English Version
This Site Is Available In English

کنگره۶۰ مستندی زنده از وادی دهم

کنگره۶۰ مستندی زنده از وادی دهم

جلسۀ یازدهم از دورهٔ پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زنجان با دستور جلسهٔ «وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» با استادی همسفر مریم، نگهبانی دنور همسفر زهرا و دبیری همسفر زینب، روز دوشنبه 10 آذرماه 1404  ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. به‌واسطهٔ آن اختیاری که خداوند به انسان داده، انسان می‌تواند صفت‌های خود را تغییر دهد. صفت یعنی ویژگی انسان‌ها؛ مثل دروغ گفتن، خوب‌بودن، مهربان بودن، ولخرج بودن و…. ما بسیاری از صفت‌ها را در وجود خود داریم و همین صفت‌ها تعیین‌کنندهٔ شرایط زندگی ما هستند. اینکه اکنون در چه شرایطی و در چه سطحی زندگی می‌کنیم، همه‌وهمه به همین ویژگی‌ها و صفات ما مربوط می‌شود.

کنگره۶۰ یک مستندِ زنده از این وادی است. ما می‌بینیم که یک مسافر و حتی خود ما، در یک سال چقدر تغییر می‌کنیم. مسافری که شاید اصلاً برایش مهم نبود پس‌اندازی که دارد، چقدر است؛ نه ساعت خوابش مشخص بود و نه رفت‌وآمدش؛ اما همین فرد، امروز به‌واسطهٔ کنگره و این مکان مقدس، به یک تکیه‌گاه امن تبدیل شده است. این یک سند واقعی برای این وادی است که به من نشان می‌دهد، انسان‌ها اگر خواسته تغییر داشته باشند؛ خیلی راحت می‌توانند تغییر کنند.

یکی از صفت‌هایی که لژیون سردار باعث شد در من تغییر کند، این بود که من وقتی برای کسی کاری انجام می‌دادم، معمولاً انتظار داشتم آن را جبران کند یا حداقل احترام بیشتری برایم قائل شود؛ اما لژیون سردار به من یاد داد که از خدمت‌کردن لذت ببرم؛ یعنی حالم با خدمت‌کردن خوش باشد. وقتی این را یاد بگیرم، حتی اگر فردی که به او کمک کرده‌ام مدتی بعد رفتاری ناخوشایند نشان دهد، برایم اهمیتی ندارد؛ چون اصلاً از او توقعی نداشتم.

۱۵ سال پیش یک کارتون دربارهٔ امام سجاد (ع) تماشا کرده بودم. ایشان در یک کاروان، چهرهٔ خود را پوشانده بودند و به اهالی کاروان کمک می‌کردند. پیرزنی تشنه بود؛ امام سجاد (ع) به او آب می‌دادند و می‌فرمودند: «بِنوش، به یاد تشنه‌لبان.» آن پیرزن وقتی متوجه شد که ایشان فرزند امام حسین (ع) هستند، پرسید: چرا چهرهٔ خود را پوشانده‌اید؟ پاسخ دادند: «برای اینکه مردم اجازه بدهند به آن‌ها خدمت کنم.»

این جمله برای من ۱۵ سال مجهول بود. با خودم می‌گفتم خدمت می‌کنی که دیده شوی؛ وقتی دیده نشوی چه فایده‌ای دارد؟ این مجهول تا امروز طول کشید تا در کنگره برایم معلوم شود. امروز واقعاً می‌فهمم وقتی خدمت می‌کنی و توقعی نداری، چه لذتی دارد.
این همان جمله وادی چهاردهم است:
«عاشق را حساب با عشق است؛ با معشوق چه حساب».

لژیون سردار این صفت را در من تغییر داد که کاری را که انجام می‌دهم، بدون توقعِ جبران انجام دهم.

در کتاب عشق می‌خوانیم که صفات ما زمانی تغییر می‌کند که حس ما تغییر کند. حس ما زمانی تغییر می‌کند که تزکیه و پالایش انجام دهیم؛ کاری که اکنون در کنگره انجام می‌دهیم.
یک همسفر نیز ممکن است گریز بزند؛ من خودم در کارهای روزمره‌ام گاهی فکر می‌کنم که دوست دارم همه چیزم کامل باشد؛ دروغ نگویم، غیبت نکنم و… اما ناگهان در مسیر یک گریز می‌زنم.
آقای مهندس می‌فرمایند:
«هیچ‌چیز به یکباره درست نمی‌شود؛ هیچ ضد ارزشی به یکباره و تک شاخه‌ای حل نمی‌شود».
این سخن به من امید می‌دهد که اگر گاهی در مسیر تزکیه اشتباهی کردم، اشکالی ندارد؛ مهم مقصدی است که من در پیش دارم و می‌خواهم جلو بروم.

تایپ: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون دهم) عکاس اول
ویرایش: همسفر پرستو رهجوی راهنما همسفرفاطمه (لژیون نهم) دبیر اول سایت
تنظیم و ارسال: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .