جلسه چهارم از دوره سیام کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اروند آبادان به استادی ایجنت همسفر زینب، نگهبانی همسفر حسیبه و دبیری همسفر حدیث با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز یکشنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
این هفته عزیز را اول از همه به آقای مهندس و خانواده محترمشان و به تمام خدمتگزاران کنگره۶۰ در تمام شعب کنگره بهخصوص نمایندگی اروند آبادان تبریک میگویم؛ هفته و روز خیلی ارزشمندی است؛ واقعاً این دستور جلسه جای تفکر دارد، علت نامگذاری این هفته و دستور جلسه این هفته باعث میشود من به خودم نگاه کنم و ببینم چه چیزی بر من گذشته، چه چیزی باعث شده من زینب امروز در این جایگاه بنشینم و درباره این اتفاق مبارک صحبت کنم.
بنیان یعنی اساس، پایه و شالوده آن چیزی که باعث ماندن و پایداری یک ساختار میشود، آقای مهندس بنیان کنگره۶۰ هستند و این هفته به منظور یادآوری هفته بنیان نامگذاری شده؛ هدف تمامی مناسبتها در کنگره یادآوری این مطالب است؛ زیرا که انسان فراموشکار است و بنا به گفته استاد امین باید در تلاش باشیم تا مرتکب کفر و پنهانکاری نشویم.
من همیشه باید بهخاطر داشته باشم که ۷ سال پیش با چه وضعیتی وارد کنگره شدم؛ چه مشکلاتی داشتم، من میدانم که با درمان اعتیاد همه مشکلات حل نمیشود؛ از نظر سایرین بیماری اعتیاد بیماری لاعلاج و پیشرونده است؛ اما من و شما شاهد رهاییهایی هستیم که بالای ۱۰ سال تا ۲۰ سال از درمانشان میگذرد و شرایط زندگی آنها به بهترین شکل تغییر کرده؛ حتی یک سفر اولی که در حال سفر کردن و طی کردن مسیر است، اگر روی اصول و نظم طبق قوانین کنگره پیش برود، قطعاً شاهد تغییرات خودش نسبت به زمانی که وارد کنگره شده خواهد شد.
آقای مهندس تاکید میکنند که در این هفته در مورد چگونگی شکلگیری کنگره صحبت کنیم؛ آقای مهندس حسین دژاکام در روز سهشنبه ۱۵ آذرماه ۱۳۷۶ از دام اعتیاد برای همیشه رها شدند؛ در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر صفحه ۲۲۱ چنین عنوانی وجود دارد؛ «باوری در ناباوری» مربوط به همان صبحی میشود که آقای مهندس بیدار میشوند، در حالی که ۱۵، ۱۶ قطعه از قطعات باقی مانده؛ اما احساس نیاز به مصرف نمیکنند؛ امکان ندارد که شما آن صفحه یا صفحه بعد از آن را بخوانید و چهره مهندس را تصور نکنید؛ این مبحث برای من و شما خیلی ملموس است که مربوط به پایان سفر آقای مهندس و آغاز رهایی ایشان میشود.
آغاز سفر آقای مهندس برگرفته از الهامات ماه رمضان بود؛ ایشان در این ماه متوجه منظم شدن و کم شدن دو وعده از مصرفشان شدند و این قضیه باعث شد که به آزمایش و تحقیق بپردازند؛ ابتدا مصرف خود را منظم و سپس تیپر کردند، در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر تمام جزئیات سفر آقای مهندس بهطور کامل نوشته شده است. کنگره۶۰ دو سال بعد از رهایی ایشان تاسیس شد؛ زمانی که من به کنگره آمدم، تعداد نفرات کم بودند، اکنون شعبه اروند آبادان دارای 2 سالن مجزا جهت آقایان مسافر و خانمهای همسفر میباشد و بهطور هم زمان جلسات روزهای یکشنبه را آغاز به کار میکنند؛ این نشانه توانمندی یک نمایندگی است که میتواند امکانات خودش را فراهم کند.
جا دارد که از اسیستانت همسفر آذر و راهنما همسفر مریم که قبل از من در کنگره حضور داشتند و برای نمایندگی اروند زحمت کشیدند تشکر کنم؛ از همسفر مریم و همسفر عاطفه که از نفرات اول نمایندگی اروند بودند و همه همسفران و مسافران شعبه تشکر میکنم؛ چرا که اگر حضور و خدمت مالی و انسان دوستانه شما نبود، امروز ما در این موقعیت نبودیم؛ امیدوارم که در مسیر پیشبرد اهداف کنگره همه تلاش و توان خود را بهکار ببریم؛ زیرا که هر کاری برای کنگره انجام میدهیم، قطعاً برای ما دریافتهایی خواهد داشت.
استاد امین در مقدمه کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر با پدرشان صحبت کردند که اگر شما درباره اعتیادتان صحبت کنید آبروی خانوادگی ما میرود و این احساس را من عمیقاً درک میکنم؛ همیشه از ترس اینکه آشنایی من را ببیند چه در پارک چه در شعبه خیلی هراس داشتم؛ آقای مهندس با شجاعت گفتند که من مشکل داشتم و آن را برطرف کردم، ایشان به این راه و درمان ایمان داشتند که افراد دیگر هم فقط میتوانند با این روش نجات پیدا کنند؛ این نشانه مناعت طبع، گذشت و همدلی آقای مهندس است، همچنین اگر همراهی خانواده ایشان نبود، باز هم این اتفاق اینچنین که ما شاهدش هستیم نمیافتاد.
واقعاً شگفتانگیز است که تمام شعب در یک ساعت معین، یک دستور جلسه معین را برگزار میکنند؛ این نشانه یک تفکر عظیم است که من باید قدر آن را بدانم؛ جشن ایجنت و مرزبان، گلریزان، هفته همسفر برگزار میشود؛ ممکن است من نقطه نظر خنثایی داشته باشم؛ اما بهتر است که من راجع به این مناسبتها تحقیق کنم تا متوجه هدف برگزاری آنها بشوم.
آقای مهندس نقش خودشان را در هستی به عنوان مهندس الکترونیک پیدا کرده بودند، کارخانه داشتند، تمام کارهای مهندسی شرکتهای بزرگ را انجام میدادند؛ اما از یک جایی به بعد حجت و نقش آقای مهندس در زندگی تغییر کرد؛ من زینب باید نقش خودم را پیدا کنم، الان که در کنگره هستم و یک سری اتفاقها را تجربه کردم، باید آن نقش را پیدا کنم و به آن شاخ و برگ بدهم.
ساختار کنگره به شکل یک درخت است که آقای مهندس ریشه درخت هستند، ریشه درخت اگر نباشد نه ساقهای و نه برگی وجود دارد؛ بقیه خدمتگزاران کنگره تنه، ساقهها و برگهای آن هستند، این ریشههای قوی هستند که به من و شما انرژی را تزریق می کنند و توان استفاده از فرصتهای زندگی را میدهند تا بتوانیم زندگی را زندگی کنیم.

مرزبانان کشیک: همسفر لیلا و مسافر صادق
تایپیست: همسفر سوسن رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر فرحناز
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
195