هر سال وقتی به هفته بنیان کنگره۶۰ نزدیک میشوم، یک حس عجیب دلم را میگیرد، انگار زمان برای لحظهای میایستد تا بهیاد آورم که اگر امروز آرامش، رهایی و امید را تجربه میکنم، ریشهاش از کجا است؟ از مردی که با درد، رنج، عشق و ایمانی واقعی راه نجات هزاران انسان را گشود. هفته بنیان یک نام در تقویم کنگره۶۰ نیست، یادآوری نوری است که در تاریکی مطلق روشن شد. نوری که نام آن مهندس حسین دژاکام است.
اگر به گذشته خود نگاه کنم، روزهایی را میبینم که هیچ امید و نوری در انتهای تونل دیده نمیشد، فقط تاریکی، خستگی و ناامیدی و آن زمان حتی نمیدانستم که یک نفر با تمام وجودش برای امثال من میجنگد. کسیکه با دست خالی، اما با قلبی پر از ایمان، راهی را گشود که امروز هزاران نفر از آن عبور کرده و به رهایی رسیدهاند.
آقای مهندس برای من فقط یک نام نیست، یک الگو است، یک پدر واقعی در دنیایی که پر از گمگشتگی بود. او نهتنها راه درمان اعتیاد را پیدا کرد؛ بلکه راه زیستن، انسان شدن و عشق ورزیدن را نیز به ما آموخت. او به ما یاد داد که سقوط پایان راه نیست. یاد داد که هر تاریکی درون خود نوری دارد، فقط باید باور کنیم، حرکت کنیم و راه درست را برویم. وقتی آقای مهندس از تجربه خودش گفت، از سالهایی که در بند بود و بعد از آن با قدرت برخاست، فهمیدم رهایی فقط یک کلمه نیست، رهایی یعنی زنده شدن دوباره و متولد شدن در جهانی که از نو معنا پیدا کرده است.
کنگره۶۰ برای من فقط یک مکان نیست، دانشگاه، خانه و آغوشی اَمن است که اگر بنیان آن نبود، شاید من و بسیاری دیگر هنوز در طوفان سرگردان بودیم. در طول مسیرم در کنگره۶۰، هر بار به بنبست رسیدم، جملههای آقای مهندس در ذهنم آمد، همان جملههای ساده، ولی عمیق که از دل حقیقت بیرون آمدهاند: «باید حرکت کنم تا نیروها در من جاری شوند». «درست ببینم، درست فکر کنم و درست عمل کنم». اینها فقط حرف نیستند، چراغ راه زندگی هستند.
آقای مهندس، شما فقط بنیانگزار کنگره۶۰ نیستید، بنیانگزار ایمان و امید در قلبهای ما هستید. با هر آموزشی که دادید و با هر نوری که پخش کردید، زندگیهایمان شکل تازهای گرفت. یاد گرفتیم که زندگی یعنی ساختن، خدمت و عشق بیمنت. شما کنگره۶۰ را ساختید تا انسان دوباره انسان شود و این بزرگترین هدیهای است که میتوان به بشریت داد.
من به سهم خود بهعنوان یکی از هزاران رهجوی کنگره۶۰، با تمام وجود سپاسگزارم. هر رهایی، لبخند و آغوشِ پر از امید در این مسیر، حاصل عشق و ازخودگذشتگی شما است. کاش روزی بتوانیم آنگونه که شایسته است جبران کنیم؛ اما میدانم آقای مهندس در پی جبران نیست؛ چون همیشه گفتهاند: «من کار خودم را کردم؛ چون باید انجام میشد».
در پایان از صمیم قلب میگویم: آقای مهندس خدا قوت، دستمریزاد و ممنون که هستید. شما دلیل رهایی و آرامش هزاران خانواده هستید و من افتخار میکنم که در مسیر نوری قدم برمیدارم که شما روشن کردید. هفته بنیان بر شما و همه ما که زیر سایه این بنیان نفس میکشیم، مبارک.
نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور
- تعداد بازدید از این مطلب :
168