««به نام قدرت مطلق الله»»
این هفته ارزشمند را به آقای مهندس، خانواده محترمشان و همچنین دیدهبانان محترم تبریک عرض میکنم. روز تولد آقای مهندس، روز تولد ماست. روزی که به زندگی بازگشتیم و امید در ما متولد شد. آقای مهندس ۱۷ سال درد و زجر اعتیاد را کشیدند و سرانجام تصمیم گرفتند اعتیاد را متوقف کنند و از تاریکیهایی که به واسطه آن به وجود میآید به سمت روشناییها حرکت کنند. ایشان روش DST را اجرا کردند و توانستند به درمان برسند. ما کلمه بنیان را به ایشان اطلاق میکنیم. هیچگاه نباید فراموش کنم که آقای مهندس چقدر انسانها را دوست دارند و مهربان هستند. دوست دارند به دیگران کمک کنند. در روزگاری که معتاد مجرم شناخته میشد و مواد مخدر جرم بود، آقای مهندس افراد مصرفکننده را کنار یکدیگر جمع کردند و آنها را با تریاک درمان نمودند. این شجاعت ستودنی است. ایشان توانستند با تمام سختیها و مشقتها، این روش را پیاده کنند و روش خود را پایهگذاری کردند. همه نشانه انسان دوست بودن آقای مهندس است که حاضر شدند سختی و زحمت بسیار را تحمل کنند؛ تا ما امروز شاد زندگی کنیم و بتوانیم از زندگی در کنار عزیزانمان لذت ببریم. میتوانم بگویم کمتر کسی شهامت چنین کاری را دارد. گاهی اوقات با خود فکر میکنم که اگر کنگره۶۰ نبود و ما با آن آشنا نمیشدیم، الان کجا بودیم؟ چه بر سر ما آمده بود؟ چه اتفاقی برای فرزندانم افتاده بود؟ مسافرم بدهی بسیاری داشت و همچنین مصرفش بالا بود که دیگر توان کار کردن نداشت؛ شرایط زندگی سخت بود و او از طریق یکی از دوستان، به کنگره۶۰ معرفی شده بود. سال اول سفر خوبی نداشت و خراب شد. سال دوم که شروع به سفر کرد، من هم همراه او به کنگره۶۰ آمدم و خدا را هزاران بار شکر میکنم که سفر خوبی را پشت سر میگذاریم و حالمان خوش است. آرامش را در زندگی خود حس کردیم. پس از سالها رنج و عذاب، من با خود دائماً تکرار میکنم که یادم نرود کجا بودم، چطور بودم، چه حالی داشتم و الان کجا هستم و حالم چگونه است. همه را مدیون آقای مهندس هستم. خدا به ایشان عمر با عزت و طولانی بدهد. در این روزگار چیزی غیر از لطف و رحمت خدا نمیتواند باشد که شامل حال ما شده است و این را باید با چشم و دل ببینیم، با گوش و جان بشنویم و بفهمیم. من خیلی چیزها را نمیدانستم و امروز در این مقطع از زندگی با چنین استادی آشنا شدم که بتوانم چیزهایی را ببینم و یاد بگیرم که به من و زندگیام کمک میکند. برایم باارزش است و با فکر کردن به این موضوع انرژی میگیرم و اعتماد به نفس پیدا میکنم. منی که اعتماد به نفسم در تاریکیهای زندگیام به صفر رسیده بود. اگر آشنا شدن با کنگره۶۰ را لطف و رحمت خداوند بدانم، این مسیر برای من تعیین میکند که در سفر اول چگونه حرکت کنم و قدمهایم را محکمتر بردارم و وارد حاشیه نشوم. همیشه به خود یادآوری میکنم که اگر لطف و بزرگی خداوند و این حرکت بزرگ آقای مهندس نبود، من کجا بودم؟ آیا خانواده من هنوز وجود داشت؟ هیچگاه نمیتوانم مانند آقای مهندس باشم؛ ولی سعی میکنم با حضورم در کنگره۶۰ به طور منظم و خدمت کردن، یکی از یارهای ایشان باشم. امیدوارم تمام افرادی که در دام اعتیاد افتادهاند از خواب غفلت بیدار شوند و راه برایشان باز شود. در کنگره۶۰ حضور پیدا کنند و اعتیاد خود را درمان کنند. چقدر خوب و لذتبخش است وجود مکانی که میدانی به درمان قطعی خواهی رسید. کاش برای همه مشکلات ما در زندگی چنین مکانی بود و ما با خیال راحت میرفتیم و مشکلاتمان را حل میکردیم.
نویسنده :همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون دوم)
ویرایش :همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
تنظیم و ارسال :همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)نگهبان سایت همسفران نمایندگی صالحی(۲)
- تعداد بازدید از این مطلب :
95