دوازدهمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنمای محترم مسافر اقبال، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر فرشاد با دستور جلسه بنیان کنگره60 روز یکشنبه مورخ 16 آذر ماه 1404 راس ساعت 17:00 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که یک بار دیگر فرصت شد در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم، از همه عزیزانی که در کنگره60 زحمت می کشند مخصوصا جناب مهندس و استاد امین تشکر می کنم، به همه عزیزان چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران هفته بنیان کنگره60 را تبریک عرض میکنم، هفته ایی که اولین بذر در دل تاریکی ها کاشته شد و به نور تبدیل گردید، تبریک عرض میکنم هم به جناب مهندس و هم به خودمان، مبارکمان باشد.
طبق آموزشهایی که گرفته ایم باید فرهنگ تشکر کردن و قدردانی را بجا بیاوریم، در این هفته هم باید از بنیان هر شعبه تشکر کنیم و یادآوری کنیم از تمام زحمات پیشکسوتان، که جناب مهندس می فرمایند تقدیر و تشکر باید هم کلامی باشد هم جانی باشد هم با پاکت، جناب آقای مهندس لطف می کنند و اجازه می دهند که ما از ایشان تشکر بکنیم، از پیشکسوتان این شعبه واقعا ممنون و سپاسگزارم، از تمام عزیزان در مرزبانی، راهنماها، خدمتگزاران اوتی، سایت؛ و همه عزیزان که در این بستر حضور داشتند و تلاش کردند سپاسگزارم.
من مسافر هم موظف هستم در همین بستر در همین چهارچوب و در مسیر این چهارده وادی حرکت کنم و مسیر را پر نورتر بکنم، ما در اقیانوسی هستیم که خیلی از انسانها طوفان زده در حال غرق شدن هستند و هر کدام از ما می توانیم به درستی حرکت بکنیم و یک فانوس دریایی باشیم، نوری باشیم در دل تاریکی ها بتوانیم بتابیم که دیگران بیایند و راه را پیدا بکنند، بنده چگونه می توانم به نور برسم؟ مسیر را جناب مهندس کاملا واضح به من مسافر گفته، اولین کار دوری از ضد ارزشها می باشد، فقط کافی است که ما این چهارده وادی را بتوانیم در درونش حرکت بکنیم در آن مسیر اتوبان که کنگره خط کشی کرده حرکت کنیم.
اعمال ما بیانگر همه چیز خواهد بود، دیگران از ما سوال می کنند که چکار می کنی؟ و کجا می روی؟ چون بنده به واسطه یکی از دوستانم با کنگره60 آشنا شدم، تغییرات را در ایشان دیدم و آدرس کنگره60 را به بنده داد، و از همان جلسه اول محبت راهنما بنده را که از مدرسه هم فراری بودم را جذب این بستر کرد آنگونه که جمعه ها هم در پارک به طور مستمر حضور دارم، اما چگونه کنگره60 به وجود آمد؟همه اتفاقاتی که در کنگره60 به وجود آمده براساس درد و سختی بوده که سر راه انسانها قرار گرفته است.
اولین درد و سختی برای خود آقای مهندس بود که می خواستند دیگر مواد مصرف نکنند، چون این خواسته را داشتند به دنبال راه بودند و استادهای ایشان به ایشان می گفتند که باید از دود فاصله بگیری، استاد سردار به آقای مهندس می گفتند، راهنمای ایشان بودند، اما زمانی که به مرحله ایی رسید که باید این اتفاق پیش می آمد بعد از ترکهای متعددی که آقای مهندس انجام دادند به حرف راهنمایشان گوش دادند و راهنمای آقای مهندس شفیع ایشان شدند.
بنده به عنوان سفر اولی اگر بخواهم از تاریکی به نور برسم باید بنیان بشوم، تک تک ما بنیان و ریشه ایی جداگانه هستیم، هر زمان که مسئله ایی برای کنگره60 به وجود آمد از دل آن یک بنیان شکل گرفت، با تعطیل شدن آکادمی بنیان ورزش کنگره60 شکل گرفت، با حضور همسفران در خیابان مهدیزاده و شکایت همسایه ها بنیان شکل گیری قسمت همسفران به وجود آمد، از آنجایی که جلسات جهانبینی در اماکن دولتی برگزار می شد و به هر دلیلی امکان تعطیلی آن وجود داشت تفکر خرید یک زمین و بنیان لژیون های مالی (سردار) پدید آمد .
همه این اتفاقات بد و طوفانهای عظیمی که به کنگره60 زده شد بنیان تمام فعالیتهای آن شد، برای مثال شعبه حر همان زمزم قدیم در سرای محله تشکیل جلسه می دادند و هر بار به دلایل گوناگون مانع تشکیل جلسات می شدند همین امر باعث شد که تعداد بالایی پهلوان و نشان بی نشانی از دل این طوفان بیرون بیاید، سخن یکی از پهلوانان شعبه این بود که بنده خودم مستاجر باشم بهتر است تا 200 نفر مسافر مستاجر باشند،همین سختی ها باعث شد که ما دست خود را روی زانوهایمان بزنیم و بایستیم و حرکت کنیم.
هر کدام از ما یک بذر هستیم که روزی کاشته شده ایم و باید حرکت بکنیم و در مسیر چهارده وادی باشیم، راهنمای بنده هر سمتی که به بنده می گوید بگویم چشم و بروم، و آن موقع است که ما به جایی می رسیم که هستی ما را از بین نمی برد، چون درختی که محصول ندهد باغبان آن را می برد، هستی هم باغبان ماست، اگر ریشه نداشته باشیم و میوه ندهیم از بین می رویم، محصول ما باید درحال خدمت کردن باشد، از اینکه به صحبتهای بنده توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محسن لژیون دهم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر هادی
- تعداد بازدید از این مطلب :
211