چهارمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی مسافر کامران ، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه "وادی دهم : صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است" چهارشنبه12 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، کامران هستم؛ یک مسافر. خدا را شاکرم که امروز اینجا هستم و سپاسگزارم که در این مسیر ثابتقدم ماندم و توانستم به این جایگاه برسم. روز اولی که آمدم، حتی در تصورم نمیگنجید که روزی به چنین موقعیتی برسم. ابتدا ترس زیادی داشتم، اما بسیار ممنونم از استاد و راهنمای عزیزم که با پیگیری و اصرارشان مرا در این مسیر نگه داشتند و باعث شدند امروز این جایگاه را تجربه کنم.
اکنون که در این جایگاه قرار گرفتهام، بسیاری از استرسها و نگرانیهایم از بین رفته است. در مورد دستور جلسه هم باید بگویم که کاملاً با حال و شرایط خود من مرتبط است. زمانی که مصرفکننده بودم، آنقدر در پیلهی خودم فرو رفته بودم که مطمئن بودم تا آخر عمر با این مسئله درگیر خواهم بود. اصلاً چیزی از «صفت گذشته» یا «جاری بودن انسان» نمیدانستم و حتی جایی از زندگیام باور کرده بودم که این تقدیرِ من است و خواهد بود.
اوایل ورودم به کنگره۶۰، در عمق وجودم هیچ اعتقادی به مسیر و روش درمان نداشتم. صحبتهای راهنمایم دربارهی سیستم ایکس و توضیحات مختلف را در دل، حرفهایی تهی میدانستم و حتی خندهام میگرفت؛ با خودم میگفتم مگر ممکن است کسی که ۲۰ سال درگیر بوده، خوب شود؟
اما بعد از سه، چهار ماه، وقتی کمی عقلم سر جایش آمد و تغییرات اندکی را در خودم دیدم، فهمیدم که آموزشهای ناب کنگره شصت، چه اثر بزرگی بر من گذاشته است و معجزهی «تغییر صفت» در من اتفاق افتاده است.

من بیست سال با خدای خودم کاری نداشتم؛ نه دعایی، نه ارتباطی. انسانی گوشهگیر بودم. اما در ابتدای سفر اول، در دعای پایان جلسه، پس از حدود سه ماه، برای اولینبار بعد از بیست سال با خدای خودم حرف زدم و او را دیدم. همان نور بود که بهنوعی مرا زنده کرد؛ خداوند نوری در دلم روشن کرد. همان طور در وادیها می گوید: «آنان که مجذوبِ قدرت و نور رحمت الهی میشوند، ارتقا مییابند.» حقیقتاً آن نور که در دلم روشن شد، مرا ارتقا داد.
نمیگویم همهی مشکلاتم حل شده، اما امروز آرامشی دارم که هرگز در دوران مصرف حتی تصورش را نمیکردم. هزاران بار خدا را شاکرم بابت این نعمت.
در پایان، صادقانه میگویم: اگر روزی که آمدم، یا در طی سفر اول، کسی به من میگفت فقط یک سال در کنگره هستی و درمان میشوی و بعد باید بروی، احتمالاً وسط سفر اول رها میکردم. چون امروز عمیقاً میدانم سفر دوم، آموزشهای کنگره۶۰ و خدمتهایی که در این مسیر وجود دارد، تا چه اندازه در پایداری، رشد، تکامل و تعادل بعد از قطع مصرف تأثیر دارد.
امروز خوشحالم که ماندهام و این جایگاه را تجربه میکنم. از همهی شما که با سکوت و آرامشتان به من انرژی و آسایش دادید، صمیمانه سپاسگزارم
تایپ و ویرایش خبر: مسافر امیر لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر مهیار لژیون چهارم، مسافر جواد لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داوود
آذر ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی تهرانپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
105