اولین جلسه از دوره هفـــتادم سری کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی راهنما مسافر ایوب، به نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه ( صفت گذشته در انسان صادق نیست ،چون جاری است) دوشنبه 10 آذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، ایوب هستم، یک مسافر. خدا را هزار مرتبه شکر میکنم که یک بار دیگر توفیق نصیب ما شد تا در خدمت شما عزیزان باشیم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که چنین بستری را مهیا کردند تا امروز ما بتوانیم به راحتی به آن آرامشی که مد نظرمان است، دست پیدا کنیم. از مرزبانان محترم، ایجنت محترم، پیشکسوتان عزیز، سفر اولیها، سفر دومیها، دبیر جلسه و نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادید امروز من در خدمت شما باشم و از حضور شما و از مشارکتهایتان بتوانم آموزش بگیرم.
اما در مورد دستور جلسه، «وادی دهم ،صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است»: وادی دهم از زمانی که انسان متولد میشود تا زمان مرگ و حتی پس از مرگ، با او سروکار دارد. تغییرات انسان از همان بدو تولد آغاز میشود. انسان در هر ثانیه با ثانیه قبلش تفاوت دارد و تغییر میکند. به همین دلیل، صفت «گذشته» درانسان صادق نیست، زیرا او همواره جاری است. انسان دارای صفتهای مختلفی است. در کتابهای درسی (معمولاً عربی و بینش) و ادبیات، درباره فعل و فاعل و صفت خواندهایم. صفت به آن ویژگی ک انسان با خودش ب همراه دارد را صفت میگویند؛ مثلاً به یک انسان «خوب»، به دیگری «بد»، به یکی «باادب» و به دیگری «بیادب» میگویند. اینها صفاتی هستند که انسان میتواند با خود داشته باشد. وادی دهم مانند شمشیری دو لبه است؛ هم امید در آن هست، هم ناامیدی؛ هم تاریکی در آن است، هم روشنایی. این به ما بستگی دارد که چگونه از این وادی استفاده کنیم. اگر در مورد همین وادی «صف گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» برویم و از کسی بیرون از کنگره بپرسیم که معنای این جمله چیست، شاید حتی ما را مسخره کنند. وبگویند: «مگر انسان رود است؟ مگر آب است که جاری باشد؟» در حالی که ما در کنگره یاد گرفتهایم که جاری بودن فقط به معنای رود و آب و چشمه نیست. انسان میتواند در آموزش، در پیر شدن، در جوان شدن، در بزرگ شدن و در یادگیریاش جاری باشد. ما در کنگره به خوبی فهمیدهایم که معنای «صفت گذشته» چیست. زمانی که ما اعتیاد پیدا کردیم، این معنا را نمیدانستیم. با آمدن به کنگره، از طریق آموزشها، الگوها، پیشکسوتان و آموزشهای لازم، به این مرحله رسیدیم که میتوانیم از آن حالت تاریک به سمت روشنایی، و از آن حال بد ،به سمت آرامش و آسایش حرکت کنیم. این همان چیزی است که در وادی هشتم میگوید:با حرکت، راه نمایان میشود. یک سفر اولی وقتی تازه وارد کنگره میشود ،پس از سپری کردن سه جلسه تازهواردان، میآید و راهنما انتخاب میکند. وقتی راهنما را انتخاب کرد برنامه درمان را میگیرد، به مرور زمان و به صورت پلکانی، در طول ۱۰ تا ۱۱ ماه و در قالب پلههای ۲۱ روزه، آرامآرام پلهها را پشت سر میگذارد و به آن چیزی که میخواهد – یعنی رهایی – دست پیدا میکند. امیدوارم این جلسات و این وادیها، سرمشق زندگی ما باشند و بتوانیم از آنها به بهترین شکل در زندگیمان استفاده کنیم. همه اینها آموزش است. ما به کنگره میآییم تا آموزش ببینیم و سپس آن را در بیرون به کار ببریم، در زندگی روزمرهمان از آن استفاده و بهرهبرداری کنیم. این طور نیست که من فقط به کنگره بیایم و بگویم: «آقا، من راهنما دارم، سیدی مینویسم، چهار مشارکت انجام دادهام» اما وقتی از در کنگره بیرون رفتم، همه چیز مثل سابق باشد و هیچ تغییری در من ایجاد نشده باشد. تغییر وقتی ایجاد میشود که تو اینجا رها میشوی، تولد میگیری، خانوادهات آن انرژی لازم را از تو میگیرند و میآیند از تو تعریف میکنند که: «آقا، فلانی چه حالی بود و امروز چه شده است». بعد از یک سال رهایی، زندگیمان عوض شده و حالمان خوب شده. اینها چیزهایی است که از کنگره برای ما باقی میماند. امیدوارم ک تمام سفر اولی ها ب حال خوب و رهایی برسند. آرزوی بهترین ها برای همه عزیزان به افتخار خودتان دست بزنید.

تنظیم و تایپ: مسافر مهدی لژیون دوازدهم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر محمد لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
89