جلسه دوم از دوره هفدهم ازسری کارگاههای آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان، به استادی راهنمامسافر عباس، نگهبانی مسافر ادهم ودبیری مسافر علی با دستورجلسه «وادی دهم و تاثیر آن بر روی من واولین سال رهایی مسافر نریمان» پنجشنبه ۱۳آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم، یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکرم که به من فرصت حضور در کنگره را داد ،مکانی که هیچ جا نظیر آموزشهای آن را نمیتوانیم پیدا کنیم.
ابتدا هفته بنیان را تبریک میگویم امروز دو دستور جلسه وادی دهم و تولد یک سال رهایی مسافر نریمان را داریم.
این وادی میگوید، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است همانطور که میدانید این وادی اشاره میکند که انسان جاری میباشد، اما حیوانات و گیاهان جاری نیستند ،به طور مثال یک درخت صنوبر هر چقدر هم که پیشرفت کند نمیتواند گردو بدهد.
انسان یک موجود جاری میباشد، به طور مثال اگر نگاه کنیم ما قبلاً مصرف کننده بودهایم و در دنیای تاریکی قرار داشتیم اما امروز حال ما چگونه است و چرا جناب آقای مهندس این وادی دهم را در انتهای سفر قرار دادند؟
پاسخ این سوال این است که ایشان میخواستند ما در انتها مقایسه کنیم که با چه صفتهایی وارد کنگره ۶۰ شدهایم و حالا چه صفتهایی را دریافت کردهایم ؟آیا توانستهایم صفتهای بد خود را از بین ببریم و از و سمت ضد ارزشهایی مانند حسادت ،کینه و دشمنی به سمت ارزشها حرکت کنیم.
اولین قدم برای تغییر از سمت ضد ارزشها این است که افکار ما عوض شود. جناب آقای مهندس در این وادی میگویند: برای اینکه صفت ما تغییر کند باید حس گیرنده و فرستنده ما تغییر کند ،به طور مثال ما اگر حسهای منفی را دریافت کنیم؛ در نتیجه حسهای منفی را منتشر میکنیم و اگر حسهای مثبت را دریافت کنیم حسهای مثبت را منتشر میکنیم. برای اینکه بتوانیم صفتهای خود را تغییر دهیم باید خود را تزکیه و پالایش کنیم و در مسیرصراط مستقیم قرار بگیریم. برای تغییر حس گیرنده ابتدا باید افکارمان تغییر کند، به طور مثال در زندگی دیگران تجسس نکنیم و یا اینکه دیگران را قضاوت نکنیم وقتی افکار ما مثبت شود ایمان ما سالم میشود؛ در نتیجه قدردان خداوند و تمام هستی میشویم و زیباییهای این جهان را درک میکنیم و وقتی ایمان ما سالم شود عمل ما سالم میشود ،به طور مثال از همه پولی استفاده نمیکنیم و قضاوت و غیبت نمیکنیم وقتی عمل ما سالم شود حس ما سالم میشود به طور مثال، وقتی یک نابینا را از یک طرف خیابان به سمت دیگر میبریم یک عمل سالم انجام دادهایم، اما بعد از این عمل دچار حس سالم میشویم هنگامی که در کنگره یکدیگر را بغل میکنیم در واقع میخواهیم به یکدیگر حس خوب بدهیم و هنگامی که حس ما سالم شود عقل ما سالم میشود وخوراک اشتباه به عقل خود نمیدهیم و عقل ما درست عمل میکند و هنگامی که عقل ما درست عمل کند دچار عشق سالم میشویم و هنگامی که عشق ما سالم باشد صفت گذشته در ما تغییر میکند و دیگر از حالت مصرف کنندگی خارج میشویم و حسهای منفی را دریافت نمیکنیم.
دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی مسافر نریمان میباشد.
مسافر نریمان نمونه بارز وادی دهم میباشد ؛زیرا با صفتهای منفی وارد کنگره ۶۰ شد اما توانست به خوبی تسویه و پالایش کند و آنها را تبدیل به صفات خوب و نیکو کند. شاید ابتدا به کنگره اعتقاد نداشت ولی با لطف و خداوند بزرگ وارد کنگره ۶۰ شد و توانست سفر اول خود را به خوبی تمام کند و به درمان و رهایی برسد. هم اکنون هم سی سیدی خود را نوشته است. مسافر نریمان اگرچه در سفر اول گاهی غیبت میکرد اما در سفر دوم حتی یک غیبت هم نداشته است و خدمتگزار خوبی در قسمت اوتی است. امیدوارم که در کنگره ۶۰ یک خدمتگزار بسیار خوب باشد و بتواند شال راهنمایی را دریافت کند. امیدوارم همه ما به دانش آگاهی و اطلاعات برسیم و پلههایی که قبلاً در سقوط طی میکردیم را هم اکنون در برای ارتقا ، بازگشت به زندگی و لحظات خوب آن طی کنیم.

خلاصه سخنان مسافر نریمان:
سلام دوستان نریمان هستم، یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکرم که به من اذن اجازه این را داد که تولد یک سال رهایی خود را ببینم. از جناب آقای مهندس سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند. از راهنمای عزیزم آقا عباس سپاسگزارم که به من آموزش دادند و من را به درمان و رهایی رساندند. از راهنمای نیکوتین خود آقا مسعود نیز سپاسگزارم که لیاقت این را داشتم که در لژیون ایشان نیز شرکت کنم. از تمامی خدمتگزاران مرزبانها، اوتی، ایجنت و....سپاسگزارم که مسیر درمان را برای من فراهم کردند و از دوست عزیزم حسین آقا آشناگر و چندین دوست دیگر که من را با کنگره ۶۰ آشنا کردند سپاسگزارم. حسین آقا من را دورادور میشناخت و روزی سر کار به من گفت که میخواهم چندین ساعت با تو صحبت کنم هنگامی که با یکدیگر تنها شدیم در مورد مصرف مواد مخدر با من صحبت کرد و من را با کنگره ۶۰ آشنا کرد. ابتدا به کنگره ۶۰ معتقد نبودم و با خود تصور میکردم که بعد از چند ماه از کنگره خارج میشوم اما وقتی ۵ ماه از سفر من گذشته بود و وارد لژیون ویلیام شدم در من تغییراتی ایجاد شد که سبب شد در کنگره پایدار بمانم و به درمان و رهایی برسم. هیچگاه به درمان اعتیاد معتقد نبودم و با خود فکر میکردم شاید باید از این جهان خارج بشویم و یا اینکه بمیریم تا به درمان و رهایی برسیم. من در طول سفر هر اتفاقی که میافتاد صادقانه با راهنمای خود در میان میگذاشتم ،به طور مثال در ساعت مصرف دقیق نبودم و عباس آقا به من گفتند که باید داروی خود را دقیقاً سر وقت استفاده کنیم. خداوند بزرگ را شاکرم که در کنگره ۶۰ قرار گرفتم و به درمان رسیدم ؛زیرا تمام کسانی که با من مصرف میکردند حالا در این جهان وجود ندارند. هنگامی که به درمان رسیدم تا چهار ماه باورم نمیشد با خود میگفتم بالاخره ممکن است خوابم نبرد یا مشکلی برای من پیش بیاید ،اما واقعاً در این چهار ماه متوجه شدم که کنگره واقعاً معجزه میکند. به عنوان یک پیام برای سفر اولیها میگویم که درمان DST همراه با حضور در لژیون ویلیام و درمان نیکوتین اتفاق میافتد.



تایپ و ویرایش مسافر رضا لژیون هفتم
عکس مرزبان خبری مسافر جواد
تنظیم و ارسال مسافر محمد لژیون سوم
مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
213