتم. 

تا اینکه روزی یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم که با هم مصرف‌کننده بودیم. 

وقتی حال و روز من را دید، پیام و نوید کنگره را به من داد، البته اولش بهانه آوردم و نرفتم، ولی تخریب‌های مواد آن قدر زیاد شد که بالاخره با میل خودم وارد کنگره شدم.  

از وقتی به کنگره آمدم، کم‌کم همه چیز روبه‌ بهبودی رفت.  

یکی از دوستانم جمله‌ای گفت که همیشه در ذهنم خواهد ماند: «ای کاش روز اولی که به کنگره آمدی از خودت یه عکس گرفته بودی تا ببینی بعد از شش ماه چقدر تغییر کردی!»  

الان که شش ماه از سفرم گذشته، با روحیه‌ای خوب و انرژی مثبت به آرامشی رسیده‌ام که همیشه دنبالش بودم. امیدوارم بتوانم در این مسیر ثابت قدم بمانم و در آینده به هم‌نوعانم خدمت کنم. 

در پایان، هفته‌ی بنیان را به آقای مهندس، خانواده‌ی محترمشان و همه‌ی خدمتگزاران کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم. همچنین از همراهی همسفرانم در این مسیر پرنعمت صمیمانه سپاسگزارم.

تایپ: مسافر حامد لژیون نوزدهم

تنظیم و ارسال: مسافر موعود لژیون نهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .