English Version
This Site Is Available In English

گوهر زمان که از کف ما می‌رود بسیار ارزشمند است

گوهر زمان که از کف ما می‌رود بسیار ارزشمند است

جلسه پنجم از دوره چهل‌ودوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی گیلان با استادی مسافر محمدامین، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه « وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است »  و در ادامه جشن آزادمردی مسافر سیامک، روز پنج‌شنبه 13 آبان  ۱۴۰۴ رأس ساعت 16:30 آغاز‌‌ به ‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمدامین هستم یک مسافر. شاکر خداوندم که امروز در جمع شما عزیزان هستم. از معمار بزرگ کنگره‌60 آقای مهندس دژاکام، برای ایجاد چنین بستری تشکر می‌کنم، همچنین از راهنمای خودم آقای محمد و تمام خدمتگزاران شعبه کمال قدردانی را دارم، امیدوارم خیر این خدمت‌ در زندگی آنان جاری شود. امروز، روز فرخنده‌ای است،لذا جشن آزادمردی مسافر سیامک است؛ بنابراین دستور جلسه امروز شامل دو بخش است، بخش اول که در مورد وادی دهم است بایستی بگویم، بعد از پشت سر گذاشتن نه وادی که انسان را آگاه‌تر می‌کند، وادی دهم مستقیماً با صور پنهان انسان و از امکان تغییر ویژگی‌ها در آن، سخن می‌گوید.

این وادی به من یادآوری کرد، با حرکت آرام در مسیر، اگر نقاط قوتی در من وجود دارد، با شاخ و برگ دادن به آن، آن‌ها را بارور کنم، ولی اگر نقاط کور و گره‌ای در من وجود دارد در بستر کنگره با تزکیه، پالایش و آموزش، آن‌ها را حل کنم. چرا که انسان همیشه مجموعه‌ای از رذایل و فضایل است، نه سیاه است و نه سفید. این نقاط تیره مختص مسافران نیست، بلکه همسفران نیز شامل آن می‌شوند. حرکت در مسیر آموزش نیاز به استمرار و تلاش دارد تا افکار و رفتار منفی در انسان اصلاح شوند.

هر مسافری در کنگره‌60 بعد از گذشت زمانی مشخص به نقطه رهایی می‌رسد، اما طبق اصلی که در کنگره وجود دارد، اشخاصی که موفق به دریافت گل رهایی می‌شوند، دو دسته‌اند. دسته اول آنانی که در سرزمین رهایی به رهایی می‌رسند، بدین معنا که با بهره‌مندی از آموزش‌های کنگره و برداشت کافی از وادی‌های چهارده‎‌گانه،با داس دانایی،موجب هرس نقاط منفی درون خود شده‌اند. این افراد غالباً از رفتارهای گذشته و صفات منفی خود فاصله گرفته‌ و با دریافت گل رهایی از چندین بند رها شده‌اند که شاخص‌ترین آن‌ها اعتیاد است؛ اما دسته دوم کسانی هستند که در سرزمین اعتیاد به رهایی می‌رسند.

تمام تازه‌واردینی که به کنگره‌60 وارد می‌شوند به گفته راهنمای تازه‌واردین خود، که می‌گوید بعد از 10 الی 11 ماه به درمان خواهید رسید، اتکا می‌کنند. برداشت این افراد فقط متوجه گذر زمان است و توجهی به دریافت آموزش ندارند. برای روشن شدن این موضوع باید مثالی ذکر کنم، همانند اشخاصی که می‌پرسند چقدر زمان لازم است تا به استان مجاور بروم، به آن‌ها گفته می‌شود 5 ساعت. این افراد با قرار گرفتن در جاده اتومبیل خود را خاموش می‌کنند و به انتظار گذر زمان می‌نشینند به خیال اینکه پس از 5 ساعت بدون حرکت به مقصد خواهند رسید. این تفکری است اشتباه، چون انسان با حرکت در مسیر، به مقصد خواهد رسید.

تمام اشخاصی که تمرکز خود را فقط روی گذر زمان می‌گذارند، چه مسافر و چه همسفر بایستی بدانند، گوهر زمان که از کف ما می‌رود بسیار ارزشمند است و هر لحظه آن باید با آموزش و کسب آگاهی همراه باشد و صرف تغییر و جدا شدن از صفات منفی سپری گردد، یعنی جسم، روان و جهان‌بینی باهم آباد گردد. در پایان لازم است متذکر شوم که وادی دهم فقط مختص افرادی که در سفر اول هستند، نیست، یعنی تمام افراد را در بر می‌گیرد، این وادی همیشه نکته‌ای را به من یادآوری می‌کند که آیا همان‌گونه که برای به دست آوردن شال راهنمایی و خدمت در کنگره‌60 تلاش کرده‌ای، برای حفظ آن تلاش می‌کنی؟ این تلاش در جهت استمرار خدمت شامل تمام افراد و تمام خدمتگزاران نیز می‌شود، چه راهنما، چه مرزبان و چه ایجنت.

در مورد قسمت دوم که مربوط به جشن آزادمردی مسافر سیامک است، در ابتدا به آقای سیامک و همسفر ایشان و همچنین راهنمای همسفرش و همچنین آقای آرش که مسئولیت بخش مهمی از سفر ایشان را بر عهده داشتند، تبریک می‌گویم. آقای سیامک جایگاه‌های خدمتی زیادی را تجربه کرده‌اند و امروز هم در جایگاه مرزبانی پارک مشغول خدمت هستند. سابقه آشنایی ما به قبل از ورود به کنگره‌60 برمی‌گردد، اما در آن زمان از مصرف مواد یکدیگر خبر نداشتیم تا اینکه پس از مدتی پرده از رازها برداشته شد.

زمانی که مسافر سیامک قصد ورود به لژیون بنده را داشتند، به ایشان گفتم که به خاطر آشنایی قبلی ما، با سخت‌گیری بیشتری از جانب من مواجه خواهی شد، بهتر است با اندیشه بیشتری در این باره انتخاب خود را انجام دهی. در ادامه به بنده گفت که تصمیم خود را گرفته‌ام و قصد دارم در لژیون چهارم ادامه سفرم را دنبال کنم. این یکی از شاخصه‌های اخلاقی مسافر سیامک است که در مسیر کنگره هیچ شکی به خود راه نمی‌دهد و در این راه مستحکم قدم بر می‌دارد و این موضوع موجب شده تا جایگاه‌های خدمتی بسیاری را تجربه کنند. شاخصه بعدی ایشان مسئولیت‌پذیری و تعادلی است که بین خانواده، کار و کنگره برقرار کرده است.

به اعتقاد بنده حفظ این تعادل بسیار با اهمیت و حساس است، چرا که عدم تعادل موجب کاهش سطح انرژی در ما شده و این امر موجب می‌شود به افرادی که نیازمند یاری هستند،آن‌گونه که شایسته است خدمت نکنیم. حضور در جایگاه خدمتی همراه با استرس می‌تواند تخریب‌های زیادی به همراه داشته باشد، چون بذر این اضطراب در زمین دیگرانی که به دنبال رهایی هستند کاشته می‌شود. امیدوارم خیرخواه بودن دیگران که شاخصه بعدی ایشان است، همواره در خدمت‌های آتی و جاری ایشان پررنگ‌ باشد.

اعلام سفر مسافر سیامک:

سلام دوستان سیامک هستم یک مسافر. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی تریاک متد درمان DST داروی درمان OT، ده ماه و چهار روز سفر کردم با راهنمایی آقای محمدامین. مدت رهایی پنج سال و هفت ماه. ورزش در پارک دارت.

خلاصه سخنان مسافر سیامک:

سلام دوستان سیامک هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار دارم و در کنار شما عزیزان تولد پنج سال رهایی خود را جشن می‌گیرم و چه سعادتی بالاتر از این. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر دارم که این بستر ناب را برای ما فراهم نمودند تا آموزش بگیریم و به رهایی برسیم. در زمان ورود من به کنگره راهنمای تازه‌واردین نبود و زحمت مشاوره تازه‌واردین بر دوش مرزبانان بود. از آقای ساسان تشکر می‌کنم که با راهنمایی ایشان من در کنگره ماندگار شدم، از آقا آرش نیز تشکر ویژه می‌کنم که من را در لژیون خود پذیرفتند و با آموزش‌های ایشان پس از ده ماه و چهارده روز به رهایی رسیدم.

آن زمان به دلیل شیوع بیماری کرونا لژیون‌ها و رهایی‌هابه‌صورت مجازی و آنلاین تشکیل و انجام می‌شد، بنده به‌صورت آنلاین با آقای مهندس تماس گرفتم و ایشان فرمان قطع مصرف را صادر کردند. پس از مدتی وارد مرزبانی شدم و در کنار آقای حمید محبی ایجنت آن زمان شروع به خدمت کردم و درس‌های بسیاری گرفتم، بعد از به پایان رسیدن دوره مرزبانی با یک چالش مواجه شدم و آن چالش دوراهی ماندن یا رفتن بود زیرا خدمت خود را انجام داده بودم و تصور می‌کردم که وظیفه خود را به اتمام رسانده‌ام و در مقابل، قرار بر این بود که آقا آرش لژیون خود را تحویل دهد.

اما باکمی تفکر و مراجعه به آموخته‌هایم به این نتیجه رسیدم که بمانم، زیرا بهتر از کنگره 60 جایی را برای آموزش و انرژی گرفتن نخواهم یافت، تصمیم گرفتم که مسیرم را با آقای محمدامین ادامه دهم، ایشان با من اتمام‌حجت کردند که بیش بقیه رهجوها از من انتظار دارند و سختگیری بیشتری خواهند داشت، خداوند متعال را شاکرم که در این مسیر ماندم و هرروز درحال آموزش نکته‌های تازه هستم و به دانسته‌هایم روزبه‌روز افزوده می‌شود. امروز من به این درک رسیده‌ام که حقیقت رهایی چیزی فراتر از درمان مواد مخدر است، از استادانم آموخته‌ام که انسان در هیچ جایگاهی هرگز متوقف نمی‌شود و این همان پیام وادی دهم است که دستور جلسه این هفته نیز می‌باشد.

روی صحبتم با تازه‌واردین است که تازه به خانواده بزرگ کنگره 60 پیوسته‌اند، از شما می‌خواهم که در کنگره بمانید، بمانید برای یادگرفتن و آموزش گرفتن، زیرا درمان اعتیاد در کنگره 60 حل شده و ما به دنبال بهتر شدن و تکامل خود هستیم. امروز کنگره 60 به دنبال اهداف بزرگ‌تر درزمینهٔ درمان بیماری‌ها قدم برمیدارد. کسی که برای درمان اعتیاد وارد کنگره 60 می‌شود باید با حقیقت روبه‌رو شود، آن را بپذیرد و به آینده امیدوار باشد و حرکت کند برای رسیدن به هدف، این حرکت به معنای جاری بودن است. باید بپذیرد که در کنار راهنما باشد و از فرامین ایشان پیروی کند.

ما در اطرافمان همواره شاهد افرادی هستیم که مارا قضاوت می‌کنند، اما راهنما تنها شخصی است که با تمام نقص‌هایمان پذیرای ما بوده و هرگز مارا قضاوت نمی‌کند.راهنما بدون قضاوت کردن به ما آموزش میدهد که چگونه حرکت کنیم و تا آخرین قدم در کنار ما میماند و از ما حمایت می‌کند. در پایان از همسفرانم تشکر می‌کنم که چون کوه پشتیبان و سنگ صبورم بودند و همراه من در سختی ها و مشکلات جنگیدند و به معنای واقعی برایم دو بال پرواز بودند. من معتقدم که خوشبخت ترین افردا در دنیا اعضای کنگره 60 هستند و خوشبخت تر از آن‌ها کسانی هستند که همسفر دارند.

خلاصه سخنان ایجنت همسفر سپیده:

همان‌گونه که مستحضرید مسافر سیامک و همسفر منیژه خدمتگزاران خوبی در جایگاه مرزبانی بوده‌اند، و بنده نیز از دوره مرزبانی هردو آن‌ها در نمایندگی حضور داشته‌ام. پایان هر دوره در جایگاه‌های خدمتی برای هر شخص کارنامه‌ای قوی یا ضعیف به همراه دارد. این دو، هر دوره خدمتی خود را با کارنامه‌ای قوی به پایان رساندند. در کنگره۶٠ درمان به روش الگویی صورت می‌‌پذیرد، بنابراین جایز است تمام خدمتگزاران مانند مرزبانان، راهنمایان یا بنده در جایگاه ایجنت، الگوی مناسبی برای تمام اعضا باشم.

ذکر این نکته ضروریست که باید تمام تذکرات مهندس حسین دژاکام در کنگره اجرایی شود، مانند، مشارکت کوتاه برای رعایت زمان جلسه که با تذکر از سمت استاد جلسه یا نگهبان مواجه نشویم. از تمام شما که با رعایت ضروریات به برگزاری جلسه‌ای گرم و پرنشاط کمک می‌کنید سپاسگزارم. در پایان به همسفر منیژه و راهنمای ایشان خانم سمیه همچنین به مسافر سیامک و راهنمای محترمشان مسافر محمدامین تبریک می‌گویم.

خلاصه سخنان راهنما همسفر منیژه:

خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفته‌ام و با مسیر کنگره‌۶۰ آشنا شد‌ه‌ام. آمدم، ماندم و خدمتگزار شدم. از استاد بزرگ مهندس حسین دژاکام و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که با عشقی که داشتند این مکان را بنا کردند تا افرادی که مصرف کننده هستند، در این مکان به آرامش دست یابند. از راهنما خود همسفر سمیه که با صبوریشان به من درس زندگی را آموختند بسیار سپاسگزارم، از ایجنت محترم همسفر سپیده بسیار سپاسگزارم که امروز ما را همراهی کردند، از راهنمای مسافرم آقا محمد‌امین و آقا آرش سپاسگزارم که چراغ راه مسافرم بودند، حال خوب مسافرم نتیجه زحمات این دو راهنما عزیز است، برایشان دعا می‌کنم که همواره حال دلشان خوب باشد و به خواسته‌های خود برسند.

از مسافر خود و دخترم بسیار ممنونم که توانستیم در این مسیر پر چالش کنار هم بمانیم. این مسیر سختی‌های خاص خودش را داشت، اما یکدیگر را رها نکردیم، دستان هم را گرفتیم‌، از خداوند می‌خواهم پیوند محبتی که بین ما برقرار است تا جهان‌ها ادامه داشته باشد. اصولا علت تولد‌هایی که در کنگره‌۶۰، برگزار می‌شود این است که پیام درمان و رهایی، به گوش افرادی که درگیر اعتیاد هستند‌ رسانده شود. می‌خواهم به فردی که اولین روز ورودش به کنگره‌۶۰ است و روی این صندلی نشسته و همچنین سفر اولی‌هایی که خواسته قلبی دارند بگویم اگر بخواهید در جهت این خواسته حرکت و تلاش کنید به شما قول می‌دهم که حتما به خواسته‌های خود می‌رسید.

هنگامی‌که ما وارد کنگره‌۶۰ می‌شویم باید سفر کنیم، سفری از قهر به مهر، از تاریکی به روشنایی که در این سفر، مسافر و همسفر کنار هم قرار می‌گیرند، مسیر پر چالش و سختی است.مسیر درمان هم سختی دارد هم آسانی همان‌گونه که در پیام‌ها عنوان می‌شود. ما در کنگره۶۰ آموزش گرفتیم که هر چیزی بهایی دارد و بهای آرامش، گذر از گذرگاه سخت است، بنابراین باید از آن گذر کنیم.

همان‌گونه که مسافر و همسفر مسیر را طی می‌کنند به یک سری از ایستگاه‌ها می‌رسند که از هر ایستگاه چیزی برداشت می‌کنند، همان‌طور که در حال حرکت هستند به ایستگاهی می‌رسند که صبر را برداشت می‌کنند و آرام‌آرام حرکت می‌کنند و در ایستگاه بعدی امید را برداشت می‌کنند و مجددا به حرکت خود ادامه می‌هند تا به جایی که باید برسند، یعنی همان وادی عشق و محبت. زمانی‌که یک مسافر و همسفر در مسیر قرار می‌گیرند ذره‌ذره از تاریکی خارج می‌شوند تا به حال خوش دست یابند و دست چند نفر مانند خود را بگیرند و آن‌ها را به حال خوش برسانند. بارها گفتم که اعتیاد بهانه و برگ برنده‌ای برای ما بود در واقع کارت دعوتی بود تا به این مکان ورود کنیم.

همه ما که روی این صندلی نشسته‌ایم و در کنگره‌۶۰ هستیم قطعا خواسته قلبی‌مان این بوده که به آرامش برسیم، خداوند صدای دل ما را شنید و اکنون ما در این مکان حضور داریم. این مسیری است که ما را به آرامش می‌رساند، ما از آرامش به تعادل می‌رسیم و همچنین از تعادل به تکامل می‌رسیم در پایان صحبت‌هایم دعا می‌کنم برای سفر اولی‌ها که انشاالله بتوانند در این مسیر با صبر و تلاش به خواسته خود که رهایی و درمان است برسند. از تک تک شما عزیزان تشکر می‌کنم که با حضور گرمتان جشن ما را زیباتر کردید.

 

خلاصه سخنان همسفر حنانه:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ایست، من نیز به رسم ادب به نوبه خودم از آقا محمدامین و آقا آرش همچنین خانم سپیده و خانم سمیه تشکر می‌کنم. به پدر و مادر عزیزم تبریک می‌گویم و برای همه اعضا کنگره‌۶۰ آرزوی سلامتی دارم.

تایپ: مسافر سعید لژیون هفتم و مسافر هادی لژیون چهارم
ویرایش: مسافر مهدی‌‌ لژیون پنجم
عکس: مسافر صالح لژیون چهارم و مسافر محمدحسین لژیون دوم
ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر بهنام لژیون دوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .