جلسه چهارم از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی غزالی مشهد به استادی اسیستانت همسفر صفیه، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «بنیان کنگره60» روز دوشنبه 17 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر فرصت شد تا در جمع همه شما که عشق هستید باشم. ما در این مکان، عشق و محبت میکاریم و عشق و مطالب کنگره را نشر میدهیم. من همواره از دیدن خدمتگزاران جوانی که بهعنوان همسفر به کنگره میآیند بسیار خوشحال میشوم. چهقدر خوب که از این سن آموزش میگیرید و در زندگی کاربردی میکنید. شما نصف راه را آمدهاید و از ما خیلی جلوتر هستید. این بار توقع داشتم تعداد همسفران بیشتری ببینم، ولی متأسفانه تعداد همسفران مثل گذشته است. باید به هم کمک کنیم و این عشق و محبت را عمیقاً یاد بگیریم و در خانواده و مسافرانمان آن را آموزش و نشر بدهیم تا متوجه تغییرات ما در کنگره بشوند. وقتی رفتار من هیچ تغییری نمیکند قطعاً مسافرم اجازه نمیدهد به کنگره بیایم و میگوید تو تغییر نمیکنی، پس چرا به کنگره میروی؟ قانون زندگی این است که خودم را تغییر بدهم، باید خیلی روی خودمان کار کنیم. انشاءالله که بتوانیم و شاهد این باشیم که حضور همسفران بیشتری را در این شعبه داشته باشیم.
ابتدا جشن هفته بنیان را که تولد بیست و هشتمین سال رهایی آقای مهندس است تبریک میگویم. آقای مهندس در لایو چهارشنبه گفتند که تنها تولد من نیست؛ جشن بنیان برای همه ماست و این از بخشندگی آقای مهندس و خانواده محترمشان است. آقای مهندس در تاریخ ۱۱ مهرماه ۱۳۷۵ شروع به درمان کرده و راه و روشی را ابداع کردند که نمیدانستند عاقبت آن چیست؟ ایشان تجربه ترکها و روشهای متفاوتی در NGOهای مختلف را داشتهاند، اما به نتیجه مطلوب و درمان نرسیدند. با روشی که خودشان ابداع کردند و به ایشان الهام شده بود توانستند در تاریخ 15 آذرماه ۱۳۷۶ به درمان برسند. در واقع درمان ایشان حدود ۱۰ ماه زمان برد و آقای مهندس نتایج را ثبت و ضبط کردند.
در مستندات ایشان در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر ضرب المثلی است که میگوید قدم هزار فرسنگی با اولین قدم آغاز میشود. مهندس در تاریخ ۷ بهمنماه ۱۳۷۵ اولین قدم را برداشتند و این اولین قدم تبدیل به هزاران قدم برای هزاران نفر برای رهایی از جهل و نادانی اعتیاد شد. ما هم باید خدا را شکرگزار باشیم؛ همچنین ممنون آقای مهندس باشیم که سیستم کنگره را برای همه ما نشر دادند. آقای مهندس میتوانستند روشی که به آن دست پیدا کردند را تنها برای خودشان نگاه دارند و کاری به دیگران نداشته باشند و میگفتند خودم درمان شدم و یاد ندارم آموزش بدهم و بلد نیستم، در این صورت تنها خود ایشان درمان میشدند. این لطف و بزرگی ایشان است که علم کنگره را نشر دادند. مهندس در لایو هفته گذشته گفتند هر روز 200 نفر به درمان میرسند. در حقیقت تنها همان یک نفر مسافر نیست، بلکه یک همسفر و خانواده و ... هم در کنار او هستند.
اگر مهندس علمشان را نشر نمیدادند، عاقبت من صفیه چه بود؟ اصلاً من کجا و در چه شرایطی بودم؟ واقعاً باید به این فکر کنیم که ببینیم در کجای کار هستیم. آیا قدردان این سیستم هستیم یا نه؟ آیا شخصیت واقعی آقای مهندس را شناختهایم یا نه؟ وقتی همسفر سودابه استادی این جلسه را به من واگذار کردند گفتم چشم. ما یاد گرفته و آموزش گرفتهایم که هر جا نیاز به خدمتگزار بود بگوییم چشم. در کنگره هر کسی به روشی خدمت میکند. برای اولینبار در تاریخ بشریت یک نفر توانست به درمان اعتیاد برسد، از جهل، نادانی و تاریکی اعتیاد به دانایی برسد و آن را نشر بدهد. آقای مهندس میگویند بالاخره توانستیم غول و هیولای اعتیاد که مانند کرکس عظیمالجثهای است را از پا در بیاوریم. میبینید اعتیاد را به چه چیزی تشبیه کردهاند؟ اگر مسافر من هنوز درمان نشده، اگر مسافرم هنوز گریز میزند نباید توقع زیادی از او داشته باشیم. همین که کنگره میآید و میگذارد من به کنگره بیایم را نباید قطع کنم. کار خیلی بزرگی است که بتواند درمان بشود.
آقای مهندس 17 سال به انواع مواد مخدر اعتیاد داشتند. در کنار ابداع این روش درمانی ایشان میفرمایند کنگره آغاز بنیان است. مهندس در سیدیهایشان میگویند ما میتوانیم خادم باشیم و خلق کنیم. ایشان کنگره60 و روش درمانی را خلق کردند. همسفر ایشان هم سهیم خلق این روش DST هستند. اگر همیاری و پشتوانه بودن همسفر آنی بزرگ نبود، آقای مهندس هم قطعاً نمیتوانستند به درمان برسند. خانم آنی بزرگ در لایو روز چهارشنبه خیلی زیبا صحبت کردند و هر کدام از جملاتشان یک پیام بزرگ برای کسانی بود که خواستار آموزش هستند. ایشان گفتند جدایی اصلاً معنا ندارد. اینکه من جدا شوم ضررش به خود من میرسد. من هم خوشحالم که در کنگره ماندم و خانواده را حفظ کردم. همانطور که آقای مهندس روش ابداعی خودشان را در میان گذاشتند تا مسافرها به درمان برسند، خانم آنی بزرگ هم کنارشان ایستادند تا ما همسفران به آموزش برسیم.
مسافرانمان تخریب مواد مخدر داشتند و ما هم تخریب افکار منفی و ذهن پریشان داشتیم. خانم آنی بزرگ احترام گذاشتند و محبت مادرانهشان را نثار کردند و گفتند که ما همگام و همراه مسافرانمان باشیم. جدایی به نفع ما نیست، باید کمک حال همدیگر باشیم و در زیر چتر خانواده به مکانی امن برسیم. این پیام برای همسفری است که سفر میکند و دودل است که بروم یا بمانم و بال پرواز مسافرم باشم؟ پیام کنگره این است که بمان؛ همانطور که ما ماندیم و شاهد سلامتی و رهایی مسافرانمان بودیم.
آقای مهندس طوری ساختار کنگره60 را طراحی کردند که اگر مسافری بیاید و به درمان برسد، در کنار او همسفرش هم به درمان برسد. مسافر و همسفر هر دو سه ضلع جسم، روان و جهانبینی را به تعادل میرسانند. همسفر در این حالت نمیگوید به درد من نمیخورد، من که مصرفکننده نبودهام. این آموزشها به درد من هم میخورد. تمام آموزشها را دو نفر با هم باید داشته باشند تا به تعادل جسم، روان و جهانبینی برسند. مهندس فرمودهاند در این دستور جلسه و جشن در مورد قدیمیها بگویید، از خاطرات گذشته بگویید. جا دارد یادی کنیم از همسفر فاطمه، آن زمان ایشان ایجنت بودند و اینگونه نبود که هر شعبه یک ایجنت داشته باشد و اسیستانت داشته باشیم.
یک نفر بود و آن یک نفر برای تمام شعبات مشهد بودند. همسفر فاطمه از تهران ماهی یکی دو بار میآمدند و سرکشی میکردند. اولین شعبهای که در تمام خراسان بود، شعبه الهیه بود که عزیزان در تهران یا تلفنی آموزش میگرفتند؛ نظیر مسافر حجت، مسافر کاظم، مسافر پارسا و همسفران هانیه، تارا و بهاره واقعاً اگر این بزرگواران نبودند ما اینجا نبودیم. از شعبه الهیه، شعبه فردوسی نشئت گرفت. شعبه فردوسی هم با چند نفر، دو تا سه تا لژیون بود. من از شعبه فردوسی آمدم و بعد از آن کمکم آزمونها شروع شد و عزیزان آمدند و خدمتگزارانی که داشتیم. واقعاً هر کدام از ما در هر جایگاه خدمتی که هستیم، شال داریم یا نداریم خدمت میکنیم، حتی من رهجوی ساده هم خدمت میکنم. این که سیدیام را بنویسم، سرسپرده راهنما باشم و تابع آموزشهای کنگره باشم هم نوعی خدمت است. انشاءالله که بتوانیم آموزشها را بگیریم و در زندگی روزمره به کار ببندیم.

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر امیر
تایپیست: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم) و همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی غزالی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
318