جلسه چهارم از دوره بیست و هفتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی مرزبان محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه " وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است " 11 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر. قبل از هر چیز از ایجنت محترم آقا رحمان، گروه مرزبانی،لژیون سردار و همچنین نگهبان عزیز تشکر میکنم که امروز این جایگاه را در اختیار من قراردادند تا بتوانم آموزشهای لازم را بگیرم.
دستور جلسه امروز در مورد وادی دهم است: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.»
ابتدا پیام وادی را باهم مرور کنیم:
شهر بهیکباره به طغیان دچار میگردد، امّا نسیم آرام الله پس از چندی در تمامی آبادیها حاکم میشود و عظمت و سلامتی بازمیآید و شما از آن بهرۀ بیشتری میبرید.
دوستان همه سلام میرسانند و از خداوند و نگهبانان شاکر هستند که وصلها را انجام میدهند تا همهچیز در کائنات به رحمت الهی سیراب گردد.
در مقرّ شما، دوستان هرلحظه این روند و تکامل را با محبّت، حس مینمایند.
آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوند به ارتقاء میرسند، آنانی که فقط به سورچرانی مشغولاند نصیبی ندارند؛ میفهمی که چه میگویم، چهارپایانی که به دنبال پاهای اضافی میگردند تا خود را محکم در زمین نگهدارند؛ امّا نمیدانند که بدون دستوپا، سر بر سجدۀ الله بسیار آسان است، فقط تمنّای دل میخواهد که با آن فاصلۀ بسیار دارند، مانند نابینایان در روزبه دنبال شب میروند.
آنکس که باید بداند میداند و آن میکند که حق میکند.
دوستان دایرهوار دف بر دست، به سماع مشغولاند و نیایش حقتعالی را مینمایند.
جمعی از مستان از بادۀ الهی شکر است.

اما برگردیم به بحث وادی.
وقتی میگوییم «صفت گذشته در انسان صادق نیست»، یعنی انسان دائماً در حال حرکت، تغییر و رشد است. ما همگی این را در طول زندگی تجربه کردهایم. ازنظر جسمی، از نوزادی تا بلوغ همواره در مسیر تکامل بودهایم، و از بُعد درونی و رفتاری نیز همینگونه است؛ صفات ما در طول زمان دگرگون میشوند.
مثلاً اگر همین مسئلهی *اعتیاد* را بررسی کنیم، میبینیم که چگونه یک رفتار کوچک بهمرور به صفتی پایدار تبدیل میشود. شاید در ابتدا گفتیم: «یکبارمصرف چیزی نیست!» اما همان یکبار، تکرار شد و شد ماهی دو بار، هفتهای یکبار، و بعد هرروز...
رفتاری که تکرار شد، تبدیل به صفت شد؛ صفتی ناپسند که جسم، روان، خانواده و روابط اجتماعیمان را دچار آسیب کرد.
در دوران مصرف، من خود واقعیام را از دست دادم. روابط خانوادگی و اجتماعیام کمرنگ شد و مسئولیتهایم را فراموش کردم. حتی در کار، تأخیرها و بینظمیها زیاد شد چون تمام دغدغهام رسیدن به محل مصرف بود.
اما خدا را شکر، مسیر کنگره برایم باز شد.
یکبار در سفر اول، به دلیل جدی نگرفتن موضوع، موفق نشدم و محکومبه تکرار شدم. اما بار دوم با خودم پیمان بستم که *جدی و با خواستهی قلبی* وارد شوم. همین خواستهی قوی بود که باعث شد مسیر درمان را با کمک راهنما طی کنم و به رهایی برسم.
با رهایی، تغییرات عظیمی در جسم و رفتارم شکل گرفت صفات خوبم دوباره بیدار شدند. اکنون در سفر دوم در حال بازسازی صفات مثبت و تقویت منش و رفتارم هستم.
دوستان عزیز، سفر دوم واقعاً به انسان کمک میکند. جدی بودن در این مسیر، کلیدِ موفقیت است. از شما خواهش میکنم سفر خود را جدی بگیرید، از امکانات کنگره استفاده کنید و با خواستهی قلبی مسیرتان را ادامه دهید تا به رهایی و حال خوش برسید. صفتهای نیک را در خود پرورش دهید؛ صفاتی که به درد خودتان، خانواده و جامعه بخورد تا منشأ خیر باشید.
و اما دربارهی تعهدات:
تعهد و بخشندگی نیز از صفات مهم انسانی است. وقتی در لِژِیون سردار تعهدی میدهیم، باید به آن پایبند باشیم، نه اینکه فقط قول بدهیم و عمل نکنیم.
اگر صفت بخشندگی در ما شکل نگیرد، رشد متوقف میشود. باید همه با همدلی کمک کنیم تا شعبهمان پویا و ماندگار بماند.
برخی شعبات با تلاش زیاد پیشرفت کردند، زمین گرفتند و اکنون در حال ساختوسازند. ما نیز میتوانیم با همکاری و پایبندی به تعهدات، مسیر رشد را بازکنیم تا انسانهای بیشتری در این مکان به رهایی برسند.
در ادامه گل رهایی:

مرزبان خبری: مسافر صادق
عکاس: مسافر مهدی لژیون پنجم
تایپ: مسافر نظیر لژیون چهارم
ویراستار و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
103