سومین جلسه از دور هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی آزادشهر ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما مسافر علی ، نگهبانی مسافر عبدالرحمان ، دبیری مسافرمیکائیل با دستور جلسه" وادی دهم و تاثیر آن روی من " روز پنج شنبه 13 آذر ماه 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد :
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
خدا را شکر میکنم و ازهمه خدمتگزاران چه در کنگره چه درمحل کارو چه درجامعه تشکر میکنم من درلژیون ویلیام صحبت کردم یک وزنه بردار وقتی میخواهد وزنه ای را بلند کند میگوید: یا ابالفضل ، یاعلی و یاهردینی که داشته باشد اسم بزرگ دینشان را به زبان میآورد. بعد یک زوری میزند و بلند میکند به پشوانه آن یاعلی گفتن آن وزنه را بلند میکند امروز وقتی میخواستم استخربیایم به این نتیجه رسیدم که چرا من وقتی میخواهم یک وزنه را بلند کنم یا یک کار سخت انجام بدهم چرا فحش میدهم متوجه شدم من برای عبورازاهریمن به خود اهریمن پناه میبرم در واقعه ایمانم از دست رفته است وقتی الفاظ ناشایست استفاده میکنم من در آن لحظه خدا را فراموش کردم برای همین فحش میدهم و ناسزا میگویم .
از لژیون مرزبانی تشکر میکنم که لژیون مرزبانی در این دو سه ماه گذشته از من خیلی حمایت کرد از همه شما عزیزان عذرخواهی میکنم وازهمه شما تشکر میکنم خصوصاً لژیون مرزبانی انشالله برکت آن در زندگی شان باشد یک خبر بد برای همه دارم که همه چیز اینطور باقی نمیماند یک خبر خوب هم دارم باز هم همه چیز اینطور باقی نمیماند بستگی دارد من کجا قرار دارم به صفت گذشته من ربط دارد اگر من در شرایط خوبی هستم خبر بد است که ممکن است شرایط عوض بشود واگر در شرایط بد هستم خبر خوب که این شرایط بدعوض خواهد شد به نگاه انسان بستگی دارد امکان دارد من یک فقیر خوب باشم یا یک فقیربد باشم یا امکان دارد ثروتمند خوبی باشم یا ثروتمند بدی باشم هیچ تضمینی نیست که شال راهنمایی بر گردن من باشد یا شال نگهبانی برگردن من باشد پدر خانواده باشم این هشدار و امیدی است که در وادی دهم گفته میشود حواسمان جمع باشد همان طور که امید است هشدارهم هست باید مراقب باشیم همیشه تزکیه و پالایش درد دارد شاید درسفراول پول اوتی نداشته باشم درسفردوم با همسرم به مشکل بخورم درد پوسته فهم انسان را میشکافد اگر من درد میکشم قراراست درمن چیزی اتفاق بیفتد چون من گنجایش آن را ندارم قرارجا بازکند مثلاً یکی مثل من فحاشی میکند یا یک نفرافسرده میشود همه اینها جزئی از تکامل است فقط باید اجازه بدهم درمن زمان اتفاق بیفتد بی شک راه خود را پیدا خواهیم کرد .
صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است من باید جایی را ترک کنم تا به جایی برسم برای یک مرد مجرد ترک دوستهایش سخت است برای رسیدن به تعهد یا برای خانم خانه که درخانه پدرهست بخواهد خانه پدرش را ترک کند سخت است درست است شاید عاشقانه باشد ولی دردناک است ولی بالاخره یک انسان دیگر میشود به مادر به همسر تبدیل میشود پس اگر من همان جای قبل هستم و جای اولم را ترک نکردم یعنی اتفاقی درمن بوجود نیامده است .
بخش دوم جلسه مربوط به تولد راهنما آقا علیرضا است یک روز سایت ازمن سوال کرد نظر شما در مورد رهجو چیست : رهجو استادی است که در مقام شاگرد جلوی من مینشیند. علیرضا اخلاق و رفتارش شبیه خود من است بسیار درونگرا است سفرش بسیار درونی بود من هیچ وقت به علیرضا نگفتم که اوتی چقدر بخور یا نخور مهر و محبتش درونی است شاید کلمه دوست دارم را به زبان نیاورد ولی کاملا با مهربانی در کنگره و در خانواده است یک محبتی دارد که باید نزدیکش باشید تا آن را بفهمید .
ممنون که به حرفهایم گوش کردید .
در ادامه جشن یکسال رهایی راهنما مسافر علیرضا
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک خوراکی با روش دی اس تی ، داروی درمان شربت اوتی ، مدت 10 ماه 13 روز به راهنمایی راهنمای خوبم علی آقا سفر کردم رهایی از بند مواد 18 ماه و چند روز در ضمن یک سفر سیگار داشتم رهایی از بند سیگار 14 ماه رشته ورزشی : والیبال ،
خدا را شاکر هستم از جناب مهندس تشکر میکنم از استاد امین تشکرمیکنم از راهنمای خوبم علی آقا تشکر میکنم .
آرزوی من این است که تمام مصرف کنندگان راه کنگره را پیدا کنند و از دل این نمایندگی شعبات زیادی زده شود .
چون من بارها گفتم من عقبه خوبی نداشتم چیزی نیست که من بخواهم به آن تکیه کنم این را بارها گفتم غیر از مهر مادرم چیز دیگری نبوده است ایشان خیلی به من لطف داشتند اگر اتفاقی برای من افتاد این مهر و محبت مادرم بوده است اگر چه من فیزیک مادرم را از دست دادم اما مهر ایشان با من بوده است و یکی دیگر از این دلایل وجود علی آقا بوده است خیلی برای من تاثیر گذار بود من شخصی سرکش بودم گاهاً که به عقب برمیگردم خودم تعجب میکنم که من در سفر اول آنقدر آرام بودم و حرف گوش کن بودم خودم با خودم کنار نمیام این رویه راهنمای من بود که من را فرمانبردار کرد تمام صحبتهای راهنما و سیدیها و صحبتهای استاد امین همه اینها دخیل بوده است ولی تاثیر گزاری راهنما خیلی تاثیر داشت.
شما صور آشکار من را میبینید هنوز صور پنهان من پر از گره ها هست مسئله مهم من همسفر است که بیشترین آسیب را دیده است که چه در زمان گذشته من و چه در زمان حال من ، وجود من در خانه کم بود و مدیریت خانه با همسفرم بود و هنوز هم با ایشان است.یکی از آرزوهای من این است که همسفرم در کنگره حضور داشته باشد شاید نبود ایشان از کم کاری من است علی آقا میگوید انسان باید با تغییر خودش همسفر را به کنگره بکشاند انشاالله من خیلی خیلی تغییر کنم تا یک روز همسفر به کنگره بیاید .




تهیه گزارش و تایپ وارسال : مسافر جواد لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
120