مهندس در این سیدی توضیح میدهند که انسان مانند یک نقاشی ناتمام است. خداوند قالب و جسم انسان را خلق کرده، اما ادامهی این خلقت و کامل شدن آن بهعهدهی خود انسان گذاشته شده است. یعنی هر فرد باید خودش برداشت، تفکر و عملش را تنظیم کند تا تصویر نهایی وجودش زیبا، هماهنگ و درست شکل بگیرد. مهندس میفرمایند که جسم مانند یک صفحهی سفید نقاشی است. صفحهای که بهظاهر ساده است، اما قابلیت دارد که یک اثر فوقالعاده روی آن خلق شود. اما این اثر به خودی خود ایجاد نمیشود؛ باید نفس یا خودِ انسان که نقش «نقاش» را دارد، قلممو را بهدست بگیرد و روی این صفحه کار کند. ایشان تأکید میکنند که کیفیت این نقاشی به چیزهایی مثل تفکر، جهانبینی، اخلاق، انتخاب رنگها، صبر و نحوهی برخورد انسان با مسائل بستگی دارد. اگر انسان جهانبینی سالم نداشته باشد، رنگها را اشتباه انتخاب میکند؛ یعنی رفتارهای اشتباه، قضاوت غلط، حرفهای نادرست و تصمیمهای عجولانه وارد زندگیاش میشود و اثر را خراب میکند. همانطور که یک نقاش حرفهای برای کارش از ابزار خوب استفاده میکند، انسان هم باید از ابزارهای درونی خودش درست استفاده کند؛ مثل تفکر، حس درست، آموزش و نظم. اگر ابزار خراب باشد یا درست نگهداری نشود، نقاشی خوب از آب درنمیآید و نتیجه هرچه باشد، اشتباه از نقاش است نه از بوم یا قلممو. مهندس توضیح میدهند که انسان باید بفهمد جسم خنثی است. یعنی خودش بد یا خوب نیست، بلکه نحوهی استفادهی ماست که اثر میگذارد. همانطور که یک قلممو خودش نقاشی را خراب نمیکند، نقاش خرابش میکند. اگر افکار و رفتار انسان اشتباه باشد، جسم هم محصول همان اشتباهات را نشان میدهد. ایشان در ادامه میفرمایند بسیاری از انسانها فکر میکنند ساخته شدن وجودشان فقط با دعا، آرزو یا حرف درست میشود؛ اما این باور اشتباه است. خلق شدن ادامه دارد و از مسیر عمل میگذرد. باید هر روز قدمهای کوچک اما صحیح برداشته شود. هر روز یک لایه از رنگ اضافه میشود تا تصویر کامل شود. مهندس مثال میزنند که در نقاشی همیشه هم رنگ روشن لازم نیست. تاریکیها، سایهها و رنگهای تیره هم هستند و کنار هم بودن این رنگهاست که به تصویر عمق و زیبایی میدهد. در زندگی هم سختیها و مشکلات بخشی از رشد انساناند. اینها چیزهایی نیستند که باید از آن فرار کرد؛ بلکه باید یاد گرفت چگونه آنها را در راستای ساخت یک تصویر زیبا بهکار برد. ایشان تأکید میکنند انسان باید اول خودش را بشناسد. همانطور که نقاش باید رنگها و جنس بوم را بشناسد، انسان هم باید جسم، احساسات و ساختار وجودیاش را درک کند. کسی که خودش را نشناسد، نمیتواند بهدرستی نقاشیاش را بسازد. مهندس میگویند کامل شدن انسان یک کار ناگهانی یا لحظهای نیست؛ بلکه یک مسیر تدریجی است. مانند نقاشی دقیق و ظریفی که لایهلایه و با دقت شکل میگیرد. اگر کسی عجله کند، همهچیز بههم میریزد. پس صبر، تکرار، آموزش و تجربه لازم است. ایشان اشاره میکنند که خیلیها دوست دارند تابلوی زندگیشان زیبا باشد، اما حاضر نیستند سختی تمرین و اصلاح اشتباهات را قبول کنند. یک نقاش خوب بارها خطا میکند، اما پاک میکند و دوباره میکشد. انسان هم باید توان اصلاح اشتباهات خودش را داشته باشد. پاک کردن یعنی پذیرفتن خطا و جبران آن، و دوباره کشیدن یعنی ادامه دادن مسیر. مهندس توضیح میدهند که انسان نباید خودش را با دیگران مقایسه کند؛ زیرا هر نقاشی سبک خودش را دارد. هرکس مسیر رشد، توانایی، رنگها و حتی تاریکیهای خودش را دارد. مقایسه فقط باعث ناامیدی و توقف میشود. زیبایی زندگی در منحصربهفرد بودن آن است. ایشان در بخش دیگری تأکید میکنند که اگر انسان جهانبینیاش را درست نکند، حتی بهترین جسم و بهترین موقعیت را هم خراب میکند. جهانبینی مانند نور اتاق نقاشی است. اگر نور کج باشد، همهچیز اشتباه دیده میشود و انتخاب رنگها غلط میشود. در پایان مهندس میفرمایند خداوند انسان را طوری خلق کرده که بتواند خودش را کامل کند. یعنی اختیار دارد، توانایی دارد و ابزارهای موردنیاز در وجودش قرار داده شده. هیچکس نمیتواند بگوید من قربانیام یا مجبور بودم؛ زیرا نقاش خودش تصمیم میگیرد چه چیزی را روی صفحهاش بکشد. مهمتر از همه این است که انسان باید بداند اثر نهایی زندگیاش امضای خودش را دارد؛ نه پدر و مادر، نه جامعه و نه اطرافیان. چون هیچکس بهجای ما قلممو را بهدست نمیگیرد. اگر انسان صبر، اصلاح اشتباهات، تفکر، آموزش و جهانبینی سالم را در کنار هم قرار دهد، میتواند زیباترین نقاشی عمرش را روی صفحهی وجود خود خلق کند.
منبع: سیدی هفتگی نقاش
نگارش، تایپ و رابط خبری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نفیسه (لژیون سوم)
ویراستار: همسفر سیده هما رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گرگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
90