جلسه یازدهم از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسف، با استادی ایجنت محترم راهنما مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "بنیان" روز شنبه 15 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
قبل از اینکه درباره دستور جلسه صحبت کنیم، لازم میدانم از ایجنت محترم جناب آقای نصیری و اعضای محترم مرزبانی تشکر کنم. این عزیزان در دوره خدمت خود تمام تلاششان را به کار گرفتند تا شعبه بهترین عملکرد ممکن را داشته باشد. روز چهارشنبه خدمتشان به پایان رسید و مسئولیتها را تحویل دادند. از طرف خودم و تیم مرزبانی جدید از ایشان قدردانی میکنم و امیدوارم بتوانیم همانگونه که آنان عمل کردند، ادامهدهنده راهشان باشیم.
در خصوص دستور جلسه بنیان باید گفت: هفته بنیان همان هفته رهایی یا تولد جناب آقای مهندس است. امروز به این فکر میکردم که تولد آقای مهندس در حقیقت تولد همه ماست. هر اتفاقی که امروز در زندگی ما شکل گرفته یا در مسیر وقوع آن هستیم، دقیقاً از همان لحظه آغاز شده است. تولدهای بسیاری در این تولد نهفته بوده و همچنان ادامه دارد.
اگر آقای مهندس در آن روز که حالشان خوب شد، مسیر زندگی شخصی و فعالیتهای مهندسی و تجاری خود را دنبال میکردند، امروز ما گرد هم نبودیم و این اتفاقهای شیرین نیز رخ نمیداد. بنابراین هفته بنیان، هفته تولد آقای مهندس، از این منظر برای ما اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا آن روز، روز تولد همه ما نیز بوده است.
این اتفاق حتی برای بسیاری از کسانی که هنوز مصرفکننده نشدهاند نیز رخ داده است. بسیاری هستند که هنوز با مواد مخدر آشنا نشدهاند اما قرار است روزی به کنگره بیایند. قرار آنان همان روزی است که آقای مهندس رهایی را به دست آوردند و این موضوع برای ما بسیار مهم است.
وقتی در کنگره پای صحبت قدیمیترها مینشینیم، درمییابیم که امروز ما به راحتی وارد شعبه میشویم، صندلی، ساختمان، چراغ، کولر و بخاری فراهم است؛ اما این ساختار با سختیهای فراوان و تدبیر به این نقطه رسیده است. بارها اتفاقاتی رخ داده که اگر تدبیر و هوشیاری آقای مهندس و دیدهبانها نبود، شاید شعبهها و حتی کل کنگره از هم میپاشید.
خود آقای مهندس نیز فرمودهاند که باید بنشینیم و پای صحبت قدیمیترها باشیم تا متوجه شویم. ما که تازه وارد شدهایم باید بدانیم کنگره به این آسانی شکل نگرفته است. اگر از یک زیرپله امروز به صد و پنجاه شعبه در سراسر کشور رسیدهایم، برای آن زحمات بسیاری کشیده شده است.
در این هفته برای خودم یادآوری میکنم که باید هوشیار باشم. وقتی این مطالب را میشنوم، درمییابم که کنگره با چه سختیها و تلاشهایی به امروز رسیده است و باید قدر جایگاهی را که به دست آوردهام بدانم.
در هر جایگاهی که هستم، چه راهنما، چه مرزبان و چه ایجنت، باید بدانم این جایگاه حاصل زحمات چه کسانی بوده است. فراموش نمیکنم روز نخست ورودم به کنگره، بزرگترین آرزویم این بود که تنها بتوانم مصرفکننده تریاک باشم و هیچ چیز برایم از آن بزرگتر نبود.
پس چه شده است که امروز، پس از طی مسیر درمان، گاهی فراموش میکنم برای چه به کنگره آمدهام و درگیر مسائل دیگر میشوم که مرا از مسیر اصلی دور میکند؟ این ناخودآگاه یعنی عمل کردن برخلاف هفته بنیان. وقتی چیزهای دیگر جز حال خوش خودم و کمک به خوشی حال دیگران برایم اهمیت پیدا کند، یعنی از مسیر دور شدهام.
هفته بنیان، به نظر من، علیرغم همه اهمیتهایش، یادآور این نکته است که کنگره و حرمتهای آن از هر چیز دیگری برای ما مهمتر است. حفظ اصول حرمت و قوانین کنگره برای همه ما واجبتر از هر چیز دیگری است. اگر خود آقای مهندس به قوانینی که وضع کرده بودند و حرمتهایی که تعیین کرده بودند احترام نمیگذاشتند و از آن خارج میشدند، امروز ما اینجا گرد هم نبودیم.
چند روز پیش آقای صداقت سخن زیبایی گفتند: «اگر ما در زمان خدمت خود بد خدمت میکردیم، امروز هیچیک از شما اینجا نبودید.» این سخن بسیار بر دل من نشست و حقیقت داشت. دریافتم که اگر امروز نیز من بد خدمت کنم، ممکن است فرد دیگری نتواند بر روی این صندلیها بنشیند.
باید بدانم اگر مسئولیتی دارم، تنها هدفم خدمت باشد و آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. حتی اگر وظیفهام شستن استکانهاست، باید سعی کنم آن را به بهترین نحو انجام دهم، به گونهای که کسی پس از من نتواند بهتر از آن عمل کند.
خدمت در کنگره اگر چنین باشد، هم خودمان و هم شعبهمان به بهترین شکل ممکن رو به جلو حرکت خواهند کرد.
در خصوص هفته بنیان، انشاءالله در مشارکتهایتان بیشتر صحبت خواهید کرد. اما از طرف خودم تولد آقای مهندس را به همه تبریک میگویم. خوشا به حال ما که در دورهای زندگی میکنیم که توانستیم کاشف متد DST را از نزدیک ببینیم و در تولد ایشان شرکت کنیم.
شاید هزاران سال دیگر انسانها آرزو کنند که کاش چنین اتفاقی برایشان رخ میداد، اما امروز این نعمت نصیب ما شده است و باید قدر آن را بدانیم. وقتی به منبع نزدیک هستیم باید هوشیار باشیم و بهترین استفاده را ببریم.
باید بکوشم نزدیکترین نسخه از خودم را به خواستههای آقای مهندس برسانم. آموزشهای آقای مهندس و دکتر امین بهترین الگوهایی هستند که میتوانیم در زندگی داشته باشیم. وظیفه دارم تلاش کنم تا بیشترین شباهت ممکن را به آنان پیدا کنم.

ضبط صدا: مسافر محمدحسین خدمتگزار سایت
عکاس: همسفر حسین عکاس سایت
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
201