"به نام نامی قدرت مطلق"
سومین جلسه از دور چهل و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶٠ نمایندگی عمان سامانی(شهرکرد) به استادی راهنمای محترم مسافر تیمور، نگهبانی مسافر جعفر و دبیری مسافر نادر با دستور جلسه "هفته بنیان" در روز یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه صحبتهای استاد:
سلام دوستان، تیمور هستم؛ یک مسافر.
امروز توفیقی نصیب من شده تا درباره بنیان کنگره ۶۰ و هفته پربرکت بنیان چند کلمهای خدمت شما عرض کنم.
اجازه میخواهم سخنم را با ابیاتی از سعدی علیهالرحمه آغاز کنم:
«بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جُور است در نظر
هم جُور به که طاقت شوقت نیاوریم»

مگر در جدایی شوق هست؟
بله؛ از قدیم گفتهاند دردِ فراق، شوق وصال را بیشتر میکند. شوق است در جدایی و جور است در نظر. اگر «نظر» را نزدیکی و وصال معنا کنیم و «جور» را سختی، آنگاه معنا روشنتر میشود؛ هر که طالب وصال باشد، باید سختیهایش را هم به جان بخرد. چنانکه شنیدهایم:
«هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد»
و «هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند»
از دید من، هرکس بخواهد به جناب مهندس دژاکام نزدیکتر شود، باید ظرفیتی عظیم و تحملی افزون داشته باشد.
تبریک عرض میکنم به بنیان کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام عزیز؛ پیر میکده عشق؛
تولد ایشان که دیروز، پانزدهم آذرماه بود، در حقیقت تولد همه ماست. کنگره جایی است که هرکدام از ما، یک تولد فردی داریم و یک تولد مشترک، روزی که هزاران رها یافته و میلیونها نفر در آینده، آن را بهعنوان روز نجات و تولد دوباره خود جشن میگیرند.
کنگره ۶۰ یک مجموعه مردمی است که همانطور که مهندس در روز چهارشنبه فرمودند:
«کنگره ۶۰ وظیفهاش تنها درمان اعتیاد نیست؛ وظیفه اصلی آن تربیت استاد و راهنماست.»
درمان اعتیاد، درمان چاقی، درمان سیگار، حتی درمان سرطان—که تاکنون دهها نفر با متد ایشان نجات یافتهاند—همه اینها کوچکترین بخش کار کنگره است.
مهمترین رسالت کنگره پرورش استاد، آموزش راه و رسم زندگی و هنر زیستن است؛ آن هم در روزگاری که افسردگی، اضطراب، مقایسهها، رقابتهای بیهوده و هزاران مشکل دیگر، مردم را درگیر کرده است.
جناب مهندس در هفتم بهمن ۱۳۷۵، همزمان با ماه مبارک رمضان، سفر خود را آغاز کردند. به همین دلیل ماه رمضان در کنگره جایگاهی ویژه دارد؛ چرا که این خیر عظیم از همان ماه آغاز شد و در پانزدهم آذر ۱۳۷۶ ایشان به رهایی رسیدند.
به باور من، متدی که جناب مهندس به جهان معرفی کردند، بزرگترین معجزه قرن بیستویکم است.
آیندگان خواهند دید که بسیاری از بیماریهای صعبالعلاج، در آینده نزدیک با این روش درمان خواهند شد.
همانگونه که در گذشته طاعون، وبا و بیماریهای میکروبی نسلها را از بین میبرد. امروز بیماریهای قلبی، اماس، افسردگی، اعتیاد، الکل، سیگار و دهها بیماری دیگر دنیای انسان را تهدید میکند.
همانطور که مهندس فرمودند:
در روسیه الکل مردم را نابود کرده، در اروپا و آمریکا افسردگی بیداد میکند، و حتی در کشورهای عربی که روزگاری یک گرم تریاک حکم اعدام داشت، امروز اعتیاد یکی از بحرانهای جدی شده است.
ما در چنین دنیایی زندگی میکنیم و مهندس برای نجات ما آمدند؛ اما رسیدن به این نقطه آسان نبود.
افراد بسیاری جان و مال خود را در طبق اخلاص گذاشتند. از خواستههای خود گذشتند تا امروز ما در امنیت کامل از درمان اعتیاد، درمان سیگار و اصلاح زندگیمان صحبت کنیم.
مهندس در روز چهارشنبه فرمودند:
هرکدام از ما باید «ایاز» خودمان را به یاد بیاوریم.
من، تیمور… بیستونه سال از بهترین دوران عمرم، خاکسترنشین بودم. زندگیام نابود شده بود. چندین بار به فکر خودکشی افتادم؛ چون مال و اعتبارم را از دست داده بودم.
روزی پسرم که کلاس سوم دبستان بود، وقتی از مدرسه برگشت، در راهپله خانه فریاد زد:
«این بابای فلانفلان شده کجاست؟ من دیگه مدرسه نمیرم!»
چون همکلاسیاش به او طعنه زده بود که پدرت حتی نمیتواند از درِ خانه بیرون بیاید.
اما من به کنگره آمدم و زندگیام از نو ساخته شد. اعتیادم درمان شد، سیگارم درمان شد، آرامشم، اعتبارم، سرمایهای که از دست داده بودم و خانوادهام به من برگشت.
همه اینها را مدیون کنگره ۶۰ هستم.
امروز اگر بهجای ششصد میلیون، ششصد میلیارد هم بدهم، باز هم خودم را بدهکار میدانم.
مهندس کسی است که عمر خود و خانوادهاش را برای کنگره گذاشت و باز هم میگوید:
«من تا ابد مدیون کنگره هستم.»
تبریک عرض میکنم خدمت ایشان و خانواده محترمشان؛ خانم آنی بزرگوار، آقای دکتر امین، خانم شانی و خانم آنی کماندار.
تشکر میکنم از دیدهبانان محترم و استاد گرانقدرم آقای کامران و خیرمقدم عرض میکنم به آقا اسماعیل عزیز، راهنمای محترم و استاد بزرگوار که امروز قدمشان سر چشم ماست.
مهندس فرمودند در طول این هفته، پیشکسوتان بیشتر صحبت کنند و بگویند در گذشته چه سختیهایی بوده است تا عزیزان سفر اول و تازهواردان بدانند چه رنجها کشیده شد تا امروز ما در امنیت کامل به حال خوش برسیم.
در سال ۱۳۹۰، نمایندگی عمان سامانی در شهرکرد افتتاح شد. آن روزها تهیه حتی یک صندلی از سختترین کارها بود اما امروز میبینید که فقط در جشن گلریزان چندین میلیارد جمعآوری میشود؛ و این نتیجه زحمات پیشکسوتانی است که باورها را ساختند، بنیان را گذاشتند و راه را هموار کردند. وقتی بیدار شوی، بخشیدن پنج میلیون و پنجاه میلیون و پانصد میلیون برایت دشوار نیست؛ اما ساختن آن «باور» در سالهای گذشته، از سختترین کارها بود.
در پایان، امیدوارم پیشکسوتان عزیز بیشتر صحبت کنند تا راه برای دیگران روشنتر شود و قدر این نعمت عظیم را بهتر بدانیم.
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری»
سپاسگزارم از اینکه به صحبتهایم توجه فرمودید.

عکسبرداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر حامد لژیون بیستویکم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید
(4)(2)(19)(1)(2)(1).gif)
- تعداد بازدید از این مطلب :
977