ششمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما همسفر سحر، نگهبانی مسافر هاجر و دبیری مسافر مینا، با دستور جلسه «وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» روز شنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، سحر هستم یک همسفر.
از ایجنت محترم، مرزبانان گرامی و نگهبان جلسه، بابت این فرصت خدمت و آموزش سپاسگزارم. دستور جلسه امروز «وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» میباشد. وادی دهم یک قانون است و مانند شمشیر دولبه عمل میکند؛ هم هشدار میدهد و هم امید میبخشد، هم سقوط است و هم صعود. این وادی بیان میکند که هرکس میتواند زندگی خود را به هر شکلی که مایل است ترسیم کند. من میتوانم زندگی خود را با ترس، لجاجت، بیچارگی، ناامیدی و ضد ارزشها پیش ببرم یا میتوانم در صراط مستقیم قرار بگیرم و با سعی و تلاش و کوشش خود، صفاتم را تغییر دهم.
اما چگونه میتوانم صفات خود را تغییر بدهم؟ اولین نکته اساسی و مهم «پذیرش» است. وقتی یک تازهوارد وارد کنگره میشود، مشاوره میگیرد، راهنما انتخاب میکند، وارد سفر میشود و درمان صورت میگیرد. بعد از آن وارد سفر دوم میشود و خدمت میگیرد و در ادامه جایگاههای مختلفی مانند مرزبانی، ایجنتی و راهنمایی را تجربه میکند. اما نکته مهم این است که منِ سحر، در هر جایگاهی که قرار میگیرم باید حافظ آن باشم. اگر خطایی از من سر بزند یا بر روی قوانین نباشم، این شالی که بر گردن من است از من گرفته میشود. پس باید مراقب باشم.
چرا؟ زیرا شیطان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه انسان میشود، و وقتی من در جایگاهی قرار گرفتهام، اگر مراقب نباشم به سمت نیروهای منفی کشیده میشوم و دوباره صفاتم تغییر میکند؛ و این به این دلیل است که انسان جاری است و میتواند صفات خود را در هر جایگاهی، حتی اگر در اعماق تاریکیها باشد، تغییر دهد.
بزرگترین معجزه حیات، خودِ حیات است؛ غم و شادی، بهدست آوردن و از دستدادن، همه جزء حیات هستند. تا کسی عشق را نفهمد، معنای نفرت را درک نخواهد کرد. در جهان زمینی و جهانهای پس از مرگ، که در حال آموزش هستیم، با سه مولفه مهم سر و کار داریم؛ یعنی جهان بدون این سه پارامتر هیچ معنا و مفهومی ندارد: نور، صوت و حس. پیامهای نور و صوت توسط حس دریافت میشود. حال چگونه میتوانم حس خود را تغییر دهم؟
فقط و فقط یک راه وجود دارد: تزکیه، تصفیه و پالایش.
این مراحل چگونه انجام میشود؟ اولین قدم در تزکیه، تفکر سالم است. ما دو نوع تفکر داریم: تفکر سالم و تفکر ناسالم. وقتی تفکر من سالم شد، ایمانم سالم میشود، و وقتی ایمان سالم شد، عمل من سالم میشود و در نهایت حس من سالم میشود و عقل من نیز سلیم میگردد؛ و به دنبال آن عشق سالم به وجود میآید. نکته دیگری که بسیار کمککننده است، آموزش سالم و تجربه مفید میباشد. این موارد ابزارهایی هستند که به من کمک میکنند تفکر خود را سالم کنم.
انسانهایی که به عشق سالم میرسند، درک میکنند که بدی و زشتی انسانها بر اثر جهل و نادانی یا بر اثر نیازهایشان است. و این خودِ فرد است که انتخاب میکند بخشش و گذشت داشته باشد یا اینکه پاسخ بدیها را بدهد؛ گاهی «دندان مقابل دندان» و گاهی «گذشت و بخشش». عشق سالم ذرهذره پدیدار میشود و یکباره اتفاق نمیافتد. اگر عشق ناگهانی باشد، شور است و سریع فروکش میکند؛ اما اگر این شور به شعور تبدیل شود، آنگاه عشق سالم درون شخص بهوجود میآید.
من خودم بهعنوان یک همسفر، صفات ضد ارزشی فراوانی داشتم و فکر میکردم چون مصرف مواد ندارم، همه چیز و همهجا حق با من است و همهچیز را درست میگویم و حرف هیچکس، حتی مشاور، را قبول نمیکردم. در مشکلاتی که برایم پیش میآمد، همه را مقصر میدانستم جز خودم، و همین باعث میشد همیشه حالم خراب باشد. دنبال کار، تفریح و باشگاه بودم؛ تا زمانی که مشغول بودم، حالم خوب بود، اما وقتی به خانه برمیگشتم حال من خراب میشد. آموزشهای کنگره و این وادی بسیار به من کمک کرد تا بتوانم صفات خود را درست تغییر دهم. ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ: همسفر عاطفه – لژیون پنجم – نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافر هاجر – لژیون هفتم – نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
102