ما در جهان خویش مشغول ادامهی کارها هستیم تا آنچه را که لازم است بیاموزیم و به آگاهیهایی دست یابیم که در عالم خود نمیدانستیم.
در مورد جسم، همانطور که قبلاً اشاره شد، باید بگوییم که جسم مانند صفحهای برای نقاشی است که باید از مرغوبترین رنگها و توسط نقاشی ماهر (که در اینجا خداوند است) استفاده شود. ما در مورد انسان و کالبد او نقاش ماهر نیستیم؛ زیرا خداوند آن را طراحی نموده است. انسان در جایگاهی ارزشمند و والا قرار گرفته است و آراستگی، هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن، به ما محول گردیده است.
از شما خواستیم که تا پایان حیات به جسم خود ارزش دهید و در حفظ آن بکوشید. جهان خلقت عظیم است. ما در کهکشان راه شیری قرار داریم که پیمودن آن از این سر تا آن سر، صد هزار سال نوری طول میکشد، و ما تنها پنج درصد از این جهان فیزیکی را میشناسیم. انسان از خاک خلق شده است؛ همه چیز، از جمله درختان، حیوانات و انسان، از خاک آفریده شدهاند. جسم ما از عناصری مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم، آهن، مس، روی و منیزیم تشکیل شده است. جسم انسان از خاک است و آنچه میماند، جان است.
وجود ادیان و پیامبران، خود نیازمند خودشناسی است. نقاش اصلی خداوند است. خداوند میفرماید: «من تو را خلق کردم و ادامهاش به عهدهی توست.» از نظر شعور، آگاهی و ظاهر، این مسئولیت به انسان واگذار شده است تا بتواند حرکت کند و تابلو را درست نقاشی نماید. پیامبران در گذشته آمدند و دستوراتشان را دادند.
به همین دلیل، باید برای جسم ارزش قائل شویم. در زمان قدیم میگفتند جسم ارزش ندارد؛ حتی جسم را شکنجه میدادند و برخی از مسیحیان با تازیانه زدن یا گرسنگی شدید به خود، تصور میکردند که اصل کار روح است. در حالی که ما باید در نگهداری و سلامتی جسم کوشا باشیم و متعادل بمانیم؛ اضافه وزن نباید داشته باشیم. سیگار کشیدن نیز زیان آن به خود انسان بازمیگردد.
اگر انسان زود به نتیجه میرسید، کار خداوند و کار انسان آسان بود؛ اما کار سخت است و تزکیه و پالایش، کار آسانی نیست. ما بین دو قطب نیروهای مثبت و منفی قرار داریم و مسئلهی انسان همین است. اگر انسان بداند که خوبی وجود دارد، امکان ندارد بدی کند؛ و اگر هم بدی کند، از جهل و نادانی اوست. وقتی کسی با راه خلاف به نتیجهای برسد و پیش برود، دست برداشتن از آن راه بسیار سخت خواهد بود.
هر کس با تفکر کردن، راه درست را پیدا میکند. ما دوست داریم افراد خواهان خوبی باشند؛ به همین دلیل در کنگره میگوییم هر کس بخواهد میآید و هر کس نخواهد نمیآید، و اینگونه به نتیجه میرسیم.
انسان با حرکتهای بسیار عاقلانه و حل آن مطالب به درک دست مییابد؛ کافی است کمی تفکر نماید. این عمل است که پیشبرنده است؛ حرکت عاقلانه، همان حرکت حسابشده است. حرکت حسابشده، هزینهای (پولی) به همراه دارد، مانند کمپ، اما حرکت کنگره، عاقلانه است و پولی دریافت نمیکند. پولی که فرد دارد مانند بذر است؛ شما نمیتوانید خود بذر را بدهید، بلکه باید آن را بکاری و از برداشتِ حاصل، درصدی را بهعنوان سهم بذر اصلی بپردازی.
اگر کسی ناراحت است، او را دلداری دهی و به دیگران کمک کنی، این عمل باعث میشود انسان پیشرفت کند و به نتایج مادی نیز برسد؛ هر حرکت معنوی، بار مادی را با خود دارد. پس ما نیز از عاشقان راه عشق هستیم و باید بدانیم چگونه عمل کنیم.
ما شما را به انتخاب کارهای خوب تشویق میکنیم تا در تفکر، به درک و شناخت آنها برسید. رسیدن به نتیجه، از ادامهی حرکت حاصل میشود؛ حرکت باید ادامهدار باشد و دانستن بسیاری از مسائل و پذیرش شما را به وظایف خویش تشویق میکند.
در ساختههای خداوند آنقدر تنوع وجود دارد که شمارش آنها ممکن نیست؛ یعنی شروع و احساس پایان، تنها لحظهای بیش نیست. باز شروع، حلقهها دوام ندارند و ایستادن معنایی ندارد. هر لحظه مملو از سؤالاتی است که پاسخهای آن خطی بیانتها است.
انسان هنگام مرگ تنها نفس خود را تحویل خواهد داد؛ روح و جسم تحویل داده نخواهد شد. ما آمدهایم تا در این دنیا، از «ماشینی» به نام جسم استفاده کنیم و آموزشهایی ببینیم و برویم. خداوند مرا به مثابه صفحهی سفیدی آفرید و این من هستم که باید تصمیم بگیرم در وجود خودم روی این صفحه نقاشی چه چیزی به وجود آورم. باید با تفکر و اندیشه به سوی ارزشها بروم، تا زندهام دست نیازمندی را بگیرم، دروغ نگویم و غیبت نکنم. پس چه بهتر که تلاش کنم «زیبا نقاشی کنم.»
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر زینب (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی گرمسار
- تعداد بازدید از این مطلب :
40