English Version
This Site Is Available In English

تغییر از خود انسان شروع می شود

تغییر از خود انسان شروع می شود

هفتمین  جلسه از دور پنجاه و چهارم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی دیده بان محترم آقای زرکش ، نگهبانی همسفر امیرعلی و دبیری همسفر امیرحسین ، با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من»، پنجشنبه 13 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

‌همان‌طور که وادی‌ها به ترتیب به وادی دهم می‌رسد این وادی گذشته وادی‌ها را باید در دل خودش داشته باشد وگرنه باعث فهم نامفهومی  از این وادی‌ها در ذهن انسان شکل می‌گیرد اولش  یک دوبیتی آقای مهندس راجع به آن صحبت می‌کنند هفته قبل هم راجع به یادگیری و معرکه‌گیری صحبت کردیم. شاید بی رابطه نباشد که قطعاً رابطه دارد که ما یک چیز کوچک یاد می‌گیریم فکر می‌کنیم همه چیز را یاد گرفته‌ایم آنجاست که معرکه‌گیری می‌کنیم در این وادی هم عنوان می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌دانیم. آقای مهندس همیشه در کلام ایشان هست که: ما حتی راجع به جسم خودمان هم آگاهی نداریم. چه برسد به این قضیه که آقای مهندس وارد آن می‌شود. وارد انسان و صور پنهان می‌شود و راجع به انسان و ویژگی آن صحبت می‌کند و می‌گوید انسان‌ها با ویژگی‌ها و صفات خویش شناخته می‌شوند. هر انسان یک ویژگی و جایگاهی دارد، یک صفتی دارد.
این وادی می‌گوید انسان‌ها می‌توانند صفات خودشان ویژگی‌های خودشان را تغییر بدهند.  یعنی هرکسی در هر جایگاهی است می‌تواند جایگاه خود را تغییر بدهد حالا این جایگاه می‌تواند روبه‌پایین باشد یا روبه‌بالا باشد این یک کلیاتی است که همه ما می‌دانیم؛ ولی انسان‌ها چگونه می‌توانند ویژگی‌های خود را تغییر دهند. یک تبریک به شما می‌گویم که به کنگره راه پیدا کردید، چه مسافر چه همسفر چه همسفر خانم  فرقی نمی‌کند.
الیاس هفته گذشته به من زنگ زد که استاد جلسه هستید و من فراموش کرده بودم. صبح رفتم سرکار در فکر درست‌کردن ناهار بودم که یک‌دفعه الیاس زنگ زد و واقعاً  آدم نمی‌داند ساعتی بعد کجا است. از کهریزک به‌سرعت راه افتادم  و برای انسان خیلی اتفاق‌ها می‌افتد.
همه ما که اینجا دور هم جمع شده‌ایم هرکسی برای خودش تلاش بکند که صفات خود را تغییر بدهد اصلاً ما پا گذاشتیم روی زمین که بتوانیم صفات خود را تغییر دهیم.

چیزی که مهم است که من خودم را بشناسم که چه ویژگی دارم و تلاش باید بکنم پس از شناخت جایگاهم بتوانم این ویژگی‌ها را اگر خوب است ارتقایش بدهم. اگر آزاردهنده است تغییرش بدهم این وادی این را می‌گوید همه می‌دانند که می‌توانند تغییر کنند طوری می‌توانی تغییر کنی؟ چطوری می‌توانی اعتیاد را درمان کنی؟
این مهم است چطوری می‌توانی سیگار نکشی؟ با پسته گذاشتن در جیب می‌توانی سیگار نکشی؟ نمی‌شود. باغیرت و قدرت و معرفت می‌توانی اعتیاد را کنار بگذاری؟ نمی‌شود. چطوری می‌شود انسان از یک صفت بد تغییر کند؟ یک صفت خوب به خودش بگیرد. همه ما در کنگره یک سفر اولی داریم یک مرحله اولی داریم وقتی مرحله اول داریم انجام می‌دهیم باید در یک مرحله به فکر قسمت دوم کنگره هم باشیم و شاید مهم‌ترین قسمت کنگره همین تغییر صفات باشد. به سن‌وسال هم ربطی ندارد. شاید کمی آموزش بگیریم تغییر  سخت‌تر بشود؛ چون آن منیت سراغ انسان می‌آید.
من الان دیده‌بان هستم حدود 21 سال در کنگره هستم همه چیز را میدانم .وقتی در یک  مکتب درست آموزش ببینی آنجا میتوانی یه مسائلی را درک کنید.اگرانسانی یک ویژگی خاصی دارداین ویژگی برآمده از خواست درونی او است که آقای مهندس در این وادی می فرماید یک روز همه چیز تمام می شود .زمان بر انسان تمام می شود واگر قرار است من علیرضا بخواهم تغییر صفات بدهم بایداین توانایی رادردرون خودم بوجود بیاورم که تزکیه وپالایش انجام دهم و این پالایش را بتوانم تصفیه بکنم تا قابل شرب برای خودم و دیگران شود واین کار کار بسیار سختی است.
در این وادی آقای مهندس از مثلث ارتباط صحبت می‌کند. نور، صوت، حس می‌گویند حس انسان باید تغییر کند. باید نوع نگاه انسان و نوع کلام انسان تغییر کند تا انسان بتواند صفات خود را تغییر دهد و این کار، کار بسیار دشواری است و این بستری که کنگره فراهم کرده اولین امکانی است که یک شخص می‌تواند صفت خودش را تغییر دهد. تو بگو با کی زیستی  تا من بگویم کیستی؟
الان مادر جمعی آموزش می‌بینیم و زندگی می‌کنیم که تقریباً یک‌سوم از زمان ما در این محیط سپری می‌شود که همه ما تلاش می‌کنیم ندانسته یا دانسته یک سری تغییرات بیرونی را به وجود بیاوریم که این تغییرات برونی باعث می‌شود تغییرات درونی به وجود بیاید وقتی زغال فوت می‌کنید از درون گر می‌گیرد وقتی انسان شروع می‌کند معرفت را کسب می‌کند این معرفت خیلی مهم است.

"من خیلی می‌دانم." این دانستن خیلی مهم است؛ ولی عدالت این‌طرف است آن چیزی که در این وسط روی زمین در حال حرکت است دو تا پای علیرضا است که عمل سالم است. معرفت عمل صالح عدالت و کسی مدعی این می‌تواند بشود که تغییر داده صفت خود را که امروز  با دیروز او متفاوت باشد و این امکان در کنگره وجود دارد. این که من امروز اینجا آمده‌ام تا به شما کمک بکنم یک دروغ بزرگ است این که همسفر آمده تا به مسافرش کمک بکند یک دروغ بزرگ است این که شش روز هفت روز در هفته زمان می‌گذارد تابه دیگران کمک کند این یک دروغ بزرگ است  این که یک راهنما وقت می‌گذارد  تا به دیگران کمک کند یک دروغ بزرگ است  این که  یک پدر تمام تلاشش را می‌کند تا فرزندانش زندگی کند این یک دروغ بزرگ است هرکسی برای خودش زندگی می‌کند و خوش به حال انسانی که پا بگذارد در وادی خدمت‌کردن. وقتی من در ظاهر خدمت می‌کنم.
در نهایت این است که به خودم خدمت خواهم کرد وقتی کسی در خانواده فرزندانش خدمت می‌کنند درحقیقت به خودش خدمت خواهد کرد؛ ولی همه چیز در آگاهی صورت می‌گیرد در بیداری صورت می‌گیرد. این وادی که آقای مهندس شکل داده است، درس است که نوشته شده ولی شکل داده شده است این شکل را من باید ترسیم کنم وقتی شکل یک موضوع را می‌کشی قابل‌فهم می‌شود. درنهایت کنگره این مراحل را تعریف کرده، مرحله اول، مرحله دوم، مرحله سوم، این مراحل را وقتی تعریف کرده، بیان نموده که این اتفاق چگونه برای شما می‌افتد. یک سفر اولی در مرحله اول یازده ماه سفر می‌کند و تمام می‌شود این سفر ابتدایی کنگره است پیش پا افتاده‌ترین، ابتدایی‌ترین قسمت کنگره است.
یک دوران متوسطه دارد پس از ابتدایی. آنجا است که ما می‌توانیم صفات خود را، آن صفاتی که آقای مهندس نام می‌برد بتوانیم تغییر کنیم در نهایت این سفر سفری است از قهر به مهر  از نفرت به‌طرف عشق اگر یک جایگاهی درست شده که خدمتگزار می‌آید در آن خدمت می‌کند، او در هوشیاری می‌داند که باید خودش را تغییر بدهد. یک مرزبان همین‌طور، یک ایجنت همین‌طور، یک دیده‌بان.
یک لژیون سردار هم داریم که شاید همراه نداشتن یک انسان با ویژگی بخشش تغییر صفت را ممکن می کند. به نظر من کسی که توان بخشش ندارد، توان گذشت ندارد اصلا راجع به این که من بتوانم صفت خود را تغییر بدهم اصلا غیر ممکن است.
صفات که تغییر نمی‌کند. نوراست یعنی محبت. درنهایت این نور باید تبدیل به آن کلامی شود که آقای مهندس پشت جلد کتاب شصت درجه که این نور و صوت به‌سرعت باید تغییر کند. این نور باید پالایش کند. این خشم باید تبدیل به محبت بشود. این شهوت باید تبدیل به عشق بشود. صفات نمی‌روند تا یک صفت دیگر بیاید. صفات در انسان تغییر می‌کند. یعنی خود نفرت تبدیل به خود همان عشق می‌شود. خود همان دروغ تبدیل به راست می‌شود خود کفر تبدیل به ایمان می‌شود برای همین ما می‌شناسیم. به همین علت وقتی از یک صفت عبور می‌کنیم کسی که آن صفت را دارد کاملاً متوجه می شویم ، آن صفت را در گذشته داشتیم و حالا نداریم و این امکان در هر بستری وجود ندارد.

در ادامه مراسم تودیع و معارفه ایجنت قدیمی شعبه راهنمای محترم آقای محمد موسیوند و معرفی راهنمای محترم همسفر هادی شیرین به عنوان ایجنت جدید شعبه را به همراه اجرای مراسم پیمان ایجنتی ایشان را داشتیم که در زیر تصاویری از آن را مشاهده می کنید.

در ادامه رهایی سی سی دی همسفر محمد رهجوی راهنمای محترم همسفر محمد را داشتیم:

در ادامه همسفر محمد رهجوی راهنمای محترم همسفر ماجد موفق به انجام مراسم پیمان وادی هشتم شدند.

 

تایپ: همسفر مهدی(لژیون چهارم)

تصویربردار: همسفر مهدی (لژیون چهارم)

ویراستاری: همسفر علی (لژیون ششم)

تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .