جلسه چهارم از دوره دهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ با استادی راهنمای محترم مسافر بهزاد، نگهبانی مسافرروح الله و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه (وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است) پنجشنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد؛
به قول فرمایش جناب آقای مهندس: خیاری که خیار شور شد دیگر خیار نمی شود. خوب ارزش خیار شور خیلی بالاتره، خیلی تغییرات وقتی در انسان بوجود می یاد این تغییرها می تواند روز به روز حال من را بهتر کند. جایگاه من را تغییر بدهد و توی این وادی باز می گوید که من در لبه تیغ قرار گرفته ام می توانم که اگر خوب شدم دو مرتبه بد شوم، حواسم را باید جمع کنم توی این چند سال خوب چندین مرتبه این وادی را مرور کردم حداقل هفت الی هشت بار برخورد مستقیم داشتم به جز آن دفعاتی که می خواندمش هر سال یک دری، یک پنجره ای برایم باز شده، امسال به این نتیجه رسیدم که همه این وادی ها که پشت سر همدیگر هستند و هر روز مطالب جدید تری برایم باز می شوند. من وقتی می آیم توی کنگره اول کاری که باید داشته باشم تفکر است و این تفکره خیلی مهمه بعد استارت کارم را بزنم اگر من می خواهم مثلاً بروم مواد مخدر بزنم ببینم تهش چی می شود خوب بده نمی زنم، خوب خوبه نمی زنم! نه این به درد نمی خوره باید تا ته قضیه نگاه کنم اگر نگاه نکنم در وادی اول هست که می گوید اگر تفکر نکنی به درد نمی خورد.
در وادی اول می گوید تفکر کن در وادی دوم امید به من می دهد، مسئولیت پذیری در وادی سوم تمام این ها جمع می شود می آید در وادی دهم می گوید حواست را جمع کن صفتت عوض شد، خوب شدی امکان دارد دو مرتبه خراب کنی اگر رفتی یک حرکتی را انجام دادی و در جهت درستی حرکت کردی حواست باشه اگر پیگیر نباشی برگشت می خوری نه از نظر مواد از هر لحاظی برگشت امکان دارد بخوری. من اگر ۲۰درصد داروی OT را کم می کنم، من اگر رفتارم را اصلاح می کنم تا آرام بشوم اگر مثلاً یک حرکت ضد ارزشی انجام دادم یک چیزی را باید جایش بگذارم باید چه کار کنم باید جهان بینی جاش بگذارم، باید دانایی جایش بگذارم اگر خونه های این دیواری که هستش من یک دونه آجر بد را در بیاورم ولی یادم نباشد که این آجری که در آمد یادم برود که دو مرتبه یک آجر درست به جای آن بگذارم همان قالب فلزی یا فولادی که جناب آقای مهندس می گویند و تبدیل نشود دیواره می ریزد بد جوری هم می ریزه این وادی به من هشدار می دهد که حواست را بهزاد جمع کن این همه حرکت کردی، تفکر کردی، امید داشتی، مسئولیت داشتی، مسئولیت پذیر بودی به فرمان عقل رسیدی، برداشت کردی، همه این مسیر را طی کردی و آمدی راه برایت نمایان شد، نقطه تحملت رفت بالا ولی این می تواند عین این در ضد ارزشی ها هم برایت اتفاق بیفتد پس حواست را جمع کن.
وادی دهم؛ وادی بسیار سنگینی است و هر لحظه به لحظه اش آدم می تواند برداشت های جالبی داشته باشد و هر وقت در زندگی ام یک خللی بوجود آمده یادم می آید که یک جایی از این دیوار را پر نکرده ام، آن دیوار را قشنگ مرتب و منظم نه چیده ام وقتی دیوار را منظم و مرتبش می کنم یک قالب فولادی محکم و عالی است که می توانم به آن تکیه کنم و باز پیش بروم و باز یک مسئله دیگر را حل کنم رو به جلو حرکت کنم و به آن نقطه ای که بایستی برسم دست پیدا کنم.
آرزو می کنم برای خودم که توی کنگره باشم و بتوانم از آموزش های کنگره بیشتر استفاده کنم و همچنین آرزوی حال خوش برای تمام بچه های کنگره دارم.
ویرایش و تایپ: مسافر مسعود
بازنگری و ارسال: مسافر سجاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
16