English Version
This Site Is Available In English

وادی دهم تولد دوباره انسان جاری

وادی دهم تولد دوباره انسان جاری

دومین جلسه از دور بیست‌ و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی و خصوصی ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسهٔ «وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است» و همچنین تولد یک سال رهایی مسافر محمد حسن، روز پنج‌شنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

دستور جلسه امروز دربارهٔ وادی دهم و تأثیر آن بر من و همچنین تولد یک سال رهایی مسافر عزیز، محمدحسن است. وادی دهم به ما می‌آموزد: صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. صفت بعد از یک اسم می‌آید و آن را توصیف می‌کند. انسان‌ها در طول زندگی کارهایی را انجام می‌دهند که بر اساس آن کارها، صفت‌هایی برای آن‌ها شکل می‌گیرد؛ صفت‌هایی که می‌توانند خوب یا بد باشند.

اگر امروز درگیر یک‌سری صفات زشت و ناپسند شده‌ام و به آن‌ها عادت کرده‌ام، قرار نیست تا آخر عمر همراه من بمانند و قابل تغییر نباشند، چرا که در این وادی آموختیم انسان جاری است. جاری بودن مختص انسان نیست؛ بلکه تمام هستی و کائنات در حال تغییر و تبدیل هستند. انسان می‌تواند صفات درون خود را در جهت مثبت یا منفی تغییر دهد.

در این وادی دربارهٔ اختیار نیز صحبت می‌شود؛ اینکه ما تمام کارهایمان را با اختیار کامل خود انجام می‌دهیم. ما با اختیار خودمان معتاد شدیم و صفات زشت را در درون خود به وجود آوردیم و امروز هم اختیار کامل داریم که آن‌ها را اصلاح کنیم و ضد‌ارزش‌ها را به ارزش تبدیل نماییم. چیزی که باعث می‌شود همهٔ این تغییرات رخ بدهد، خواستهٔ خود انسان است؛ اگر این خواسته نباشد، کار برای او بسیار سخت خواهد بود.

اگر امروز در بدترین نقطهٔ زندگی خود، یعنی در قعر جهنم هم باشیم، اگر بخواهیم و از اختیاری که خداوند به ما عطا کرده استفاده کنیم، می‌توانیم دوباره به اوج برگردیم و خودمان را به بهشت واقعی که همان آرامش است، برسانیم. شرط مهم این است که رویمان را به سمت نور برگردانیم و بخواهیم که تغییر کنیم. نکتهٔ مهم دیگر در این وادی، بحث اضداد است. این اضداد هستند که به زندگی انسان جهت می‌دهند. یعنی اگر من امروز در بدترین نقطهٔ زندگی خود، یعنی کف جهنم هستم، باید همین‌طور باشد؛ زیرا راه بهشت از جهنم می‌گذرد.

من زمانی عظمت بهشت را درک می‌کنم که جهنم و عذاب‌های آن را گذرانده باشم؛ زمانی معنای روشنایی را می‌فهمم که تاریکی‌ها را تجربه کرده باشم. اگر اضداد نباشد، زندگی معنا و مفهومی ندارد. در این وادی هم به انسان بیم داده می‌شود و هم امید؛ هم باید بترسیم و هم امیدوار باشیم.

دستور جلسه دوم: جشن تولد یک سال رهایی مسافر محمدحسن

مسافر محمدحسن نمونهٔ بارز وادی دهم است؛ چرا که با حالی خراب و ناامید وارد کنگره شد و هیچ امیدی نداشت، زیرا صفتِ بعد از اعتیاد را با خود حمل می‌کرد. اما زمانی که با کنگره و برنامه‌های آن آشنا شد، جرقهٔ امید در درونش زده شد؛ چون فهمید همه‌چیز در دستان خودش است. سفرش را به‌خوبی آغاز کرد و نسبت به تمام قوانین و حرمت‌های کنگره پایبند بود. هر آنچه به او گفته می‌شد، به‌درستی انجام می‌داد و توانست با یک سفر خوب و ایده‌آل، رهایی خود را از دستان جناب مهندس دریافت کند.

با آموزش‌هایی که در کنگره گرفت، بسیاری از صفات بد خود را تغییر داد و در ادامه، با خدمت گرفتن در کنگره، حال بهتری را تجربه کرد. انسان برای رسیدن به حال خوب باید تلاش کند و سختی‌ها را تحمل نماید؛ زیرا بهشت را به بها می‌دهند، نه به بهانه. در کنگره یاد گرفتیم که باید برای رسیدن به حال خوب جنگید و ناامیدی‌ها را از خود دور کرد و از این طریق است که می‌توانیم مانند محمدحسن به آرامش درونی برسیم.

اعلام سفر مسافر محمدحسن

آخرین آنتی ایکس شیره و تریاک، مدت تخریب 25 سال، با داروی OT و روش DST مدت سفر: یازده ماه و پنج روز، با راهنمایی مسافر محسن، مدت رهایی: یکسال و ده و سیزده روز درادامه سفر ویلیام، نام راهنما: کاظم بهرامی، مدت سفر: یازده ماه، رهایی: یکسال و هفت ماه، ورزش در کنگره: باستانی

آرزوی مسافر محمدحسن

آرزوی من سلامتی جناب مهندس و ماندن در کنگره و خدمت کردن به تمامی عزیزان است.

سخنان مسافر محمدحسن

وقتی به گذشتهٔ خود نگاه می‌کنم، می‌بینم ۲۵ سال بردهٔ مواد بودم و مواد برای من تصمیم می‌گرفت که روز و شبم را چگونه بگذرانم. بزرگ‌ترین آرزویم در این ۲۵ سال این بود که فقط یک روز مواد مصرف نکنم و حالم خوب باشد؛ اما شدنی نبود. در طول این مدت، هر جا که ذهنم می‌رسید، برای رها شدن از مواد اقدام کردم و با اینکه خواستهٔ قوی هم داشتم، اما عملی نمی‌شد؛ چون راه درست را نمی‌دانستم.

این ترک‌های متعدد باعث شد به کبد من آسیب برسد و حال من بدتر شود. بالاخره نور امید در زندگی‌ام دمیده شد و توسط یکی از دوستانم با کنگرهٔ ۶۰ آشنا شدم و سفرم را آغاز کردم. با اینکه مشکلات زیادی از نظر ذهنی و جسمی داشتم، توانستم با صبر و حوصله و آموزش‌های درست کنگره، از بند اعتیاد و سیگار رها شوم و به حال خوش برسم و یک رکورد خوب برای خودم ثبت کنم.

رهایی و ورود به سفر دوم جهان‌بینی مسافرمحسن، راهنما مسافر بهزاد

مرزبان کشیک: مسافر سعید
ویراستار: مسافر جمال (لژیون ششم)
تایپ: مسافر ناصر (لژیون اول)
عکس: مسافر احسان (لژیون سوم)
ارسال خبر: مسافر سعید (لژیون دوم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .