English Version
This Site Is Available In English

بنیان یعنی ریشه

بنیان یعنی ریشه


مشارکت مکتوب راهنما‌ همسفر زهرا
من هم هفته بنیان را در راس به بنیان کنگره‌۶۰ آقای‌ مهندس، خانم‌آنی بزرگوار، استاد امین، خانم‌آنی کماندار و خانم شانی بسیار بسیار تبریک می‌گوییم. اگر امروز ما حال خوب و زندگی آرامی داریم به واسطه گذشت، بخشش و حرکت عظیم این خانواده است بسیار از آن‌ها تشکر می‌کنم و هفته بنیان را به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم. این هفته به گفته آقای مهندس تولد تک تک ما است. شاید همه ما این حس را تجربه کرده‌ایم و در مسیر زندگیمان این را تجربه کنیم که شاید با تمام وجود احساس کردیم که مرده‌ایم و دوباره زنده شدیم، حالا در دوره اعتیاد به واسطه اعتیاد مرگ برای تک تک ما اتفاق افتاده است، شاید در شرایط زندگی هم شرایطی پیش بیاید که  احساس کنیم مرده‌ایم و زیر بار سختی‌هایی که به قول آقای مهندس تمامی ندارد، حتی احساس کنیم کمرمان شکسته است؛ ولی وقتی که آموزش‌ها را داریم و صدای آقای مهندس را می‌شنویم دوباره بلند می‌شویم و ادامه می‌دهیم. این را یادمان باشد که در بخش همسفران خانم آنی بزرگوار بسیار از شعبه‌ها را راه اندازی کردند این را از زبان آقای حکیمی شنیدم. زمانی که شهرکرد بودیم دو سری آقای حکیمی و خانم آنی تشریف آوردند و هر چهارشنبه که می‌رفتیم جلسه می‌گذاشتند و راهنمایان از صحبت‌هایشان استفاده می‌کردند. بعد از آن آقای خدامی بزرگ و خانم سودابه کبیر رضایی آمدند و این مسیر اصفهان را رفتند و آمدند و خیلی از عزیزان به رهایی رسیدند. از دل اصفهان و شهرکرد شروع به حرکت کردند. آقای کامران و خانم مرجان عزیز که من در کنارشان بسیار یاد گرفتم و واقعاً همیشه قدردانشان چه در عمل و سعی می‌کنم آن چیزی که یاد گرفته اجرا و عملی کنم و در ادامه مسافرانی که به شهرکرد می‌رفتند و می‌آمدند. تاریخ ۶\۷\۹۶ آقای سلامی تشریف آوردند بویین و اولین جلسه در پارک جنگلی اتفاق افتاد. یک سال بعد از آن خودم اجازه را از خانم آنی بزرگوار گرفتم که بخش همسفران راه اندازی شود. این اتفاقات باید می‌افتاد و به واسطه نیاز شهر ما مسافران و من وسیله‌ای بودیم  اگر تک‌تک همسفران نبودند و آزمون نمی‌دادند و قبول نمی‌شدند، شاید این توانایی را در ما نمی‌دیدند و این اجازه را به ما نمی‌دادند که جلسات خصوصی همسفران برگزار شود. امیدوارم اثری از خودمان جای بگذاریم که نسل‌های آینده‌ام از ما یاد بگیرند و ادامه پیدا کند؛ چون اعتیاد پایان ناپذیر است و در کنارش بیماری‌هایی که بیرون از کنگره که  برایشان درمانی نیست. ممکن در سال‌های آینده به کنگره بیایند برای درمان بسیاری از بیماری‌هایشان و امیدوارم تک‌تک ما قدر این جایی را که داریم بدانیم و یادمان نرود که کجا بوده‌ایم و به کجا رسیده‌ایم. سی‌دی «شب» آقای مهندس خیلی قشنگ فرمودند: «از زبان زباندار راستین می‌گویند که تو وقتی فایده داری می‌توانی دستی را بگیری، وقتی می‌توانی تاثیرگذار باشی که آن چیزی را که یاد گرفته‌ای را به عمل برسانیم» وقتی فکر کردم شاید یک درصد از علمی که آقای مهندس در اختیار من قرار داد وقتی نگاه کردم دیدم هیچ کدام را نتوانستم درست اجرا کنم. امیدوارم همینطور که قدردان آقای مهندس و سیستم کنگره‌۶۰ هستم تلاشم بر این باشد که آن چیزی که یاد گرفتم را بتوانم عملش کنم تا در ادامه بتوانم تاثیر بگذارم روی کسانی که دستشان را سمت من دراز می‌کنند روی خانواده‌ام، فرزندم و اجتماع باز هم  تبریک می‌گویم.

مشارکت مکتوب راهنما همسفر نرگس
هفته بنیان را خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم. هر آنچه که ما امروز داریم مدیون این خانواده عزیز و با گذشت هستیم. همانطور که آقای مهندس فرمودند: «روز رهایی ایشان، روز رهایی و تولد همه ما است». خدا را بابت حضورم در کنگره شکر می‌کنم و خیلی زیاد از آقای مهندس و خانم آنی به خاطر تمام زحماتی که کشیدند سپاسگزارم. وقت‌هایی که دخترم می‌خندد، نگاهش می‌کنم و با خودم می‌گویم این خنده‌ها از کجاست؟ یا روزی که حالم خوب است و آرامش دارم، با خودم می‌گویم این حال خوب را از کجا داری؟ مرتباً به خودم یادآوری می‌کنم که فراموش نکنم هر آنچه که امروز دارم، اگر مسافرم حالش خوب است، اگر خانواده شادی در کنار هم هستیم، اگر اعتبار و آبرویی هست، همه و همه را مدیون آقای مهندس و کنگره ۶۰ هستیم. اگر روزی که آقای مهندس رها شدند پیش خودشان می‌گفتند من که دیگر رها شدم بقیه به من ارتباطی ندارند چه بلایی بر سر ما می‌آمد؟ ما الان کجا بودیم؟ خودم را می‌گویم اگر در قید حیات بودم، قطعاً وضعیت خوبی نداشتم مسافرم هم همینطور بود؛ پس مدیون آقای مهندس، استادان ایشان و از خود گذشتگی‌های خانم آنی بزرگ هستیم؛ اگر خانم آنی بزرگ نبودند، قطعاً قسمت همسفرانی هم نبود. آن قسمت «باوری در ناباوری» که در «کتاب ۶۰ درجه زیر صفر» است و آن شوقی که آقای مهندس و خانم آنی بزرگ به خاطر رهایی ایشان حس می‌کنند، تمام ما هم لحظه به لحظه حس می‌کنیم. در مورد شعبه زاگرس خیلی سپاسگزارم از مسافر مهدی ابراهیمی، مسافر مهدی حبیبی، مسافر احمد پورمحمدی، مسافر محسن، مسافر علیرضا و همینطور همسفر زهرا که اگر امروز ما هم در شهرمان شعبه‌ای داریم، مدیون این عزیزان و از خود گذشتگی آنها هستیم. اگر این شعبه تاسیس شد به خاطر زحمات و تلاش‌های این عزیزان است. امیدوارم قدر این نعمت را بدانیم.

مشارکت مکتوب راهنما همسفر نرگس
خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر در جمع شما دوستان قرار گرفتم. من هم  هفته بنیان را در رأس به جناب آقای‌مهندس، خانواده محترمشان و تمام خدمتگزاران کنگره۶۰  تبریک می‌گوییم. باید به خودمان ببالیم که در چنین مکانی و در کنار چنین دانشمند بزرگی در حال آموزش گرفتن هستیم. صحبت‌های چهارشنبه خانم آنی بزرگ واقعاً حس و حال خیلی خوبی داشت؛ خیلی ارزشمند بود با کسالتی که داشتند خواستند در همسفرانی که در کنار مصرف کننده قرار دارند بیایند و در جلسات حضور داشته باشند و بتوانند از این آموزش‌ها استفاده کنند؛ هنوز دوست دارند که پیام کنگره۶۰ را به افرادی مانند خودشان انتقال دهند. این بسیار ارزشمند است که از همین فرصت بسیار کوتاه این پیام را به دیگر انسان‌ها و به دیگر مادران و یا اعضای خانواده مصرف کننده برسانند. امیدواریم که همیشه سالم و سلامت باشند در مورد آقای مهندس عنوان کردند که این دستور جلسه این نیست که بخواهیم تولدی بگیریم این دستور جلسه واقعاً هر سال نیاز است که مروری شود برای ساختار یک شعبه  که آقای مهندس از حرکت کنگره۶۰ و فراز و نشیب‌هایی که در راه افتاده است صحبت کنند. منی که از اوایل حرکت شعبه زاگرس حضور داشتم وظیفه خودم را می‌دانم که آنها را مطرح کنم تا کسانی که در ادامه در مسیر قرار گرفتند بدانند که این مسیر راحت نبوده است. آقای امین خیلی قشنگ روز چهارشنبه فرمودند: «مسیر کنگره ۶۰ راه اتوبان است خیلی مسیر راحتی است؛ ولی این مسیر قبلاً مسیر کوهستانی بوده است پر از فراز  و نشیب بود» انقدر راحت نبود که افراد بتوانند به راحتی آموزش‌ها را بگیرند فقط دغدغه‌شان این نبود که نیم ساعت راه را طی کنند؛ ولی الان فقط دغدغه‌شان همین نیم ساعت راه است؛ ولی دغدغه‌ای که اوایل بود خیلی فراتر از این حرف‌ها بود زمانی که شعبه زاگرس می‌خواست حرکت خودش را شروع کند اینطور نبود که فقط منتظر اجازه آقای مهندس باشند و آقای مهندس این اجازه را دهد که حرکت خودشان  را شروع کنید. اتفاق‌های بسیاری پشت این مسئله‌ها بود زمانی که خدمتگزاران خودمان این حرکت را در شهرکرد داشتند و خدمت می‌کردند داشتن این الگوها خیلی مسیر ما را راحت‌تر کرد این فقط بخشی از کار بود مرحله دیگر پرداخت مبلغی بود که برای کسانی که خودشان را از منجلاب تازه بیرون کشیده بودند مبلغ زیادی بود و برای عزیزان برای جمع کردن این مبلغ تلاش‌های بسیاری کردند؛ چون خودشان باید آن را پرداخت می‌کردند. نمی‌توانستند از کسی یا جای دیگری کمک بگیرند. خدا را شکر که توانستند این مراحل را طی کنند و حرکت خودشان را در بوئین میاندشت شروع کنند تمام این زحمات و تحمل کردن سختی‌ها نشان دهنده‌ خواسته قوی و عشقی بود که به همنوع  خودشان داشتند. امیدوارم به عنوان یک همسفر سهم کوچکی در این مسیر داشته باشم  و به قول آقای مهندس دیگران کاشتند این مسیر ناهموار را برای من اتوبان کردند امیدوارم که من هم بتوانم این مسیر را برای دیگران هموار کنم و بیایند و بتوانند آموزش‌ها را دریافت کنند.

مشارکت مکتوب راهنما همسفر نرگس
این هفته را خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم. اگر آقای مهندس و خانواده‌شان نبودند؛ قطعاً من هم الان نبودم و این زندگی را نداشتم. هر اتفاقی که برایم می‌افتد به خاطر وجود کنگره است. این هفته برای این است که گذشته خودم را یادآوری کنم و هیچ وقت فراموش نکنم که در کجا بودم و الان در چه جایگاهی هستم، خانواده‌ام چه بودند و الان چه خانواده‌ای دارم، اگر امروز پسرم حالش خوب است، اگر فرزندم وقتی من لباس سفید می‌پوشم، می‌داند می‌خواهم کجا بروم، همه این‌ها به خاطر وجود آقای مهندس و خانواده محترمشان است. آقای مهندس می‌فرمایند: «زمانی که کنگره شروع به کار کرد، آرزویم این بود که وقتی یک نفر پیش من می‌آید من او را نشناسم و از شهرهای مختلف باشد» و امروز ۲۸ سال از آن زمان می‌گذرد و کنگره آنقدر عظمت پیدا کرده‌است که خیلی از افراد هستند که آقای مهندس آنها را نمی‌شناسد. در مورد شعبه زاگرس من این هفته را به راهنما همسفر زهرا، مسافر مهدی ابراهیمی، مسافر مهدی حبیبی، مسافر محسن، مسافر علیرضا، مسافر احمد پورمحمدی، همسفرنرگس و… که از اولین اولین‌ها در شعبه زاگرس بودند، تبریک عرض می‌کنم. فکر نکنیم همه چیز خیلی راحت پیش آمده است، فکر نکنیم الان که من اینجا نشسته‌ام همه چیز از ابتدا عالی بوده است و از ابتدا این نمایندگی را به ما داده‌اند و از ابتدا این امکانات را فراهم کردند، نه اینطور نبود، این عزیزان خیلی زحمت کشیدند تا این شعبه تاسیس شود. قدر این مکانی که هستیم را بدانیم، اگر در کنگره حضور داریم قدردان باشیم که اگر قدردان نباشیم. خداوند این نعمت را آنقدر قشنگ از من می‌گیرد که من متوجه نمی‌شوم. هدفمان را از آمدن به کنگره مشخص کنیم، من اگر کنگره می‌آیم فقط برای خودم است، می‌آیم که خودم آموزش بگیرم. امیدوارم که این دستور جلسه نقطه تفکری برای همه ما باشد تا از این مکان بیشترین بهره را ببریم. خدا را شکر می‌کنم که در این زمان در کنگره حضور دارم.

تایپ و ویراستاری: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .