مشارکت مکتوب اعضاء لژیون ششم رهجویان راهنما همسفر مریم در مورد «بنیان کنگره۶۰»
همسفر فرخنده:
سلام بر شما ای فرشته نجاتم، درود خدا بر شما که مفهوم عشق و محبت واقعی را از شما میآموزم و مسیر درست زندگی را به من میآموزید، با ورود به کنگره و گرفتن آموزشها فهمیدم که هر قدر هم تحصیلات عالی داشته باشم بزرگترین علم، علم درست زندگی کردن است. با وادیهای عشقت زندگی کردم، با کتاب ۶۰ درجه زیر صفر راه درست را شناختم، توانستم درک کنم و حال مسافرم را بفهمم، توانستم همسفرشان، بال پروازشان باشم. با سیدیها هرروز مطلب تازهتری را آموختم. از جهنم و تاریکی به بهشتی رسیدم که بر سر در آن نوشته بود: «کنگره۶۰» من در جهنم اعتیاد زندگی میکردم. کتاب عشقت را خواندم وادی دوم امید را در دلم زنده کرد، در وادی چهارم فهمیدم مسئولیت زندگیم بر دوش خودم است، گریه و زاری، گله و شکایت به درگاه خدا را رها کردم. اگر الآن به همنوعان خودم خدمت میکنم خالصانه و از روی عشق است؛ چون امید و آرامش دارم. افتخار میکنم جزئی از خانواده کنگره۶۰ هستم. زمانی درمان مسافرم برایم آرزو شده بود؛ ولی حالا ما رها هستیم و حالمان خوب است. حال و روز گذشته خودم و خانوادهام را هیچوقت فراموش نمیکنم که با چه حالی وارد کنگره شدیم؛ اما حالا با قلبی آکنده از عشق منتظر بستن پیمان هستم. پیمانی خدایی با خالق خود. کسی که بهشت را بر روی زمین پیدا نکند در آسمان نیز نمیتواند پیدا کند. بهشت من کنگره ۶۰ است و شما و راهنماها، فرشتههای این بهشت هستید. خانه خدا نزدیک من است و تنها اثاث آن عشق و محبت است. کلام آخر همیشه به خاطر داشتن آرامشم از خدای مهربانم تشکر میکنم؛ چون کسی همچون مهندس و مکانی چون کنگره را بر سر راهم قرار داد. خدا را هزاران بار شکر و سپاس به خاطر وجود فرشتههایی که در مسیر زندگیم قرار داده تا به آرامش برسم. برایتان از خداوند بزرگ سلامتی و عمر طولانی آرزو میکنم تا مردههای متحرکی که در یخبندان اسیر شدهاند را زندگی دوباره ببخشید و کمکشان کنید. من بهعنوان همسفر، سلامتی مسافرم، حال خوبشان، آرامش خود و خانوادهام بهترین هدیه خداوند به من است. فرشتههای مهربان همیشه دعایتان میکنم و از خداوند بهترینهای دنیا را برای شما و خانواده محترمتان خواستارم.
همسفر مهناز:
با دیدن اعضاء کنگره ۶۰ و با دیدن افرادی مثل ایجنت و مرزبانها که با صمیمیت بسیار به پیشواز من میآمدند بسیار خرسند میشدم و برایم بسیار جالب بود که بدون هیچ چشمداشتی و با عشق و محبت در کنار هم به همنوعان خود کمک میکنند، انرژیم بالا میرفت و خوشحال میشدم از ابتدای ورود به کنگره آموزشهای ناب کنگره را با جان و دل میشنیدم و انرژی خاصی میگرفتم وقتی که سیدی مینوشتم یا سیدی را گوش میدادم، حس میکردم آقای مهندس در کنار من حضور دارد آن قدر کلماتشان روی من تأثیر داشت که هیچ کسی در زندگیم اینطور اثرگذار صحبت نکرده بود بعضی اوقات در فکر خود با خودم میگفتم: خدا را شکر که مسافرم اعتیاد داشت و من با این مسیر سبز و الهی و پر از آموزش آشنا شدم و تمام تلاشم را میکنم که لیاقت این واژه زیبا که همسفر است را داشته باشم، فرمانبردار کنگره و راهنمایم هستم تا به موفقیت و آرامش بیشتری برسم. خداوند را شکر میکنم که لیاقت همسفر بودن را به من عطا نموده تا انسان بودن و انسانیت را با تمام وجود درک کنم و هر وادی را آنقدر با خودم تمرین و تکرار میکنم تا بیشتر معنی انسانیت را درک کنم و من در طی سفر اول مثل کودکی که تازه راه رفتن را یاد گرفته است تاتیتاتیکنان دارم آموزشها را در مسیر زندگیام پیاده میکنم تا به آن آرامش درونی برسم، حس میکنم که دو ویژگی در من زیاد شده است یکی صبر و دیگری نقطه تحملم بر سر هر چیزی سعی میکنم زود جوش نباشم و زود تصمیم نگیرم و با فکر خود نسبت به عواقب آن جلو بروم. از آقای مهندس سپاسگزارم که چنین بستری را آماده کرد که افرادی چون من در این مسیر باشم و بتوانم با آرامش، عشق و محبت زندگی کنم و همچنین از راهنمایم که با آموزشهای خوب و مفید ما را در رسیدن به آرامش یاری میرساند کمال تشکر و قدردانی دارم.
همسفر اعظم:
هفته بنیان را به بنیان کنگره۶۰، آقای مهندس و خانواده محترمشان و خانواده بزرگ کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم. آقای مهندس ۱۵ آذر را هفته بنیان نام نهادند نه بنیانگذار و فرمودند: موادمخدر با پیدایش خلق انسان برابر است و از همان زمان که انسان خلق شد، موادمخدر به میان آمد؛ چون انسانها به آن احتیاج داشتند که مقداری حالشان عوض شود. بعضیها میگویند: باید اعتیاد نباشد، اگر نباشد اتفاق دیگر به وجود میآید؛ همچنین فرمودند: به عقیده من باید خیلی از افراد موادمخدر مصرف کنند تا خلق انسان از دست آنها در آسایش باشد. آن زمان برای درمان هیچ راهی وجود نداشت و عدهای با دارو و غیره میخواستند افراد را درمان کنند و مصرفکننده را به درمان برسانند. یک انسان مصرفکننده باید تفکرش درست شود و بایستی سه مؤلفه جسم، روان و جهانبینی در یک راستا به تعادل برسد. ایشان در ادامه فرمودند: بیرون از کنگره برای اینکه شخص را به درمان برسانند به او میگویند: که باید یک سال در رختخواب بخوابد و جدا نشود، نه تنها خوب نمیشود؛ بلکه بعد از یک سال هم مثل یک عقاب میشود و به آسمان پرواز میکند. آقای مهندس زحمتهای فراوانی کشیدند که در کنگره هزاران راهنما داریم و راهنماها که عشق بلاعوض میدهند و مرزبانها، دیدهبانها و همه خدمتگزاران که زحمت میکشند و دقیقاً به تمام مجموعه نگاه کنید متوجه میشویم که «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» و «عاشق را حساب با عشق است و معشوق چه حساب دارد» و ما در کنگره قوانین را حفظ میکنیم و ریشه درمان را پیدا کردیم و با درمان DST هفتهای یک سیدی که در مورد موضوعات گوناگون است صحبت میکنیم، اینها همه بنیان را بهوجود آورد. انشاءالله که به گوش تمام جهانیان اعلام خواهیم کرد که اعتیاد درمان دارد. آقای مهندس زحمات بسیار زیادی کشیدند برای بنا نمودن کنگره۶۰ تا بتوانند خانوادههایی را از دام اعتیاد نجات بدهند و کسانی بودند که در این راه کمکشان کردند. آقای مهندس از هیچکس کمک نگرفت از هیچ دولت و هیچ ارگانی کمک نخواست و تنها خودش اول و بعد با عزیزانی که کمکم برای ترک اعتیاد آمدند، کمک کردند به آقای مهندس برای اینکه ما بدانیم با چه شرایطی کنگره بهوجود آمد و چه مسائلی طی شد تا ما به این نقطه رسیدیم؟ آن زمان هیچ درمانی برای اعتیاد وجود نداشت، یک عده با دارو، اعتیاد خود را درمان کرده و عده دیگر بدون دارو ترک میکردند.
منبع: دستورجلسههفتگی «بنیان کنگره۶۰»
رابط خبری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر رخساره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تختجمشید شیراز
- تعداد بازدید از این مطلب :
38