جلسه یازدهم از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن زهرایی، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه «وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» در روز چهارشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ١٧ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم تا بتوانم خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم.
دستور جلسه وادی دهم می باشد؛ آن چیزی که در طول تاریخ سبب شد تا بشر در پیچ های مهم زندگی اش دچار سر در گمی گردد و مسیر را گم کند، بخش عظیم آن بر اثر نشناختن صور پنهان و قوانین آن می باشد.
تمام عرفا و فلاسفه ای که در طول تاریخ آمدند، تمام توجه آنها بر این بود تا بتوانند این گره را باز نمایند و بدانند خلق و خویی که در انسان بصورت مداوم دچار تغییر می گردد به چه دلیلی می باشد.
ما در کنگره اعتقاد داریم که تکامل در جمع اتفاق می افتد و اگر در بین انسان ها نباشیم ماهیت انسانی ما دیگر معنایی پیدا نمی کرد.
بحث صور آشکار نیز مبحث مهمی بود که حیطه علوم را به طور کلی در بر می گرفت، کمااینکه امروزه شاهد می باشیم که تکنولوژی به جایی رسیده که از مریخ نیز گذشته است و در حال سیر و صعود می باشد.
جناب مهندس نیز به کرات این موضوع را برای ما بیان نموده اند که در صور آشکار ما دانشمندان زیادی داشتیم، اما در مورد مبحث اعتیاد تا به امروز هیچ دانشمندی نداشته ایم و با احترامی که برای تمام دانشمندان شرقی و غربی قائل هستم، باید بگویم که در این زمینه به نقطه صفر اعتیاد نیز نرسیدهاند.
شرح صورت مسئله اعتیاد و اصل گره اعتیاد چیزی بود که ماهیت انسان را در بر می گرفت و مطرح می کرد.

ما در جمعیت احیای انسانی کنگره 60 در واقع کارمان ترک دادن معتاد نیست بلکه کار اصلی کنگره 60 تربیت استاد می باشد، انسان هایی که با ورود به این مکان نسبت به خودشان شناخت پیدا می کنند در ادامه در مسیر درمان اعتیاد می توانند به دیگران کمک نمایند و این مهم محقق نمی شد مگر با روشن شدن صورت مسئله اعتیاد؛ چنانچه این صورت مسئله به اینگونه برای ما روشن نمی شد، ما همچنان سر در گم روشهای غلطی بودیم که هنوز هم در جامعه شاهد فعالیت آن ها می باشیم.
بسیاری می گفتند اعتیاد یک بیماری جسمی می باشد و در طی سه الی چهار روز می توانیم به روش های سرپایی و به صورت سم زدایی درمان را انجام دهیم و گروهی نیز معتقد بودند که اعتیاد یک بیماری معنوی می باشد و بایستی با روش ابوالفضل درمانی و راز و نیاز و گراییدن به مسائل معنوی بیمار را از این قضیه رهایی دهیم.
من همیشه می گویم صورت مسئله اعتیاد صورت مسئله آفرینش می باشد چون برای رسیدن به درمان می بایست جسم و فیزیولوژی انسان را کاملا شناخت. به دلیل اینکه در صور پنهان قواعدی وجود دارد که بر روح و روان انسان حاکم است نیاز به فراگیری جهانبینی داریم و در آخر ملزم به شناخت روان هستیم؛ به این دلیل که خلق وخوی ما تحت تاثیر جسم و تفکر و نوع نگرش ما می باشد.
ناگفته نماند در این طریق افرادی از قبیل فروید و یونگ بودند که پایه گذار مسیر جدیدی شدند اما با وجود حرف های زیبای این بزرگان و فروش فوق العاده کتابهایشان به نوعی باید گفت این عزیزان فقط امید را به انسان ها فروختند که بشر امروزی بسیار به آن نیازمند بود؛ اما باید گفت این عزیزان به هیچ عنوان جواب و چگونگی آن (امید داشتن) را نگفتند و فقط گفتند شاد باشید، لبخند بزنید، طبیعت زیباست و غیره و توضیحی راجع به چگونگی انجام این مهم ندادند تا آنکه در ادامه و در روزگار ما حکیمی بنام حسین دژاکام پیدا شد که این چگونگی را به خوبی شرح دادند و به ما گفتند چگونه می توانیم تغییر جایگاه دهیم و آن هم انسانی که در هم پیچیده است و در تاریکی سیر می کند. و در ادامه همان فرد میتواند آرام آرام و با تداوم، به یک انسان متعادل تبدیل شود.
تمام فلسفه جهانبینی، کتب، جزوات و چهارده وادی که در کنگره وجود دارد این مهم را بیان می کند و شرح می دهد که در هستی قوانینی وجود دارد که بخشی از آن بر صور آشکار ما حاکم است و عین مطلق آن بر صور پنهان ما. برای مثال همین قوانین نیوتون که می گوید: هر عملی را عکسالعملی است یا آنکه ماده و انرژی از بین نمیرود و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود که در صورپنهان ما هم این قوانین به طور مطلق حاکم میباشد؛ که اگر اینگونه نبود، میبایست دوخدا میداشتیم. چرا که اگر این قوانین در یک جهت حرکت نمیکرد، سنگ روی سنگ بند نمیشد. نمیشود که خوبی کنی و بدی جواب بگیری. قاعده هستی به این صورت است که خوبی که میکنی پاسخ آن را خوبی بگیری.
مسئله جالب پیرو وادی دهم آن است که در گروههای مشابه دیگر، اعتقاد بر این است که انسان تغییر پذیر نیست و انسان همانطور که آمده همانطورهم باقی خواهد ماند که طبق این تفکر دنیا هیچ زمان تغییر نخواهد کرد. مهندس دژاکام نظرشان خلاف این عقاید بود که فرمودند: خیر صفت گذشته در انسان صادق نیست و انسان میتواند تغییر کند. البته این نکته حائز اهمیت میباشد که تغییر، امریست دشوار که فقط با آموزش و آگاهی امکان پذیر میشود. برای مثال اگر فردی بیسواد را درنظر بگیریم، آیا ممکن است آن فرد بدون هیچ گونه آموزش و به خودی خود با سواد گردد؟ حال هر آموزش دیگری را میتوان در نظر گرفت.
وادیهای ارائه شده در کنگره60، بدون هیچ گونه تعارف و اقراق، به ظرافت پیامهای آسمانی است. صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. با کمی توجه بیشتر در متن وادی درمییابیم که نمیگویند انسان جاری است یا صفات جاری است. این کلمه چون جاری است خبری است که مبتدای آن شامل هستی، جهان و هم ویژگیهای انسان میباشد.
درست زمانی که انسان به این مهم رسید که میتواند صفات خود را تغییر بدهد، گویی روی خود را از تاریکی ها به سمت روشنایی ها برمیگرداند. فرآگیری وادیها خود باعث میشود که انسان بپذیرد که قابل تغییر است و برای تغییر صفات، اولین قدم تغییر حس میباشد و حس انسان تغییر نمیکند مگر با تزکیه و پالایش.
مطلب دیگر آنکه امر تزکیه به یکباره و به سرعت انجام نمیپذیرد؛ چرا که تزکیه و پالایش به مرور زمان خود تحقق مییابد البته با خواست انسان برای تغییر و حرکت او به سمت مسیر آموزش و آگاهی. تزکیه عبارت است از شناخت و کسب آگاهی از انجام عمل سالم؛ چرا که اگر آگاهی نباشد، نمیتوان عمل سالم را از اعمال غلط متمایز کرد. انسان به مرور زمان متوجه آن میشود که کار درست کدام است؛ سپس با انجام اعمال درست تزکیه خود به مرور صورت میگیرد.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد، فرهاد و مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
116