جلسه ششم از دوره شصتوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابنسینا به استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر زینب با دستورجلسه (هفته بنیان) روز سهشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
این هفته هفتهی بنیان است ومن این هفته را به آقای مهندس، دانشمند بزرگ عصر زمانی که در آن هستیم و به خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم. این هفته، سپاسگزاری از خداوند است، خداوندی که ناممکنها را ممکن میسازد، از خداوندی که در این بعد، من و شما را در کنار چنین بزرگ مردی قرار داد و بندهای را به ما عطا نمود که من بتوانم راه درست زندگی کردن، بندگی و راه عشق را، راه محبت و بخشیدن را، اینکه به خودم برسم را به من آموخت؛ واقعا جای سپاسگزاری دارد از خداوند و اینکه استاد امین در سیدی بنیان میفرمایند که ما این مناسبتها را جشن میگیریم و کنار هم هستیم که یادآور شویم، یادآور اینکه انسانهای بزرگی مانند آقای مهندس بودند که بنیان و ریشه کنگره۶۰ هستند، آقای مهندس ریشه هستند، ایشان بنیانگذار نیستند؛ زیرا خود آقای مهندس، با متد DST و شربت OT، خودشان بنیان شدند.
خودشان ریشهای از دل تاریکی شدند که به روشنایی رسیدند و بعد از آن هم به خیلی از انسانها زندگی بخشیدند، این را من باید یاد بگیرم و آن استقامتی که در ۲۸ سال زندگی آقای مهندس و تلاشی که داشتند و آن دوندگی که داشتند، اگر نگاه کنیم یک الگو به تمام معنا و انسان بزرگی بودند که به نوعی زندگی کردن را به ما یاد دادند و من در کنگره۶۰، در نمایندگی ابنسینا و در نمایندگی اسلامشهر معنا پیدا کردم با وجود تکتک عزیزانی که حضور داشتند و من هم در کنار آنها آموزش گرفتم. آقای مهندس همیشه میفرمایند که چه سختیهایی کشیدند، به خاطر نبود شربت تریاک و مخالفتهایی که داشتند و اینکه خدا را شکر در آن مرکز مطالعاتی علمی اعتیاد مشارکت کردند، کمک کردند و پایلوتهایی برای شربت تریاک اتفاق افتاد که که در سال ۸۶ بود که پایلوت اول اتفاق افتاد و ۵۰ نفر در کنگره۶۰ موفقیتآمیز بود و در مرحله دوم یعنی پایلوت و آزمایش دوم ۱۰۰۰ نفر تحت تاثیر شربت OT قرار گرفتند و آزمایشهای خیلی خوبی اتفاق افتاد.
ولی سالی که من و مسافرم وارد کنگره شدیم، سال ۸۹ شربت تریاک نبود و خیلی سختیها بود، باید خود تریاک را از ساقی میگرفتیم، خرد میکردیم، اندازه آن را، نوع جنس مواد را، همه اینها سختیهایی بود که آقای مهندس واقعا ایستادگی کردند، به خاطر اینکه آن شربت تریاک را در مسیر درمان قرار بدهند که خدا را شکر این اتفاق افتاد. امروز باید من و شما قدردان این زحمتها باشیم و من از راهنما همسفر زهرا بسیار تشکر میکنم، خیلی سختیها کشیدند، آن زمانی که ما وارد شدیم، شعبه ابنسینا در غسالخانه بود و آقای مهندس گاهی اوقات در صحبتهایشان فرمودهاند، سال اول در شعبه امامزاده بودیم و بعد به حسینیه آمدیم و اگر اشتباه نکنم زمستان سال ۹۰ بود که کلنگزنی این ساختمان زده شد و از آنجا خیلی از عزیزان زحمت کشیدند، خیلی از راهنمایان، مسافران عزیز در این جایگاه بودند و چراغ این شعبه را روشن کردند.
در نهایت این مشعل خاموشی ندارد؛ زیرا فرمانش را از مبدأ آفرینش دریافت میکند. اینکه آقای مهندس آمدند حرکت کردند و با حرکت ایشان و الهامی که بر قلب مبارکشان اتفاق افتاد و این علم، آگاهی و این نور را هم برای خودشان ساختند، هم خودشان و عزیزان دیگر ساخته شدند. اگر امروز من اینجا و در جایگاهی هستم، اگر زنده هستم، زندگی میکنم، درکنار فرزندان و مسافرم هستم، این روز را مدیون آقای مهندس هستم که از خودشان گذشتند که به من مریم آموزش و نور بدهند و من در مسیرر نور بتوانم انشالله ثابت قدم باشم و از آموزشهای ناب کنگره سپاسگزاری میکنم و اینکه از خداوند میخواهم برای همیشه، تا روزی که زنده هستم یک صندلی را خالی برای من بگذارد که من حضور داشته باشم و از علم کنگره استفاده کنم.
در ادامه مراسم معارفه راهنما همسفر زهرا

رهایی ۳۰سیدی همسفرمریم و همسفر شیرین رهجویان راهنما همسفر طاهره

در ادامه رهایی نیکوتین همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سمیرا

.jpeg)
مرزبانان کشیک: همسفر ناهید و مسافر مصطفی
تایپیست: راهنمای تازهواردین همسفر سحر
عکاس: راهنما همسفر اعظم
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
82