در پشت هر دستور جلسه و هر جشن در کنگره حکمت و علتی نهفته است، حالا باید دانست علت این دستور جلسه چه میتواند باشد؟ در وهله اول باید معنی بنیان را بدانیم. ما میتوانیم بنیان را ریشه و اصل هر موضوعی تعریف کنیم. باید در مورد بنیان کنگره اطلاعات داشته باشیم؛ اینکه چگونه این سیستم برنامهریزی و طراحی شده؟ به اینکه چگونه مسافران گم کرده را به مقصد رسیدهاند؟ و حتی انسانهایی که خودشان را در مسیر زندگی گم کرده بودند چگونه خود را پیدا کردهاند؟ زایش خلق را میتوان با پیدایش مواد مخدر برابر دانست زیرا ذات انسان درگاهی مواقع نیاز به سرخوشی و بیخیالی دارد و حتی تصور جامعهای بدون اعتیاد اصلاً رضایتبخش نیست. چون هستند انسانهایی که باید در تاریکی مصرف مواد مخدر در خواب باشند تا نقطه آسایش دیگر انسانها ایمن بماند. در تمام ادوار به فراموشی انسانها اشاره شده است و این دستور جلسات در کنگره به انسان یادآوری میکند که چه زمانی را در تاریکیها گذرانده و چه زمانی را قدردان بوده است. انسانهایی که در این جهان هستی دیده شدهاند و توانستند نقش خود را پررنگ کنند، تنها به دلیل داشتن استادانی پرتوان بوده است.
در تحقیقات جامع دو گروه به درمان اعتیاد کار کردهاند؛ گروهی که درمان اعتیاد را با دارو میدانند و گروهی که به دارو اعتقادی ندارند. جناب مهندس هر دو گروه را نقص عنوان کردهاند چون بر این عقیده هستند که اعتیاد یک سکه چند رو است. بنیان کنگره در ماه رمضان سال ۷۶ راه درمان اعتیاد را کشف کرد. این راه بسیار دشوار بوده است زیرا انسانهای زیادی بودهاند با فرهنگهای مختلف و کنترل این افراد پر از فراز و نشیب بوده است. آقای مهندس در این راه پر از سختی میبایستی همزمان برای درمان هر نوع مواد مخدر مصرف تریاک را ایگزین میکردند و با توکل به قدرت مطلق و ایستادگی در برابر مشکلات توانستند به این امر مهم دست پیدا کنند. در این راه دیدهبانان، ایجنتها، راهنمایان نیکسیرت و مردان و زنان قدرتمند و با ایمانی بدون هیچ چشمداشتی مهندس عزیزمان را همراهی کردهاند. استادی که ظرفیت شاگرد خودش را دیده و تلاش کرده که نقطهضعف شاگرد خود را به نقطهقوت تبدیل کند. استادانی که برای قوه به فعل درآوردن شاگردان خود؛ آنها را متحمل به قبول کردن درد واداشتهاند تا ساختارشان کامل شود. و تبدیل به انسانی شوند که خوبیهای انسانهای دیگر را ببینند و در خوبی کردن پیشی بگیرند و به این امر واقف شوند که حال بدشان میتواند دلیل خوبی نکردن به دیگران باشد.
گاهی انسانها بر این باورند که انسانهای خوبی هستند؛ به همین خاطر مشکلاتی در پس این باور دارند که انسان کاملی میباشند، اما گاهی صفتهای منفی مانند کینه و تنفر در این انسانها قدرت جذب را از آنها میگیرد. زمانی انسانها میتوانند یکدیگر را ببینند که سختیها و رنجهای خود را در رسیدن به حال خوب پشت سر گذاشته باشند و در واقع با دانش جهانبینی یاد گرفته باشند که از شاد بودن انسانها شاد و از ناراحتی آنها ناراحت شوند. دوست داشتن انسانها دایرهای است که شعاعهای بینهایت دارد. ما در کنگره یاد گرفتیم که انسانها مجموعهای هستند از اضداد و این اضداد، با ویران شدن شهر وجودی ما که پر از تاریکی و نیروهای منفی بوده تمام میشود و شهری ساخته میشود پر از دوستی و محبت. در آخر میتوان بنیان کنگره را که جناب مهندس هستند ریشه کنگره عنوان کرد که این بذر محبت و انسانیت را در تمام فضای کنگره پاشیدهاند و درختان قدرتمند و سبز با ریشههای محکم در آن و با علم و دانش کنگره فضای معطر و دلنشینی را به وجود آوردهاند. ((ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری))
منبع: سیدی بنیان
نویسنده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام ۱)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
80