English Version
This Site Is Available In English

مسیر احیاء انسان

مسیر احیاء انسان

«آنچه در تقدیر است، آن به انجام می‌رسد؛ اما اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسیار مهمی دارند که به آن شکل دیگری می‌دهند».

در این گفت‌وگو به بررسی تلاش‌ها، تجربه‌ها و مسیر ارزشمند راهنما همسفر ناهید می‌پردازیم، مسیری که با پشتکار، خدمت و عشق به کنگره‌۶۰ همراه بوده و در نهایت به دریافت شال نارنجی انجام شده‌ است. ایشان پیش‌تر به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین نیز خدمت کرده‌اند و با دل‌سوزی و مسئولیت‌پذیری، همراهان بسیاری را در آغاز راه یاری داده‌اند. شال نارنجی نمادی از مسئولیت، خدمت‌گزار بودن و نشان جایگاه والای راهنما در کنگره۶۰ است. این مصاحبه فرصتی برای آشنایی بیشتر با دیدگاه‌ها و دستاوردهای ایشان خواهد بود.  

همسفر ناهید و مسافرشان کامبیز با ۱۵ سال تخریب با آنتی‌ایکس تریاک کشیدنی وارد کنگره شدند. ایشان به مدت ۱۰ ماه و ۲۶ روز با راهنمایی همسفر مهین و مسافر امیر سالار سفر کردند. رشته ورزشی همسفر ناهید دارت است. اکنون به لطف خداوند و دستان پرتوان مهندس بیش از ۷ سال است که آزاد و رها هستند.

چه احساسی داشتید وقتی برای اولین بار شال نارنجی را بر دوش گذاشتید و این جایگاه را دریافت کردید؟  

وقتی برای اولین بار شال نارنجی را از دستان پرمهر آقای مهندس عزیز گرفتم حس مسئولیت بیشتری در وجودم شکل گرفت در ذهنم کمک به انسان‌هایی آمد که واقعاً در دام تاریکی اعتیاد و افکار منفی گرفتار و نیازمند خدمت و یاری هستند. به یاد آوردم که دیگران کاشتند و ما خوردیم و صدها دست به منِ ناهید در کنگره کمک کردند تا از آن تاریکی بیرون بیایم، آموزش ببینم و به حال خوش برسم. همه‌ این خدمت‌ها رایگان به من داده شد و بستری فراهم شد تا بتوانم رشد کنم. وقتی این شال را از آقای مهندس گرفتم حس بسیار خوبی داشتم؛ زیرا فهمیدم من هم می‌توانم با آموزش‌هایی که دریافت کرده‌ام به دیگران کمک کنم تا از تاریکی اعتیاد و افکار منفی رها شوند. اکنون نوبت من است که دست یاری به سوی تازه‌واردین دراز کنم و به آن‌ها کمک کنم تا به حال خوش و آرامش برسند.

مهم‌ترین درس یا تجربه‌ای که در مسیر خدمت به تازه‌واردین آموختید چه بوده است؟  

بهترین تجربه من در مسیر راهنمایی تازه‌واردین این است که هر فردی که وارد کنگره می‌شود معمولاً با حال خراب، با ناامیدی، استرس زیاد و اضطراب قدم در این راه می‌گذارد؛ اما پس از سه جلسه مشاوره آرامشی می‌توانم به او القاء کنم که در وجودش نمایان می‌شود. وقتی می‌بینم همان فرد با لبخند رضایت وارد لژیون راهنمای شال نارنجی می‌شود برایم بسیار ارزشمند است در کنگره مشاهده می‌کنم که او مانده است، خدمت‌گزار شده و مسافرش به رهایی رسیده است. این حس خوب ابتدا در وجود من شکل می‌گیرد و سپس در او و مسافرش ادامه پیدا می‌کند. دیدن این صحنه که آن‌ها در کنگره حضور دارند و خدمت می‌کنند برای من بهترین‌ترین و زیباترین پاداش است.

چه تغییراتی در نگاه و رفتار شما پس از رسیدن به جایگاه راهنمایی ایجاد شد؟  

بعد از دریافت شال نارنجی بیشتر به این جمله باور پیدا کردم که درخت هر چه پربارتر، سر به زیرتر و متواضع‌تر می‌شود. احساس می‌کنم در این سال‌هایی که در کنگره حضور داشتم و خدمت‌های کوچکی انجام دادم، پخته‌تر شده‌ام و تجربه کسب کردم با این حال هنوز نیاز به تزکیه و پالایش بیشتر در خود می‌بینم.  

وقتی کسی شال نارنجی را به گردن می‌اندازد و راهنما می‌شود؛ باید الگو باشد. به قول آقای مهندس می‌گویند: «الگو باید بی‌نقص عمل کند»؛ بنابراین نسبت به گذشته بیشتر مراقب رفتار، کردار و گفتار خود هستم؛ زیرا رهجو راهنما را می‌بیند و می‌تواند او را الگوی خود قرار دهد.  

از این رو دلم می‌خواهد الگویی شایسته باشم تا رهجو از من مطالب ارزشمند یاد بگیرد و حال خوشی دریافت کند.

به نظر شما بزرگ‌ترین مسئولیت یک راهنما در کنگره۶۰ چیست و چگونه باید آن را انجام دهد؟

به نظر من بزرگ‌ترین مسئولیت یک راهنما تربیت رهجو برای خودِ کنگره است نه برای این‌که راهنما مالک رهجو باشد یا او را به نام خود بداند. راهنما باید رهجو را برای خدمت در کنگره آماده کند تا وارد مسیر آموزش و خدمت شود و تنها یک تماشاچی نباشد. رهجو باید وارد چرخه خدمت شود؛ زیرا در همین چرخه است که حال خوش و انرژی واقعی را دریافت می‌کند.  

منِ راهنما می‌توانم برای حال خوش و رهایی دیگران تلاش کنم؛ همان‌گونه که خودم به آرامش نسبی رسیده‌ام و اکنون آن را در زندگی تجربه می‌کنم. امیدوارم رهجویی که وارد لژیون من می‌شود نیز بتواند این آرامش و حال خوش را تجربه کند. این مسئولیت برای من به معنای رسیدن به درجه‌ای خاص نیست؛ زیرا هنوز راه زیادی باقی مانده تا به جایگاه واقعی برسیم.  

هر روز امیدوارم که تزکیه و پالایش ادامه‌دار باشد و بتوانیم به عشق بلاعوض و خدمت بی‌منت دست یابیم. هدف نهایی این است که برای کنگره خدمت کنیم و دیگران را در مسیر مستقیم هدایت نماییم.

چه تفاوتی میان خدمت به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین و راهنمایی با شال نارنجی احساس می‌کنید؟  

خدمت در جایگاه راهنمای تازه‌واردین برای من بار آموزشی بسیار بالایی داشت از هر تازه‌وارد که قدم در کنگره می‌گذارد از او درس گرفتم و احساس می‌کنم پخته‌تر شدم و تجربه‌های زیادی آموختم؛ اما در جایگاه شال نارنجی مسئولیت من در قبال رهجوها بیشتر می‌شود؛ باید بتوانم رهجوهایی را برای کنگره تربیت کنم تا در پایان چهار سال خدمت وقتی به گذشته نگاه می‌کنم رضایت درونی داشته باشم. امیدوارم بتوانم در پیشگاه خداوند این خدمت به خلق و خدمت بلاعوض را با جان و دل انجام دهم. در نهایت مهم نیست در کنگره در چه جایگاهی هستیم مهم این است که صدِ خودمان را در خدمت به خلق بگذاریم، عاشقانه و خالصانه خدمت کنیم.

اگر بخواهید مسیر رشد و خدمت خود را در چند جمله برای دیگران خلاصه کنید آن جملات چه خواهد بود؟

مسیر رشد من در کنگره با خدمت کردن، آموزش گرفتن، گوش به فرمان بودن، صبر و تلاش برای رسیدن به خواسته‌ها و اهدافم شکل گرفت. ما پا به هستی می‌گذاریم برای خدمت به خلق که در کنار آن با آموزش گرفتن مسیر زندگی خود را کامل می‌کنیم. امیدوارم در این اقیانوس بزرگ کنگره۶۰ هر چند به‌عنوان قطره‌ای کوچک خدمت‌گزار باقی بمانیم از خداوند می‌خواهم همیشه ما را در مسیر رشد و آگاهی قرار دهد و توفیق خدمت به انسان‌ها را عطا کند؛ چرا که کنگره کارش احیاء انسان‌ها است. هر کاری که از دست‌مان برمی‌آید باید با جان و دل انجام دهیم؛ زیرا نتیجه‌ آن آرامش، شادی و اعتمادبه‌نفس درونی است. خداوند مزد هیچ خدمتی را بی‌پاداش نمی‌گذارد؛ اما انسان نباید همیشه منتظر پاداش بماند.  

وقتی هر مسافر به رهایی می‌رسد مسافر دیگری در راه است و هر رهجو برای راهنمای خود بار آموزشی دارد. ما در کنار همه‌ رهجوها حتی یک تازه‌وارد رشد می‌کنیم بزرگ می‌شویم و به آگاهی می‌رسیم.

کلام آخر

اگر سخنی باقی مانده باشد آن سپاس از قدرت مطلق و امید به آینده است. سپاس از قدرت مطلق که راه درمان و رهایی را برای مسافران هموار ساخت و امید به این‌که هر مصرف‌کننده چه خانم و آقا اذن ورود آن‌ها به کنگره صادر شود و به حال خوش و آرامش دست یابند؛ همچنین شعبه‌هایی در سراسر ایران برای مسافران خانم تأسیس و راه‌اندازی شود تا این مسیر نورانی و سرشار از عشق و آرامش برای همه هموارتر شود.

از راهنما همسفر ناهید صمیمانه سپاسگزارم که با حضور ارزشمند خود در این مصاحبه و پاسخ به پرسش‌ها، تجربه‌ها و دیدگاه‌هایشان را با ما به اشتراک گذاشتند. تلاش، عشق و خدمت ایشان در مسیر کنگره الگویی روشن برای همه همراهان است. امیدوارم همواره در سایه قدرت مطلق در آرامش و موفقیت گام بردارند.

عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
تنظیم مصاحبه: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نیلوفر (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی سمنان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .