English Version
This Site Is Available In English

بنیاد هر چیزی بر سه اصل است: قانون، نظم و عدالت

بنیاد هر چیزی بر سه اصل است: قانون، نظم و عدالت

دهمین جلسه از دور سی و هشتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای شنبه، به استادی راهنما محترم مسافر محمدحسین، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه: بنیان کنگره60، در تاریخ 15 آذر 1404  ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
برای من افتخار بزرگی است که روزی به کنگره آمدم و رها شدم؛ سال‌ها گذشت و امروز در دستورجلسه «بنیان کنگره ۶۰» در جایگاه استادجلسه قرارگرفته‌ام؛ خیلی فکر کردم چرا باید در این دستورجلسه من استاد باشم؛ امیدوارم روزی به چرایی این موضوع پی ببرم و از همین‌جا خداوند را شکر می‌کنم.
آقای مهندس می‌گویند: بنیاد هر چیزی بر سه اصل است: قانون، نظم و عدالت. اگر بخواهم درباره قوانین کنگره صحبت کنم، باید بگویم در این سال‌ها تغییرات زیادی رخ‌داده است؛ اما نسبت به ۱۱ سال پیش که من وارد کنگره شدم، این تغییرات بسیار چشمگیرتر است. درزمانی که من آمدم، «راهنمای تازه‌واردین» وجود نداشت؛ اگر تازه‌واردی به کنگره می‌آمد، مرزبانان به او مشاوره می‌دادند و گاهی آن‌قدر سرشان شلوغ می‌شد که نمی‌توانستند برای تازه‌واردین وقت کافی بگذارند؛ اما از زمانی که راهنمای تازه‌واردین به این بخش اضافه شد، ورق کاملاً برگشت و قدرت جذب تازه‌واردین به‌قدری افزایش پیدا کرد که امروز از هر ۱۰ نفر، ۹ نفر جذب کنگره می‌شوند و وارد لژیون می‌گردند.
من ۷ سال راهنمای تازه‌واردین بودم و به بیش از ۸۰۰ نفر مشاوره دادم؛ تک‌تک اسامی و نتایج را ثبت کردم تا بتوانم آن‌ها را زیر نظر بگیرم که آیا جذب کنگره شده‌اند یا نه. همین مسیر باعث شد بسیاری از ایرادات خودم را کشف و اصلاح کنم؛ اگر بخواهم از تغییرات کنگره بگویم برای مثال: قدیمی‌ترها یادشان هست زمانی که نوشتن سی‌دی‌ها اجباری شد، سطح دانش و آگاهی راهنماها در درمان اعتیاد بسیار بالا رفت و کنگره ازنظر علمی رشد زیادی کرد، یا زمانی که سیگار کشیدن آزاد بود؛ به خاطر دارم روبروی شعبه کافه‌ای بود و قبل از جلسه، بسیاری از راهنماها در کافه در حال قهوه خوردن و سیگار کشیدن بودند و جلوه خوبی نداشت؛ ایجنت شعبه هم همیشه تلاش می‌کرد که راهنماها در بین جلسه سیگار نکشند؛ اما وقتی درمان سیگار اجباری شد، کنگره بسیار پیشرفت کرد و ظاهر و نظم بهتری پیدا کرد.


دستورجلسه «بنیان» یعنی تولد جناب مهندس؛ اما ایشان همیشه می‌گویند از تولد من نگویید، از تغییرات کنگره بگویید. ولی واقعیت این است که این روز مثل تولد پدر خانواده است؛ من همیشه در این دستورجلسه بغض می‌کنم. یادم هست وقتی تازه رهاشده بودم، در شعبه آکادمی باید مشارکت می‌کردیم و من استرس زیادی داشتم. به همسرم گفتم شاید ما آخرین نفراتی باشیم که بعد از رهایی در این شعبه مشارکت می‌کنیم و باید نهایت استفاده را ببریم و استرس نداشته باشیم.
من همیشه از خداوند خواسته‌ام از عمر من کم کند و به عمر مهندس اضافه کند. چون مهندس برای ما نماد عدالت، عشق و محبت است؛ اگر مهندس نبود، زندگی بسیاری از انسان‌ها بسیار سخت‌تر و تاریک‌تر می‌شد. ایشان آن‌قدر انرژی مثبت دارند که وقتی انسان ایشان را می‌بیند، دلش روشن می‌شود و حالش بهتر می‌شود. حتی وقتی به پارک طالقانی می‌رویم، اگر مهندس آنجا نباشند، کاملاً حس می‌کنیم انرژی فضا کمتر است.
من خدارا شکر می‌کنم که درجایی زندگی می‌کنم که مهندس حضور دارد و درجایی کار می‌کنم که قوانین او جاری است. این دستورجلسه برای من یادآوری است که ببینم آیا من هم در زندگی‌ام بنیانی دارم که بر اساس قانون، نظم و عدالت باشد؟ من درکنگره تزکیه و پالایش می‌کنم و با استفاده از علم مهندس دانا می‌شوم؛ اما آیا می‌توانم همین اصول را در بیرون از کنگره هم اجرا کنم؟ آقای زرکش همیشه می‌گفت: ببین داخل خانه، زن و بچه‌ات هم تو را راهنما می‌بینند یا فقط درکنگره راهنما هستی؟ و واقعاً سخت است آنچه را درکنگره یاد می‌گیریم، در زندگی بیرونی پیاده کنیم.
من تولد جناب مهندس را به همه تبریک می‌گویم؛ اگر مهندس نبودند، منِ مصرف‌کننده هزار بار می‌رفتم و می‌آمدم و درمان نمی‌شدم و هر بار به سمت تباهی می‌رفتم. من هرچقدر تشکر کنم، نمی‌توانم عمق کاری را که ایشان انجام داده‌اند درک کنم. هرکدام از ما مصرف‌کنندگان برای به هم ریختن یک محله کافی بودیم؛ خانواده و جامعه را درگیر کرده بودیم؛ اما محبت و عدالت ایشان ما را درمان کرد.


هر چیزی که درکنگره ۶۰ قانون می‌شود بر اساس تجربه است. اگر به مصرف‌کننده می‌گویند سقوط آزاد کن، بر اساس تجربه است. سال‌ها قبل افراد هرویینی با پروتکل درمان قبلی برگشت می‌خوردند و درمان نمی‌شدند، اما با تغییر پروتکل درمان، امروز به‌راحتی درمان می‌شوند؛ یا در گذشته سفرها ۱۷ تا ۲۰ ماه طول می‌کشید، اما امروز اغلب زیر ۱۲ ماه درمان می‌شوند و این‌ها نتیجه تغییرات و به‌روزرسانی‌های قوانین کنگره است.

در پایان باید بگویم زندگی و شادی ام را مدیون کنگره60 هستم. اینکه فرزندم در سلامت بزرگ‌شده، مدیون کنگره‌ام. من و همسرم قبل از ورود به کنگره در مسیر جدایی بودیم؛ همسرم بااینکه مصرف‌کننده نبود، اما کنار من تخریب‌شده بود. ما فقط زیر یک سقف بودیم اما هیچ ارتباطی نداشتیم. امروز حالمان خوب است و رابطه خوبی داریم و امیدوارم بتوانم قدر این نعمت را بدانم و درنهایت امیدوارم سایه آقای مهندس همیشه بر سر همه ما باشد.
متن، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر امیرحسین، لژیون سوم
عکاس: مسافر سعید، لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .