English Version
This Site Is Available In English

تجربه ای از رهایی و شناخت خویشتن

تجربه ای از رهایی و شناخت خویشتن

دوازدهمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی گیلان به استادی راهنما همسفر سهیلا، نگهبانی همسفر راحیل، دبیری همسفر مژگان و خزانه‌داری همسفر متین با دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.» در روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۵ در نمایندگی گیلان آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق می‌شوند، به ارتقا می‌رسند، آنانی که فقط به سورچرانی مشغول‌اند نصیبی ندارند؛ چهارپایانی که به دنبال پاهای اضافی می‌گردند تا خود را محکم در زمین نگه دارند؛ اما نمی‌دانند که بدون دست و پا، سر بر سجده الله بسیار آسان است، فقط تمنای دل می‌خواهد که با آن فاصله بسیار دارند، مانند نابینایان، در روز به دنبال شب می‌روند، آن کس که باید بداند، می‌داند و آن می‌کند که حق می‌کند.

سلام دوستان، سهیلا هستم یک همسفر. خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر فرصتی یافتم تا در این جایگاه بنشینم. دستور جلسه «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است» می‌باشد. در وادی دهم سه موضوع مطرح است: تغییر، تبدیل و ترخیص. زیباترین بخش این است که انسان باید با اختیار خود تغییر کند. اما جنبه هشدار هم دارد همچون شمشیری برنده که به من یادآوری می‌کند در جایگاهی که هستم، نباید به خود افتخار کنم و دچار منیت شوم و نباید مطمئن باشم که همیشه در این جایگاه می‌مانم.

با توجه به ویژگی‌هایی که در خود مشاهده می‌کنم، می‌دانم ممکن است روزی دچار سقوط شوم؛ همان‌گونه که می‌توانم خود را بازیابم و مسیر صعود را دوباره طی کنم.  زمانی‌که انسان تصمیم می‌گیرد حقیقت وجودی خویش و عملکرد سال‌های گذشته را بررسی کند، به‌نظر می‌رسد خداوند چالش‌هایی در مسیر او قرار داده است تا از این آزمون‌ها عبور کند. باید بدانم مسیر تنها به فراگیری آموزش‌ها و دریافت حال خوب و انرژی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه مهم آن است که ببینم نسبت به گذشته، تا چه اندازه تغییر کرده‌ام. در سال‌های گذشته روزه، نماز و سایر اعمال عبادی را انجام می‌دادم و در کنار آن، هرچه به دست می‌آوردم تمایل داشتم به دیگران ببخشم، هرچند این بخشش همیشه صحیح و آگاهانه نبود و گاهی از سر اجبار درونی صورت می‌گرفت.

همواره می‌گویم مسافری سعادتمند است که نخست همسفر او وارد مسیر کنگره‌۶۰ می‌شود و سپس خود مسافر قدم در راه می‌گذارد؛ زیرا این همراهی نعمتی بزرگ است و او از ابتدا آموزش‌ها را لمس می‌کند. قبل از ورود به کنگره اطرافیان مرا فردی بسیار صبور می‌دانستند؛ اما حقیقت این بود که صبور نبودم و درونم مملو از جنگ، تنش و حتی کینه بود؛ هرچند دیگران آن را مشاهده نمی‌کردند. نخستین سی‌دی که شنیدم مربوط به لژیون سردار با موضوع بخشش بود، همان‌جا نقطه آغاز درک بخشش و رهایی از کینه در من شکل گرفت. آنچه مرا تحت تأثیر قرار داد و با خود واقعی‌ام روبه‌رو کرد، این بود که دریافتم تا چه اندازه کینه‌جو هستم؛ می‌توانستم ببخشم، اما نمی‌بخشیدم.

همیشه در جست‌وجوی مکانی بودم که بتوانم خود حقیقی‌ام را بسازم. در نمازهایم دعا می‌کردم و از خداوند می‌خواستم راه صراط مستقیم را به من بنمایاند؛ همان‌گونه که در سوره حمد آمده است: «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم». سال‌ها تصور می‌کردم صراط مستقیم تنها در نماز و عبادت خلاصه می‌شود و از آن فراتر نمی‌دانستم. زمانی‌که وارد کنگره‌۶۰ شدم از همان ابتدا، وادی اول با پیام با تفکر، ساختارها آغاز می‌شود به من آموخت که برای خود احترام قائل شوم. وادی‌ها را یک‌به‌یک طی کردم تا به وادی نهم، یعنی وادی نقطه تحمل رسیدم. با تزکیه و پالایشی که انجام دادم، توانستم وارد وادی دهم شوم. در روزهای اخیر نیز در وادی دهم مورد آزمون قرار گرفتم تا میزان افزایش صبر و ظرفیت خود را بیازمایم.

اما گلریزان امسال نخستین گلریزانی بود که در آن احساس خستگی و بی‌انرژی بودن داشتم و کشمکشی درونی در من به‌وجود آمده بود. بسیار علاقه داشتم دنور شوم، اما مانند همیشه ترسی در من ایجاد شد، اگر نتوانم پرداخت کنم چه؟ نمی‌دانستم علت این وضعیت چیست. گلریزان برایم همواره زیباترین و جذاب‌ترین دستور جلسه بوده است اما این‌بار از حال نامناسب خود تعجب کرده بودم. در فکر بودم که سال آینده دنور شوم؛ اما ندایی درونی به من گفت: آیا مطمئنی سال آینده زنده هستی؟

خدا را شکر می‌کنم که با ورود به کنگره‌۶۰ فرزندم درمان شد یقین دارم نسل‌های بعد از من نیز از این امکانات استفاده خواهند کرد. از نظر من، ارزشمندترین و شایسته‌ترین مکان برای وقف، کنگره است. همیشه دغدغه خرید زمین را داشتم زیرا اگر یک خانواده احیا شود، گویی هزاران انسان احیا شده‌اند. ممکن است نسل‌های آینده من نیز با چنین شرایطی روبه‌رو شوند بنابراین بهترین مکان برای بخشش، همین‌جاست. صفت گذشته‌ام این بود که بخشنده نبودم؛ اما امروز اگر تعهدی کرده‌ام، باید نظم، انضباط و احترام را در آن رعایت کنم.

تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر مرجان(لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نجوا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .