English Version
This Site Is Available In English

از کجا به کجا رسیدیم

از کجا به کجا رسیدیم

جلسهٔ دهم از دوره سی‌وسوم کارگاه‌های آموزش خصوصی کنگرهٔ ۶۰، ویژه همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی ایجنت همسر زینب، نگهبانی همسفر نرجس و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه «بنیان کنگره 60» روز یکشنبه 16 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خوشامد می‌گویم؛ خدمت همه شما دوستان و حضور گرم و صمیمانه‌تان را ارج می‌نهم. خداوند لطف خویش را هرروز به‌گونه‌ای شامل حال ما می‌کند و حس دوست داشتن و دوست داشته شدن را به طریقی به ما نشان می‌دهد. روزی ما را در جایگاه استادی قرار می‌دهد و روز دیگر از حضور دوستان در لژیون بهره‌مند می‌شویم. هرروز این لطف جاری است و من از راهنمایان و مرزبانان، نگهبان و همچنین دبیر سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا در خدمت شما باشم.

جشن بنیان و بیست و هشتمین سال رهایی آقای مهندس بر همه ما مبارک باد. این جشن، فرصتی برای تأمل و تفکر عمیق است. واقعاً هر اتفاقی که رخ می‌دهد، خارج از دایره رحمت خداوند نیست. امیدوارم با تمرین‌هایی که در خانه انجام داده‌ام، بتوانم زمان خود را مدیریت کنم و کمتر صحبت کنم تا بیشتر از گفته‌های دوستان بهره‌مند شوم. از همه شما به‌ویژه دوستان قدیمی، دعوت می‌کنم تا از گذشته کنگره سخن بگویید؛ از مسیری که طی کرده‌ایم و از جایی که آغاز کردیم تا نقطه‌ای که امروز به آن رسیده‌ایم. این تجربه‌ها برای کسانی که اکنون در کنار ما حضور دارند بسیار ارزشمند است و با تصویرسازی ذهنی، بهتر درک خواهد شد.

ابتدا از خود آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، همچنین از همسفر آذر عزیز تشکر می‌کنم. اگر امروز ما در این جایگاه هستیم و حال خوش داریم، همه مرهون بزرگان کنگره است. از خانم آنی کماندار که به بوشهر آمدند و جایگاه‌های ارزشمندی به ما هدیه دادند و همچنین از آقای علامی و همسفر مرضیه که شعبه همسفران را پایه‌گذاری کردند صمیمانه سپاسگزارم. قدردانی نکردن از این بزرگان، ممکن نیست؛ انسانی که قدردان نباشد آنچه دارد از او گرفته می‌شود.

انسان‌های زیادی با کمک همین بزرگان به تعادل رسیدند. واقعاً باید اندیشید که از کجا به کجا رسیدیم و چه فراز و نشیب‌های زیادی پشت سر گذاشته‌ایم. آقای مهندس در صحبت‌های چهارشنبه خود به زیبایی بیان کردند؛ «ما از کجا به کجا رسیدیم.» جشن بنیان تنها به مناسبت تولد آقای مهندس نیست؛ جشن بنیان جشن همه ماست، گرچه اگر آقای مهندس نبود کنگره‌ای شکل نمی‌گرفت. اگر امروز ما هستیم و حال خوش داریم و همچنین سی‌دی می‌نویسیم و از حضور در این مسیر لذت می‌بریم، همه مرهون آموزش‌های کنگره و تلاش‌های آقای مهندس است.

واقعاً اهمیت دارد که معلم چه آموزشی به شاگردش می‌دهد و چگونه تصویری روشن و الهام‌بخش در ذهن شاگرد ایجاد می‌کند؛ خدا را شاکریم که در چنین جایگاهی هستیم و این فرصت را داریم. آغاز کنگره و تفکر بزرگ آن، به بهمن ۷۵ و آذر ۷۶ که سال رهایی آقای مهندس است بازمی‌گردد. دو سال بعد، کنگره شکل گرفت و بذر امید و تغییر کاشته شد. هر بذری که کاشته می‌شود ممکن است با چالش‌هایی مواجه گردد؛ گاهی رشد به‌سادگی رخ نمی‌دهد، همان‌طور که حتی گلدان‌های خانه ما نیازمند مراقبت هستند.

کنگره نیز؛ در مسیر خود با چالش‌ها و مشکلات زیادی مواجه بود، اما باغبانی همچون آقای مهندس این مشکلات را مدیریت کرد و ریشه‌ها را مستحکم نمود. امروز این درخت تنومند به ثمر نشسته و محصول آن در تمامی شعب قابل‌مشاهده است. برای درک کنگره و جایگاه آقای مهندس نیازی به سخنان دیگران نیست. آفتاب آمد دلیل آفتاب یعنی همان‌گونه که آفتاب بدون اعلام، گرما و نور خود را می‌تاباند؛ حضور و آموزش‌های مهندس نیز به ما گرما و انرژی می‌دهد. کلام ایشان، حکیمانه و فراتر از زمان و مکان است و ما را به فضایی متفاوت می‌برد.

روزهای سخت گذشته، با تمام دشواری‌ها پشت سر گذاشته شد و اکنون مسیر کنگره همانند اتوبانی هموار است. این مسیر ارزشمند است و باید قدر آن را بدانیم، بنابراین عشق ورزیدن، محبت و بخشش را نباید فراموش کنیم. اولویت ما باید این باشد که در هر جایگاهی قرار می‌گیریم، از وجود خود ببخشیم؛ همان‌گونه که بزرگان پیشین نیز از عصاره وجود خود به ما بخشیدند بنابراین گذشته خود را به یاد آوریم و مسیر طی شده را ارج نهیم.

تجربه‌ها نشان می‌دهد که ورود به کنگره و پذیرش آموزش‌ها همیشه آسان نبود؛ گاهی اوقات با مخالفت‌ها، دلخوری‌ها و دشواری‌های زیادی روبه‌رو شدیم، اما با پشتکار و محبت مسیر ادامه یافت. برای نمونه، روزهایی که مسافرم مرا همراهی نمی‌کرد، هر بار با چالش مواجه می‌شدم. یک روز به بهانه رفتن به سالن ورزشی، قصد رفتن به کنگره داشتم اما واقعاً ورزش کجا بود؟ یک روز ساعت دوازده مجبور شدم با همسرم بروم، او مرا با موتور به سالن ورزشی برد و پیاده کرد، در سالن بسته بود به همین دلیل گفتم تو برو الآن می‌آیند. به‌این‌ترتیب مسیر ما ادامه یافت و وارد کنگره شدیم.

سختی‌ها پشت سر گذاشته شد و خدا را شاکریم که اکنون شرایط پذیرش و آموزش برای همه آسان‌تر شده است. ما نیز باید تلاش کنیم تا کسانی که هنوز به کنگره نیامده‌اند، با محبت و عشق جذب این مسیر شوند. بسیاری از افراد بیرون از کنگره، زندگی سرد و یخ‌زده‌ای دارند و نیازمند گرما و عشق ما هستند. با انتقال آموزش‌ها و محبت، می‌توانیم به آنان کمک کنیم تا آرامش و حال خوش را تجربه کنند.

مرزبان کشیک: همسفر زهرا
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر زهرا
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
ارسال: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .