چهاردهمین جلسه از دوره سیودوم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، به استادی اسیستانت محترم ویلیام مسافر افسانه، نگهبانی مسافر فاطمه و دبیری مسافر زهرا، با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰»، روز شنبه ۱۵ آذرماه سال ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، افسانه هستم یک مسافر.
بسیار خوشحال و مفتخرم که در چنین روزی در میان شما عزیزان هستم و خدمت میکنم. از دوستان خدمتگزاری که من را به این جایگاه دعوت نمودند نیز سپاسگزارم. این هفته، جشن بنیان را در پیش داریم؛ این مناسبت که تولد آقای مهندس است، در تمام نمایندگیها گرامی داشته میشود و یادآور میگردد که چه بودیم و از کجا به کجا رسیدهایم. تمامی دستور جلسات به ما فرصت یادآوری این موضوع را میدهند.
آقای مهندس بارها در صحبتهایشان فرمودند: «این هفته را به من تبریک نگویید. این هفته فقط جشن تولد من نیست، من بنیان کنگره ۶۰ هستم.» این نشان از تواضع ایشان است که در هر فرصتی تنها به ما آموزش میدهند و یادآور میشوند که این هفته فقط تولد من نیست، بلکه تولد تکتک شماست.
آقای مهندس بهعنوان بنیان کنگره۶۰، روشی را در این سیستم آموزشی پدید آوردند که رهایی و حال خوش را برای ما به ارمغان آورد و کمک کردند تا از ضدارزشها و تاریکیها فاصله بگیریم. ایشان نسبت به همه رهجوها در سراسر نمایندگیها متعهد هستند و همیشه در اندیشه آناند که چه خدمتی انجام شود تا همه به آرامش، رفاه و حال خوش برسند. تمام دغدغه ایشان و خانواده محترمشان همین بوده است و من نیز به نوبه خود، این هفته را به ایشان تبریک گفته و کمال تشکر را دارم.
کوچکترین و شاید تنها کاری که از ما برمیآید این است که به حال خوب برسیم، خدمتگزار باشیم، تبدیل به استاد شویم و استاد تربیت کنیم؛ درواقع هر یک گوشهای از کار را بگیریم. این بهترین تشکر و قدردانی از آقای مهندس و خانواده محترمشان است که تمام دغدغهشان سلامت مصرفکنندگان بوده و هست. آقای مهندس با چشیدن طعم اعتیاد و گذر از آن، با تمام تحقیقاتی که انجام دادند و آسیبهایی که متحمل شدند، موفق شدند روشی را بیابند که ما بتوانیم به درمان برسیم. ایشان در درمان اعتیاد، معلم ما شدند.
یکی از دلایلی که ما کنگره ۶۰ را دوست داریم و به آن معتقدیم این است که مهندس دژاکام از جنس خود ما هستند؛ یعنی فردی که خود مصرفکننده بوده، سختیهای بسیاری را پشت سر گذاشته و اکنون به درمان رسیده و تجربیاتش را در اختیار ما قرار میدهد. به همین دلیل صحبتهای ایشان بر دلهای ما مینشیند. ایشان فرمودند که قدیمیها صحبت کنند و بگویند کنگره ۶۰ چه بود، چه شد، از کجا به کجا رسید و چه فرازونشیبهایی را پشت سر گذاشت. جناب مهندس سختیهای بسیاری را به جان خریدند تا توانستند روش درمان اعتیاد و دارویی را که زمانی برای همه خط قرمز بود، جا بیندازند. آنقدر استقامت و صبوری به خرج دادند که سرانجام الگوهای خوبی پرورش یافت.
مسائل مالی از ابتدا چالشبرانگیز بود اما اکنون این بخش بهمراتب بهتر شده و به کیفیت لازم رسیده است. روزگاری بسیاری از جلسات در پارک برگزار میشد؛ حتی در کنگره۶۰ لژیون وجود نداشت، چه برسد به وجود نمایندگیهای متعدد. آقای مهندس تعریف کردند که در آن روزها گاهی جلسات در غسالخانه برگزار میشد. جایی مشخص با امکانات مناسب نداشتند؛ نه جایگاهی برای نشستن، نه آبدارخانه و نه مکانی برای تشکیل لژیون. با وجود تمام این مسائل و مشکلات، آقای مهندس پای کار ایستادند و درمان اعتیاد به روش DST را تثبیت کردند.
هم مسائل مالی را حل نمودند و هم توانستند الگوهایی پرورش دهند که این الگوها سند زندهای شدند تا مهندس دژاکام بتوانند بایستند و بگویند: «من این روش درمانی را ابداع کردم و این الگوها، مدرک صحت آن هستند.» در ادامه، بسیاری از مقالات و دستاوردهای ایشان پذیرفته شد؛ نهتنها در درمان اعتیاد بلکه در درمان سیگار، کاهش وزن و حتی برخی بیماریها که راهحلی برای درمانشان یافت نمیشد. نتیجه این تلاشها آن شد که امروزه از ایشان بهعنوان استاد دعوت میشود تا از دانش و صحبتهایشان بهرهمند شوند.
در قسمت خانمها نیز مسائلی وجود داشت که آقای مهندس آنها را حل کردند. ایشان برای خانمهای مسافر نیز ایستادند و چتر حمایتی گستردند. بهخوبی میدانستند خانمهای مسافر با وجود اعتیاد چه سختیهایی را متحمل میشوند و همواره تلاش کردند تا گروه خانمهای مسافر نیز قوی و قدرتمند پیش برود. بسیاری نیز ماندند و خدمت کردند. روزگاری ما در یک زیرزمین سفر درمانیمان را انجام میدادیم و مسافران شربتی نداشتند که بهعنوان دارو از آن استفاده کنند. امکانات در حد صفر بود اما آقای مهندس هر آنچه خواستیم برای ما فراهم ساختند و از ما حمایت نمودند. نتیجه این تلاشها آن شد که امروز در قسمت خانمهای مسافر، ۱۰ نمایندگی در شهرهای مختلف فعال است و بهخوبی حرکت میکند.
آقای امین دژاکام در تولد پدرشان فرمودند که پدرشان شاید بیش از دو هزار جلد کتاب خواندهاند. نکته صحبتهای من این است که جناب مهندس با چشمی باز و آگاهی فراوان، تحقیقات بسیاری انجام دادند تا به این روش درمانی نائل شوند. ایشان محکم ایستادند و پیش رفتند و امروز آنچه داریم، حاصل زحمات بنیان کنگره ۶۰ است.
حال پرسش اینجاست: من در برابر این همه زحمت و خدمت، چه کاری میتوانم انجام دهم تا قطرهای از دریای تلاشهای آقای مهندس را جبران کنم؟ به عقیده من، تشکر و قدردانی نباید تنها با تبریک گفتن و اهدای پاکت باشد؛ بلکه نیازمند چیزی فراتر است. قدردانی واقعی یعنی اینکه من بتوانم الگوی صادق و واقعی در این مسیر باشم؛ چه در کنگره ۶۰ و چه در بیرون از آن، آموزشها را بهدرستی اجرا کنم.
پس میتوانم شخصی باشم که الگوی درست را بیرون از کنگره گسترش دهد و آموزشهای کنگره را فراگیر سازد. هر خدمتی که به من سپرده میشود، چه در جایگاه آبدارچی، راهنما، ایجنت یا اسیستانت، باید بهدرستی انجام دهم. اگر هر خدمتی که به من داده میشود را صحیح و کامل انجام دهم، اذن و اجازه ارتقای پلههای بعدی نیز صادر خواهد شد و میتوانم یک قدم به آنچه مدنظر بنیان کنگره است نزدیکتر شوم.
تمامی موارد گفتهشده در مورد درمان سیگار نیز صادق است. ایشان بسیار تلاش کردند تا درمان سیگار نیز اجرایی شود. ابتدا خدمتگزارانی بودند که چندین سال رهایی داشتند اما همچنان سیگار میکشیدند. هنگامی که آقای مهندس این روش را آغاز کردند، به درستی آن ایمان داشتند؛ یعنی همان متد درمان DST یا روش تدریجی که برای اعتیاد پیادهسازی کردند، برای درمان سیگار نیز اجرا نمودند. پس از مدتی، در CDها نیز درباره درمان سیگار اطلاعات و آگاهی ارائه کردند. نتیجه این تلاشها آن شد که امروزه شرط خدمت در کنگره ۶۰، داشتن نشان ویلیام است. در قسمت ویلیام نیز بهدرستی حرکت میکنیم، لژیونهای ویلیام افزایش یافتهاند و درمان نیکوتین موجب شده کیفیت رهاییهای OT نیز ارتقا یابد؛ زیرا مصرف سیگار و نیکوتین در روند درمان OT اختلال ایجاد میکند.
مسافرانی که سفر میکنند اما همچنان سیگار مصرف میکنند، آنگونه که باید به حال خوش نمیرسند. این افراد باید پا در مسیر درمان سیگار بگذارند و چند قدم که پیش بروند و از سیگار فاصله بگیرند، حالشان بهتر خواهد شد و به چشم میبینند که آقای مهندس و راهنماها تا چه اندازه درست میگفتند.
تا زمانی که در مشکلی غوطهوریم، متوجه ایراد کار نیستیم؛ اما وقتی فاصله میگیریم، تازه درمییابیم اشکال کار کجاست. ما یک بار در این مسیر حرکت کردیم و با درمان اعتیاد به حال خوش رسیدیم؛ پس بیاییم برای بار دوم نیز اعتماد کنیم و با ایمانی که داریم، در سفر درمان سیگار و نیکوتین نیز به رهایی برسیم تا بتوانیم خدمت کنیم. در کنگره ۶۰، آقای مهندس و خانواده ایشان الگویی صادق و درست بودهاند و هستند. امکان ندارد سخنی گفته باشند که خودشان آن را اجرا نکرده باشند. اگر فرمودند «سبد را حمایت کنید»، ابتدا خودشان حمایت کردهاند. در سفر جونز و ویلیام نیز همینگونه بوده است؛ خودشان اولین نفر بودند و پیشقدم شدند تا منِ رهجو را به حال خوش برسانند.
اولین کاری که من میتوانم انجام دهم این است که در این مسیر ثابتقدم و محکم باشم و بهدرستی حرکت کنم. این رهاییها در آمار ثبت میشود و در هر نمایندگی تأثیر مفید و سازنده دارد. در نهایت، هر آنچه آقای مهندس از ما خواستهاند، به نفع خود ما بوده است. در هر حرکتی که در اینجا انجام دادیم، ایشان ده قدم از ما جلوتر بودهاند. بنابراین ما که شاگرد هستیم باید ایشان را الگو قرار دهیم و قوی و درست حرکت کنیم. خیلی ممنونم که من را دعوت کردید تا خدمت کنم.
تایپ: مسافر روحانگیز، لژیون سوم
ویرایش: مسافر پانیذ، لژیون یکم
عکس: همسفر پریسا، لژیون یازدهم
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
78