دلنوشتهی همسفر لیلا – نمایندگی یاس اصفهان
سلام دوستان، لیلا هستم یک همسفر.
گاهی با خودم خلوت میکنم و به دنبال چراها و اگرها میگردم؛ اینکه چهقدر از عمرم را بیهوده صرف سر و صدا و تلاش برای دیدهشدن و مورد تأیید قرار گرفتن میکردم، غافل از آنکه هر معرکه، یک نبرد بود که باعث تاریکی بیشتر در عمق وجودم میشد و مرا یک قدم از یادگیری دورتر میکرد.
معرکهگیری مانند غباری بود که روی شیشهی جانم نشسته بود و نمیتوانستم حقیقت را بهدرستی ببینم و به صدای راستین درونم گوش کنم. فکر میکردم در جنگ هستم؛ اما من فقط از خودم فرار میکردم. یادگیری در کنگره ۶۰ آرام است، نه فریاد میزند و نه خودش را به کسی تحمیل میکند؛ در سکوت میآید و در رفتارهای کوچک من خودش را نشان میدهد.
کنگره ۶۰ به من آموخت که برای یادگیری لازم است کم بیاورم، فرو بریزم و بپذیرم؛ و بهنظر من این سختترین کار دنیا است. گاهی معرکهگیریهایم را جمعبندی میکنم و با خودم میگویم: اگر میخواهی تغییر کنی، از نمایشهای بیرونی دست بردار، زیرا کار اصلی در درون توست.
شاید همان لحظهی کوتاه آرامگرفتن، نقطهی ظریفی برای یادگیری من باشد؛ نقطهای که آهسته از راه میرسد اما واقعی است. هر روز که میگذرد، آموزشهای کنگره ۶۰ را در ذهنم مرور میکنم و به خودم میگویم: یادت نرود آرامتر فکر کنی، بدون منفیبافی تمرکز کنی و بدون جنگ افکار در مسیر باشی. خدا را شکر میکنم که میتوانم از این آموزشهای ناب، به نحو احسن استفاده کنم.
تایپ: همسفر لیلا – لژیون سوم – نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: مسافر منا – لژیون بیستویکم – نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
195