مثالی که راجع به ماه رمضان به ذهنم میرسد، فردی است که یک ماشین شخصی در اختیار دارد و هر زمان میتواند تا هر جا که میخواهد برود و طرح زوج و فرد هم ندارد. اتفاقی که میافتد این است که، در ماه مبارک رمضان؛ باید ماشین خود را بهدست مکانیک سپرد تا سرویس شود. در این زمان شخص مجبور میشود با اتوبوس یا تاکسی و یا با پای پیاده به کارهای خود رسیدگی کند و قطعاً مقداری در مضیقه قرار گرفته و راحتی گذشته را نخواهد داشت که هر کجا دوست دارد برود؛ اما این نوید را برای او دارد که وقتی اتومبیل تعمیر شد، دوباره مانند گذشته میتواند از آن استفاده کند. اتومبیل، جسم ما است و ما باید در این مدت آن را در اختیار مکانیک قرار دهیم و عملاً از اختیار ما خارج میشود. زمانی که انسان میخواهد کاری را انجام دهد یا درس بخواند، علاقه دارد که چیزی بنوشد و بخورد؛ اما در آن شرایط اجازه انجام آن را ندارد و در واقع آن ماشین در اختیار او نیست و کاملاً سختی آن را حس میکند که میبایست یک مسیر را پیاده طی کند؛ اما در آن خیر زیادی نهفته است و درمان در روش DST نیز از دل ماه رمضان به وجود آمد.
همانطور که میدانید و در آموزشهای کنگره هم آمده است، هنر نیروهای بازدارنده در انسان این است که شناخته نشود و اگر شناخته شود، کار بسیار راحت است؛ یعنی اگر بداند در کدام قسمت مشکل دارد، قضیه فرق میکند و کار او راحت میشود. یکی دیگر از هنر نیروی بازدارنده این است که، حس انسان را آلوده میکند. بهترین کاری که در این مورد میشود انجام داد این است که هرگز در مورد آموزشهای پالایش، انسان تدافعی برخورد نکند. مهمتر از انجام دادن کارهای شایسته، نوع نگاه انسان خیلی مهم است و شاید اهمیت آن اگر بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. محکمترین شاخههای درخت، خانواده است. خانواده نقش ریشه ریشه یک درخت را ایفا میکند و فردی که خانواده ندارد، محرومیت بزرگی را متحمل میشود.
درست است که محبت صوری و قراردادی نیست و ممکن است افرادی در یک خانواده باشند که میان آنها پیوند محبت جاری نباشد؛ اما اصولاً و در خیلی از موارد، این خانواده است که بنیانها را به وجود میآورد. شما اگر نگاه کنید؛ میبینید که کوچکترین بخش یک سیستم اجتماعی، خانواده است و این خانواده است که شرایط را فراهم کرده و فرزندان خود را پرورش داده و به آنها سرپناه و امید و انگیزه میدهد.
واقعیت، این است که هر انسانی در زندگی میتواند مانند یک درخت باشد. همانطور که میدانید، درخت بخشهای مختلفی دارد و یک انسان اگر انسان خوبی باشد؛ میتواند همانند یک درخت باشد. همانطور که آقای مهندس در سیدیهای خود میفرمایند: درخت با کمترین چیزها بهترین محصولات را میدهد؛ اما انسان ممکن است کاملاً برعکس این قضیه عمل کند. بخش مهم یک درخت، ریشههای آن است. ریشههای درخت انرژی و مواد معدنی و املاح را از خاک گرفته و درخت را در خاک نگه میدارند و اگر طوفان شود، چیزی که درخت را در خاک نگه میدارد، ریشههای آن درخت میباشد. مسلّم است زمانی که یک پدر سالها درگیر اعتیاد است، همانند یک کالبد منجمد میباشد؛ چراکه بیماری اعتیاد انسان را منجمد میکند.
خیلی از کارهایی که ما انجام میدهیم مثل: خرید لباس و غذا و میوه، یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد. صور پنهان قضیه که قابل رؤیت نیست، آسیب بیشتری خواهد دید و آن فرزندی که در آن خانواده به دنیا آمده و در حال رشد است، مانند گیاهی است که به تابش پدر و مادر خود احتیاج دارد. حال که ما در کنگره۶۰، به درمان میرسیم و حال ما خوب میشود، آن فرزند و آن خانواده که سالهای سال از آن تابش محروم بوده، اکنون هم نباید در محرومیت باشد و تمام توجه فرد رها شده، متوجه کنگره و لژیون و دوستان خود باشد و این کار درستی نیست. نتیجه آن این میشود که در صورت رعایت نکردن تعادل لازم باز آن درخت دچار مشکلات عدیده میشود. آن بنیان خانواده است که میتواند انسان را حفظ کند. بنابراین، میبایست قدر و بهای این را در نظر بگیریم که بعد از رهایی و درمان، یکی از مهمترین کارهایی که میبایست انجام دهیم این است که، علاوه بر زمانی که برای خود میگذاریم، باید بخشی را برای احیای خانواده گذاشته و خانواده را به حالت تعادل بازگردانیم.

منبع: سیدی خانواده از استاد امین
نویسنده: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
7