English Version
This Site Is Available In English

در کنگره افراد را شاد و سرحال دیدم

در کنگره افراد را شاد و سرحال دیدم

خداوند را هزاران بار سپاس می‌گویم که به من صبر، چشمی بینا و گوشی شنوا عطا نمود و قلمی که بتوانم آنچه در درونم هست را بر روی کاغذ بیاورم.

گاهی‌ اوقات فقط به آسمان نگاه می‌کردم، لبخند می‌زدم و می‌گفتم: «خدایا! چرا من؟»
روزی که به کنگره پانهادم را خوب به‌خاطر دارم که با ناامیدی تمام و بدون هیچ انگیزه‌ای وارد شدم؛ فقط برای اینکه بتوانم به زندگی خود ادامه دهم. فکر می‌کردم که جای من اینجا نیست و خجالت می‌کشیدم؛ همیشه از خداوند گله و شکایت می‌کردم و زندگی‌ام را نابود شده می‌دیدم. زندگی برایم سخت شده بود؛ همیشه چشمانم پر از اشک بود و کسی نمی‌توانست آرامم کند. دلم خیلی شکسته بود و حالم اصلاً خوب نبود. شب‌ها با گریه می‌خوابیدم و صبح‌ها با حال بد بیدار می‌شدم. با خودم می‌گفتم که من، کجا برای مسافرم کم گذاشتم که زندگی‌ام این‌طوری شده است؟

وقتی به کنگره آمدم و افراد را شاد و سرحال می‌دیدم؛ باورم نمی‌شد که آن‌ها هم روزی‌ مثل من، مسافر داشته‌اند و الآن حالشان خوب است.  با خنده آن‌ها گریه می‌کردم و می‌گفتم آیا حال من هم، روزی مثل آن‌ها می‌شود؟ 

با راهنمای تازه‌واردین صحبت کردم و او هر بار به من  امیدواری می‌داد و  می‌گفت که گریه نکن، خداوند خیلی دوستت دارد که الآن اینجا نشسته‌ای.
بعد از مشاوره سه جلسه اول، وارد لژیون راهنما همسفر مهین شدم و اگر حالم تا الآن بهتر شده است بابت کمک‌های ایشان است.

امیدوارم مسافر من هم مثل دیگران به درمان و رهایی برسد و حالش خوب شود و اذن کنگره برای کسانی که خواهان درمان اعتیاد هستند، صادر شود.

نویسنده: همسفر صفورا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .