جلسه اول از دور سیوسوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژهٔ مسافران و همسفران، شعبهٔ دانیال اهواز، با استادی مسافر پوریا، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر خلیل، با دستور جلسهٔ «وادی دهم و تأثیر آن روی من» در روز پنجشنبه مورخ ۱۳ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد.
سلام دوستان، پوریا هستم یک مسافر. خیلی خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم که خدمت کنم. ممنونم از راهنمای لژیون دهم، آقا ایرج، که این فرصت را به من دادند که امروز باشم و بتوانم خدمت کنم.این دستور جلسه در خصوص وادی دهم است؛ «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است». ما از نه وادی عبور کردیم تا به این وادی رسیدیم و نکتهٔ اصلی این است که این نه وادی که از آنها گذشتیم کارشان همین است؛ یعنی باعث میشوند که تغییر صفت درون ما ایجاد شود.وادی دهم در حقیقت رمز و راز را به ما نشان میدهد و میگوید دلیلش چیست که انسان به رودخانه تشبیه شده و چه اتفاقی میافتد که انسان صفتش تغییر میکند. در این وادی کلمهٔ «جاری» آمده و وقتی این کلمه را میشنویم یاد رودخانه میافتیم.اگر مثالی نزدیک بخواهم بزنم: رودخانهٔ کارون را نگاه کنید؛ تشکیل شده از بسیاری از جویبارها، رودخانهها، رودهای کوچک و چشمهها. از کوهرنگ شروع میشود و بسیاری از رودهای دیگر در مسیر به آن میپیوندند. جالب اینجاست که در هر نقطه از جغرافیا که میرسد ـ چهارمحال و بختیاری، لرستان، خوزستان و حتی قسمتی از ایلام ـ در هر نقطه اسمی دارد. وقتی به جلگهٔ خوزستان میرسد از یک جایی به بعد اسمش میشود کارون، و وقتی به انتهای جلگهٔ خوزستان نزدیک آبادان و خرمشهر میرسد، یک قسمت آن میشود بهمنشیر و بخش دیگر اروندرود، و آنجا وارد کشور عراق میشود که عربهای عراق به آن میگویند شطالعرب.شروع حرکت، که به شکل چشمه و جویبار از کوهها آغاز میشود، یک داستان دارد. این رود با عبور از مسافتی حدود هزار کیلومتر، با تمام پیچوخمها، جلو میآید و در طی مسیر با اضافه شدن سایر جویبارها و چشمهها و رودخانههای کوچک، شکل و اسمش نیز تغییر میکند.میتوانیم در خصوص انسان نیز همین تعبیر را داشته باشیم: انسان هرچه در زندگی جلوتر میآید، با دریافت اطلاعات، آگاهی و تجربههایی که به دست میآورد ـ

حتی قبل از تولد، از دورهٔ جنینی تا نوزادی، نونهالی، نوجوانی، جوانی و کهنسالی ـ دقیقاً مانند همان کارون است. با اطلاعات و آگاهی جدید، تفکر تغییر میکند، خواستهها متفاوت میشود و تجربههای جدیدی به وجود میآید.در طی حرکت در مسیر زندگی است که خلقیات و رفتار ما شکل میگیرد و آرامآرام درون ما صفات مختلفی ایجاد میشود؛ یعنی حقیقتاً صفتها حاصل تجربیات و سطح آگاهیهایی هستند که ما به دست میآوریم.نوع آگاهی باعث ایجاد نوع رفتار در انسان میشود و تکرار این رفتار در طول زمان، صفت را در انسان شکل میدهد و جزئی از وجود او میشود. کارون را هم نگاه کنید: وقتی به آبادان میرسد، اسمش میشود اروند. همین اتفاق در کنگره هم برای ما میافتد.در بیرون از کنگره به ما میگویند معتاد: معتادِ دروغگو، معتادِ سستعنصر و ...؛ اینها صفتهایی هستند که قبل از اینکه وارد کنگره شویم به ما داده شده. اما وارد کنگره که میشویم و سفر را آغاز میکنیم ـ سفری که ملزومات خود را دارد ـ این صفات آرامآرام از ما گرفته میشود و صفت جدیدی به ما داده میشود: مسافر.مسافر کسی است که ملزومات سفر را همراه خود داشته باشد؛ یعنی آگاهیاش تغییر کند، نگرشاش به زندگی تغییر کند، خوراکش هم که در کنگره شربت OT است تغییر میکند، و به مرور زمان از یک فرد مصرفکنندهٔ مواد مخدر تبدیل میشود به یک فرد در حال درمان، یعنی «مسافر».اینجا دیگر نمیگوییم: «سلام دوستان من پوریا هستم یک معتاد». اینجا ما میگوییم مسافر؛ زیرا آن صفت دیگر در ما صدق نمیکند. ماهیت رفتار ما به مرور تغییر میکند و هرچه جلوتر میرویم، صفات گوناگون را به واسطهٔ آگاهی نسبت به خودمان شناسایی میکنیم.اگر دروغگو هستم، سعی میکنم کمتر دروغ بگویم. اگر مشکل دیگری دارم، آرامآرام آن را حل میکنم. هرچه جلوتر میرویم، اگر درست سفر کنیم، حریصتر میشویم برای اینکه این تغییرات را بیشتر و بیشتر در خود ایجاد کنیم.زمانی من حاضر نبودم قدمی برای کسی بردارم؛ اما امروز مجانی خدمت میکنم، حضور دارم، از جیبم مایه میگذارم.

راستی یادم رفت: تبریک بگم به عزیزانی که دیروز تهران حضور داشتند؛ هم رهایی داشتند و هم سه نفر از بچهها اعلام پهلوانی کردند. خیلی تبریک میگم.ما قبلاً اصلاً چنین صفاتی نداشتیم. این اتفاق کم نیست! شما باید خیلی تغییر کرده باشید و روی خودتان کار کرده باشید که ۶۰۰ میلیون تومان از زندگیتان را در راهی بگذارید که نمیدانید چه کسانی بعداً از آن بهرهمند خواهند شد. این اتفاق نمیافتد مگر اینکه فلز وجود انسان تغییر کند؛ آهن تبدیل به مس شود و مس تبدیل به طلا شود.آقا امین در CD میگوید: هر فلزی معیار سنجش خودش را دارد. اگر آهن را وارد چوب کنید، حتی معلوم نباشد، آهنربا که نزدیکش کنید جذب میکند، چون ذاتش آهن است. اما اگر تبدیل به طلا، آلومینیوم یا مسشود، آهنربا جذبش نمیکند.آدمی که از درون تغییر کرده باشد، زور نمیزند فقط ظاهرش را خوب نشان دهد؛ دیگر چیزی وسوسهاش نمیکند و چیزی دلش را نمیبرد. همان اتفاقی که آقای مهندس میگوید: اگر در انبار مواد مخدر هم بخوابد، صفت تغییر کرده و اثری روی او ندارد.مهمترین نکته این است که تغییر صفت باید از درون باشد، نه ظاهر. ماسک نزنم، ادا درنیاورم. وقتی تغییر درون اتفاق بیفتد، حرکت بیرونی هم اثر خودش را میگذارد.و نکتهٔ آخر: روند تغییر صفت میتواند من را به سمت تاریکی و ظلمات ببرد و صفات بسیار بدی در من ایجاد کند، و میتواند برعکس، به سمت نور و صحت و سلامت ببرد. این موضوع چک سفید برای هیچکس نیست.در بالاترین جایگاههای علمی، معنوی، عرفانی و ورزشی، آدمهایی بودند که مصرف مواد داشتند، خلف وعده کردند یا علم خود را در راه نادرست به کار بردند.من سر کلاس مثال سربداران را زدم و گفتم شیخ حسن جوری قاضی شارعی بود که قرار بود حکم شرع را اجرا کند، اما پایهگذار ظلم شد. یعنی انسان میتواند عالم باشد اما برخلاف علمش عمل کند.من میتوانم مصرفکننده باشم، میتوانم دروغگو باشم، اما با دریافت آگاهی صحیح و شناخت خود و نیروهایی که خدا در درون انسان قرار داده، میتوانم انسان بهتری بشوم و از تاریکی و ظلمات خارج شوم. هر دو مسیر برای انسان مقدور است.متشکرم.
سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ: مسافر محمد امین _لژیون دهم
ارسال خبری: مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
80