جلسهٔ چهاردهم از دورهٔ دوم کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی لاله کرج، با استادی مسافر فرزانه، نگهبانی مسافر فتان و دبیری همسفر عاطفه، با دستور جلسهٔ «بنیان کنگره ۶۰» روز شنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، فرزانه هستم یک مسافر.
امروز بیستوهشتمین سال رهایی جناب مهندس و هفتهٔ بنیان کنگره ۶۰ است که در رأس، به جناب مهندس، خانوادهٔ محترم ایشان و تمامی اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
دوست داشتم نگاهی به سیر تحول کنگره از بیستوهشت سال گذشته تا به امروز و مسیری که طی شد بیندازم تا ببینیم چگونه توانستهایم به این نقطه برسیم. همانطور که میدانید، جناب مهندس در تاریخ ۱۵ آذرماه سال ۱۳۷۶ به رهایی رسیدند. ایشان این روز را «بنیان کنگره ۶۰» نامیدند؛ روزی که در حقیقت، به نوعی تولد تکتک اعضای کنگره ۶۰ نیز محسوب میشود.
نگاه عمیق و تفکر ژرف ایشان منجر به حرکتی نوین شد تا بتوانند انسانها را از دام اعتیاد و نیرومندترین دشمنشان، یعنی جهل و ناآگاهی خودشان، نجات دهند. قطعاً همهٔ ما انسانها وقتی تصمیم به انجام کاری میگیریم با مشکلات بسیاری روبهرو میشویم. زمانی که جناب مهندس این مسیر را آغاز کردند، با مشقتها و سختیهای فراوانی مواجه شدند. وقتی میخواستند جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰ را نامگذاری کنند، با مخالفتهای زیادی روبهرو شدند و همین مسئله چندین ماه زمان برد. در اوایل تأسیس کنگره، درمان بهصورت تریاک کشیدنی بود و اعضا باید به طور مثال، یک گرم تریاک را طی یک ماه بهصورت کشیدنی مصرف میکردند. بعدها شربت OT تولید شد و مصرف آن با سرنگ بسیار آسانتر گردید.
به قول قدیمیها: «این جادهای را که شما میروید، ما آسفالت کردهایم.» و به معنای واقعی، این مسیری را که امروز ما در حال طی کردن آن هستیم، جناب مهندس بیستوهشت سال پیش آسفالت کردهاند و اکنون یک اتوبان هموار پیش روی ماست. چالشهای زیادی در مسیر کنگره وجود داشته است؛ از جمله کرونا و همین جنگ دوازدهروزه که بسیار ناگهانی اتفاق افتاد. اما کنگره با تدبیر جناب مهندس، همه چیز را مدیریت کرد و توانستیم از این چالشها عبور کنیم. از عزیزانی که از قدیمیهای کنگره هستند درخواست میکنم دربارهٔ چالشهایی که کنگره از آنها عبور کرده و به این نقطه رسیده است مشارکت کنند و آنها را عنوان نمایند.
قطعاً جناب مهندس به تنهایی نمیتوانستند همهٔ امور را پیش ببرند؛ یاران وفاداری در کنار ایشان بودند تا بتوانند این مسیر دشوار را با هم طی کنند. چقدر خوب است که ما نیز از همان یاران وفادار جناب مهندس باشیم و این مسیر را بسیار سبز و استوار ادامه دهیم. امروز وقتی وارد کنگره میشویم، همه چیز برای ما مهیا است: سقف بالای سر، صندلی، امکانات کامل. اما زمانی پیش آمد که بهدلیل مشکلاتی، کنگره را پلمپ کردند. در آن دوران شعبههای زیادی وجود نداشت و جناب مهندس در کوچهٔ کنار شعبه به اعضا مشاوره میدادند. در همان زمان بود که ایشان تصمیم گرفتند پایههای مالی کنگره را استحکام بخشند؛ یعنی شعب و ساختمانها متعلق به خود کنگره باشد تا مستأجر نباشیم و مجبور نشویم هر سال جابهجا شویم.
امروز ما ساختمانها و دانشگاهی داریم که به نام کنگره ۶۰ ثبت شده است و این برای ما ارزش بسیار بزرگی دارد. همهٔ ما خوب میدانیم که امروز خرید یک خانه چقدر سخت است؛ اما اکنون بیش از ۱۵۰ شعبه داریم که متعلق به خود کنگره است. جناب مهندس دژاکام میفرمایند: «مشکلات همیشه میآیند تا به ما درس بدهند.» زمانی در پارک اعلام کردند که اعضای کنگره نمیتوانند در این بخش ورزش کنند زیرا قرار است آن فضا برای تیر و کمان آماده شود. اما جناب مهندس فرمودند تمام اعضای کنگره باید در رشتهٔ تیر و کمان ثبتنام کنند و در نهایت همان محوطه دوباره متعلق به کنگره شد.
ما باید از این اتفاقات درس بگیریم؛ اینکه وقتی مشکلی برای ما پیش میآید، در دل آن چه فرصتی نهفته است و چگونه میتوانیم از آن آموزش بگیریم. نه اینکه جا بزنیم و صورتمسئله را پاک کنیم؛ بلکه باید آن را حل کنیم و بهترین نتیجه را از آن به دست آوریم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همگی سپاسگزارم.
نگارش: مسافر فرزانه– راهنمای لژیون پنجم – شعبهٔ لاله کرج
ویراستاری: مسافر فتان– راهنمای لژیون چهارم– شعبهٔ لاله کرج
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
82