English Version
This Site Is Available In English

همه‌چیز در حرکت است و صفات انسان می‌تواند تغییر کند

همه‌چیز در حرکت است و صفات انسان می‌تواند تغییر کند

چهارمین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاه‌های عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر رضا، استادی دیدبان محترم مسافر جواد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است» پنجشنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز شد.

 خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر؛ از همه عزیزانی که با حضور خود اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و لحظات را به‌خوبی و خوشی کنار هم سپری کنیم سپاسگزارم. در باب دستور جلسه مشارکت می‌کنیم و بعد تولد ۵ سال رهایی راهنمای عزیز، هادی آقا را جشن می‌گیریم تا تولد هم پیام خود را داشته باشد و دوستان بهره‌مند شوند. هفته بنیان کنگره ۶۰ است و به همه اعضای کنگره، در رأس جناب مهندس، تبریک می‌گویم. معمولاً در این هفته از گذشته‌ها یاد می‌شود و مرور می‌کنیم. درون این خاطرات درس‌های بسیار زیادی نهفته است. بزرگ‌ترین معلم هر کسی مرور گذشته و عقبهٔ کارهایی است که انجام داده و مسیری است که سپری کرده است. چون ما چیزهایی که می‌خوانیم و می‌آموزیم قوانین هستی است و ما به لطف همین قوانین زندگی‌مان را انجام می‌دهیم. اگر یک مقدار به اطرافمان دقت کنیم دستمان می‌آید که مرور این خاطرات چقدر نکات مثبت و مطالب پرباری دارد. امیدوارم در هفته بنیان بتوانیم به نحو احسن برداشت‌های خودمان را انجام بدهیم. ابتدا می‌خواهم یک خلاصه در مورد وادی دهم مشارکت کنم و بعد خدمت شما هستم. وادی دهم درس تغییر صفت را بیان می‌کند؛ این‌که همه چیز در حرکت است و صفات انسان می‌تواند تغییر کند. از شرایط خوب به شرایط بد و از شرایط بد به شرایط خوب. وادی بسیار تفکرانگیزی است و تلنگری به انسان می‌زند که اگر شرایط بد است می‌تواند تلاش کند و تغییر دهد و اگر شرایط خوب است ممکن است از دست برود. موضوع، موضوع صفات است. باید اول بدانیم که صفات چیست. آنچه در وادی بیان می‌شود و آنچه در زندگی با آن روبه‌رو می‌شویم این است که ما در زندگی به‌جز دادوستد یک سری چیزها می‌گیریم و یک سری چیزها می‌دهیم. تنوع زیادی وجود دارد؛ اما هر چیزی که می‌گیریم و می‌دهیم، می‌شود صفات ما. من از محیط پیرامون و زندگی، آنچه را دریافت می‌کنم بر اساس داشته‌ها و تجربه‌ها و آموزش‌ها بررسی می‌کنم و یک خروجی دارم. هر کسی که خروجی من را ببیند در نهایت به من یک‌نوع صفت می‌دهد یا نوعی اصطلاح درباره من به کار می‌برد. مثلاً انسان ترسو است. این خروجی همان صفات انسان است. اگر قرار باشد صفات من تغییر کند، باید چیزهایی که دریافت می‌کنم تغییر کند. شاید چیزهایی که می‌بینم تغییر کند، یا چیزهایی که می‌شنوم تغییر کند، و آنچه دریافت می‌کنم دگرگون شود. اگر این‌ها تغییر نکند اتفاقی نمی‌افتد. اما چطور باید تغییر کند؟ این خیلی مهم است. مسیر تغییر، مسیر تکامل و مسیر تزکیه مسیری است که من خوب ببینم، خوب بشنوم و خوب دریافت کنم و این نکته اهمیت بسیار زیادی دارد. فرق اساسی کنگره ۶۰ با همه کتاب‌ها، کلاس‌ها و توصیه‌های معمول در همین نکته است. این‌که می‌گویند صبح بیدار شو پنجره را بازکن و خدا را شکر کن؛ خب چطور خدا را شکر کنم؟ آدمی که هزار مشکل دارد، خماری دارد، پول ندارد، ساقی جنس بد داده است و هزار داستان دیگر دارد چطور پنجره را باز کند؟ نمی‌شود! باید چگونه انجام‌دادن مسیر را بلد باشد. کسی که زندگی آشفته‌ای دارد چطور به جایی برسد که صبح پنجره را باز کند و با عشق خدا را شکر کند؟ این مسیر مهم است و من کمی روی این موضوع مانور می‌دهم.

در وادی‌ها و آموزش‌های کنگره و همین‌طور در وادی دهم تأکید شده که مسیر آن «تغییر، تبدیل و ترخیص» است. غیر از این امکان ندارد. محال است که یک نفر بدون تغییر، تبدیل شود؛ و محال است که بدون تبدیل، ترخیص شود. امکان ندارد کسی بدون تغییر یا بدون تبدیل بتواند به ترخیص برسد. تغییر یعنی چه؟ یعنی مواد مصرف می‌کنم، سیستم ایکس من از بین رفته و به مواد بیرونی نیازمند هستم. می‌آیم در کنگره ۶۰ پذیرش می‌شوم، یک برگه به من می‌دهند. من هنوز همان آدم هستم، هیچ تغییری نکرده‌ام؛ فقط اسم من را روی یک برگه نوشته‌اند. این یک تغییر است. بعدازظهر ساعت پنج پیش رفیق‌هایم می رفتم؛ حالا به کنگره ۶۰ می‌آیم. هنوز خمار می‌شوم، هنوز به مواد نیاز دارم، اما یک تغییر اتفاق افتاده است؛ به‌جای مصرف مواد، شربت استفاده می‌کنم. اما سیستم ایکس هنوز مشکل دارد. به‌جای الفاظ بد، در کارگاه از ابتدا تا انتها ۲۰ بار سلام می‌کنم؛ این یک تغییر است. به‌جای لباس ژولیده، لباس سفید می‌پوشم؛ این هم یک تغییر است. اما هنوز همان آدم هستم. تغییرات، تغییرات و تغییرات، یک موقع به خودت می‌آیی و نمی‌فهمی چه زمانی این اتفاق افتاده است. یک‌مرتبه می‌بینی تبدیل شده‌ای. یعنی اگر مشکلی پیش بیاید و عصبی بشوی، نهایتاً یک سی‌سی شربت بیشتر می‌خوری و دیگر پای بساط نمی‌روی. یعنی دیگر پایت آن سمت نمی‌کشد؛ چون تبدیل انجام شده است. وقتی روی ریل بیفتی، محال ممکن است کسی بدون لباس سفید پوشیدن، بدون سلام‌کردن، بدون آن تغییرات کوچک، بتواند تبدیل شود. مسیر تبدیل را ادامه می‌دهی تا جایی که سفر اول را پاس می‌کنی. از آن رد می‌شوی، مصرف دارو قطع می‌شود و سیستم بیوشیمی بدن راه می‌افتد. حالا فرض کن تغییر و تبدیل را انجام ندهی و ناگهان بخواهی مواد را ترک کنی. نمی‌شود! خراب است، برمی‌گردی. مسیر، مسیر «تغییر، تبدیل و ترخیص» است. وقتی این مسیر انجام شد، گوش من خیلی چیزها را نمی‌شنود، چشم من خیلی چیزها را نمی‌بیند و دریافت من از محیط فرق می‌کند. وقتی این‌ها تغییر کرد، صفات من هم تغییر می‌کند و این را بدانید که در سفر اول و در سفر دوم هم همین‌طور است. این مسیر برای هر کاری است. اگر کمی این‌طور نگاه کنیم و با خودمان تحلیل کنیم، بد نیست و می‌فهمیم چرا کنگره ۶۰ کارگاه می‌گذارد و چرا این زندگی که ما در کنار هم انجام می‌دهیم. چه در پارک، چه اینجا یا هر جای دیگر، این‌قدر اهمیت دارد. چون در آن لحظه، من جای دیگری نیستم و همین حضور، این تغییرات کوچک را رقم می‌زند که منجر به تغییر صفات و اتفاقات خوب می‌شود. خواستم روی این موضوع بیشتر تأکید کنم. وادی دهم را مطالعه کنید؛ مطالب بسیار مهمی دارد. مثل همه وادی‌ها. در همین وادی توضیح می‌دهد که تفکر شروع می‌شود و ایمان، عمل، حس، عقل و عشق را تشریح می‌کند. وادی دهم را بیشتر مطالعه کنید. به نظر من نکته‌ای که امروز، چه برای سفر اول و چه سفر دوم، خیلی کاربردی است این است که تغییرها در زندگی و در مسیر سفر اول جدی گرفته شود. اگر این تغییرات نباشد، مطمئناً تبدیل نیست و نهایتاً ترخیص یا تغییر صفات هم نخواهد بود. خیلی ممنون هستم. درباره هادی آقا هم موقع تولد صحبت می‌کنم.  به‌افتخار آقای مهندس دژاکام دست بزنید.

 مرزبان خبری: مسافر وحید
 تصویربردار: مسافر محمدهادی و مسافر محسن
 نگارش: مسافر نوید لژیون ۵
ویرایش و ارسال: مسافر نوید نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .