English Version
This Site Is Available In English

آقای مهندس دوست دارند همه مارا در همه جشن‌ها شریک کنند

آقای مهندس دوست دارند همه مارا در همه جشن‌ها شریک کنند

جلسه ششم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم همسفر سینا، نگهبانی‌‌ مسافر‌ آرمین و دبیری‌ مسافر مجید، با دستور جلسه « بنیان کنگره ۶۰ » در روز یکشنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد:               سلام دوستان، سینا هستم، یک مسافر.
از نگهبان محترم سپاسگذارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.  خودم را مسافر معرفی کردم چون سفر سیگار انجام داده‌ام، در جمع مسافران کنگره می‌توانم اعلام سفر کنم. گفتم این را بگویم تا احساس صمیمیت بیشتری با شما داشته باشم. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت‌تان هستم. هفته بنیان را به همه شما عزیزانی که در سالن حضور دارید تبریک می‌گویم، و در اصل به آقای مهندس و خانواده محترم‌شان؛ از خانم آنی بزرگ گرفته تا خانم شانی و خانم آنی کماندار، و همچنین آقای استاد امین تبریک می گویم. واقعاً در  این ۲۸ سال زندگی‌شان را وقف مسیر کنگره کرده‌اند.

من، به‌عنوان یک همسفر و کسی که اصلاً مصرف‌کننده هم نبودم، توانستم در این راه آموزش بگیرم و زندگیم را بهتر کنم. به همین خاطر این هفته را صمیمانه تبریک می‌گویم و خوشحالم که امروز در جمع شما هستم.

بعضی چیزها در زندگی یک‌باره پیش می‌آید؛ حالا می‌خواهد خدمت باشد یا هر چیز دیگر. من خودم این اتفاق‌های ناگهانی را دوست دارم. مثلاً در خیابان در حال راه رفتن هستی، پیرزنی می‌خواهد  از خیابان رد شود، از دور نگاه می‌کند، لبخند می‌زند و می‌گوید بیا دستم را بگیر. یا مثلاً فردی در خیابان مشغول مصرف است، کسی می‌رود نزدیکش و کمکش می‌کند تا وارد مسیر درمان شود. خودم این تجربه را نداشتم، ولی از دوستان زیاد شنیده‌ام. این اتفاق‌های ناگهانی شیرین است؛ اصطلاحاً می‌گویند رزق لایتَسَبّه یعنی روزی‌ای که آدم حسابش را نکرده است.

من امروز صبح ازشهرستان ساعت ۶ صبح راه افتادم و حدود دو بعدازظهر رسیدم. خیلی خسته بودم، دراز کشیدم و واقعاً حال وحوصله آمدن به کنگره را نداشتم. گفتم بروم یا نروم؟ همان موقع آقا آرمین زنگ زد و گفت بیا برویم کنگره، ماشین هم نیاور. من هم آمدم. حدود یک ربع قبل از جلسه، احمد آقا  ایجنت محترم گفتند جایگاه استادی خدمت کنم. خیلی برایم غیرمنتظره بود، ولی خدمت امروز برایم شیرین شد؛ خصوصاً که مصادف با هفته بنیان است و من آن را به فال نیک می‌گیرم.

روز چهارشنبه لایو صحبت‌های آقای مهندس را گوش دادم. کل جلسه را آقا مهدی در گروه گذاشته بود. برایم انرژی خاصی داشت. اینکه دیدم آقای مهندس و خانواده‌شان مثل همه ما رفتند بالا و شمع کیک تولد را فوت کردند، خیلی حس خوبی بود. چیزی که واقعاً برایم جالب بود، این بود که آقای مهندس چند بار تأکید کردند این هفته؛ هفته تولد من نیست؛ هفته همه اعضای کنگره است. نکته مهم برای من این بود که ایشان دوست دارند همه ما را در همه بخش‌های کنگره شریک کنند. با اینکه خودشان بنیان‌گذارند و سفرشان را از ۷۶ شروع کردند و رها شده‌اند، باز می‌گویند این تولد من نیست، تولد همه شماست.

من فکر می‌کردم چقدر با این نگاه فاصله دارم؛ چند میلیون سال نوری مانده تا بتوانم به این سطح از بزرگواری برسم. ما گاهی یک کار کوچک هم که انجام می‌دهیم، دوست داریم دیده شود و بگویند فلانی این کار را کرد؛ اما ایشان چنین بزرگی‌ای دارند.

این را هم از استاد امین دیده‌ام؛ چند بار شده هنگام طرح سوال، به‌جای اینکه مستقیم جواب بدهند، می‌گویند پاسخ در سی‌دی علم یک است. این برایم عجیب و درس‌آموز است. امیدوارم روزی برسد که ما هم به چنین درجه‌ای برسیم.

من خیلی به موضوع قدر و ارزش مسائل فکر می‌کنم. اینکه دو نفر می‌توانند در یک محیط و یک شرایط یکسان باشند، اما برداشت‌شان متفاوت باشد. یکی زیاد برداشت می‌کند، یکی کم؛ این به عوامل مختلفی مربوط است، اما مهم‌ترینش این است که من قدر و ارزش آن مسئله را چقدر درک می‌کنم. دو نفر کنار چشمه می‌روند؛ یکی با کاسه آمده، یکی با سطل، یکی با یک گالن بزرگ. هرکس به اندازه ظرف خودش برداشت می‌کند.

در کنگره هم به همین شکل است. اگر فکر کنم فقط آمده‌ام اعتیادم را درمان کنم، به همان اندازه برداشت می‌کنم. اما اگر نگاه عمیق‌تری داشته باشم و بدانم مسئله بسیار بزرگ‌تر از درمان مصرف است، برداشت من هم عمیق‌تر می‌شود.

این مقدمه را گفتم چون وجود آقای مهندس با توجه به اینکه هفته بنیان است برای ما یک نعمت بزرگ است. الان آقای مهندس در قید حیات هستند و این پنجاه درصد مسیر است؛ پنجاه درصد دیگر این است که من چقدر برداشت می‌کنم.

در وادی هفتم می‌گوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه، دیگری آنچه ما برداشت می‌کنیم.»
راه که هست؛ کنگره هم هست؛ حالا اینکه من چقدر برداشت کنم، برمی‌گردد به میزان هوشیاری و دانایی من. یکی بعد از ده سال آن‌قدر رشد می‌کند که زندگی‌اش دگرگون می‌شود، یکی دیگر بعد از همان ده سال در همان سطح باقی می‌ماند.

این روزها خیلی به این موضوع فکر می‌کنم؛ دغدغه‌ام این است که بتوانم بیشتر یاد بگیرم و رشد کنم تا برداشت بیشتری داشته باشم.

دوباره هفته بنیان را به جناب آقای مهندس و تمام خدمتگزاران کنگره و همه شما عزیزان  تبریک می‌گویم. سپاسگذارم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید. 

عکس: مرزبان خبری 

 تایپ : مسافر فخرالدین 

ویراستاری و بارگزاری: مسافر محمد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .