English Version
This Site Is Available In English

روشنایی را به زندگی‌ام تاباند

روشنایی را به زندگی‌ام تاباند

در برهه‌ای از زمان آنچنان سردرگم و سر در گریبان بودم که یقین داشتم، خداوند هم مرا فراموش کرده است، در تاریک‌ترین نقطه‌ای از زندگی‌ام که ناامیدتر و دلشکسته‌تر از هر زمان دیگری بودم؛ ناگهان جرقه‌ای از نور به طور معجزه‌‌آسایی روشنایی را به زندگی‌ام تاباند، با حضور یک ناجی و پیام‌آور به من فهماند که آرزو، خداوند هیچ زمان بنده خویش را تنها نمی‌گذارد و فراموش نمی‌کند، آن ناجی شخصیت وارسته مهندس حسین دژاکام بود.

با کلام دلنشین خود، من را از‌‌ زیر «‌۶۰‌درجه‌» یخ‌‌زدگی‌ با گرمای ۱۴‌مقاله به وادی عشق برده‌ا‌ید و حس اعتماد به نفسی که سال‌ها در من مرده بود را دوباره زنده کرده‌اید‌ و الان که اینجا هستم، ثمره زحمات و حس پاک پر از عشق شماست جانانم.

با 14وادی از همه چیز، پدرانه با من صحبت کرده‌اید، معنای حقیقی عشق و بخشندگی را به من یاد داده‌اید‌، ای بزرگوار؛ چگونه می‌توانم ادای دِیْنَم را به جا آورم؛ همچون خداوندگار عالمیان که از روح خود در بنده‌اش دمید، از روح خود در شاگردانت دمیده‌ای؛ چرا که من از حضور یکی از آنان در کنارم فیض می‌برم، راهنمای من خانم مولود عزیز که با جان و دل و صداقتی که در چشم‌هایشان موج می‌زند از آموزش‌های خود برای آرامش و آموزش من سخن می‌گویند‌.

آری؛ مرد نکونام و نیکوسرشت، از سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، بیست و هشت سال گذشت، نه تنها در این هفته که بنام هفته بنیان است، بلکه تمام روزهای عمرم را بابت حضورتان سجده شکر بجا می‌آورم و از خدایم سلامتی و شادکامی را برای شما ای عزیز مهربان و خانواده محترمتان خواستارم!

نویسنده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر لیلا هجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .