English Version
This Site Is Available In English

کنگره به من شخصیت هویت و خانواده را برگرداند

کنگره به من شخصیت هویت و خانواده را برگرداند

جلسه سیزدهم از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان با استادی راهنما مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است و تأثیر آن روی من» روز یک‌شنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار تا بسیار سپاسگزارم که امروز اجازه خدمت به من حمید داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بابت فراهم کردن چنین بستری تشکر می‌کنم و از راهنمایم مسافر کمال که حال خوب امروزم را مدیون ایشان هستم سپاسگزارم. از مسافر پژمان راهنمای سیگارم که جای ایشان در کنگره اردستان خیلی خالی است تشکر می‌کنم و در ادامه از مسافر پیام بابت اضافه‌وزنم و اینکه احساس سبک بودن دارم کمال تشکر و قدردانی را دارم.

من از آن دسته آدم‌هایی بودم که در سفر اول وقتی وادی  دهم را خواندم برایم بی‌معنا و محتوا بود چرا؟ به‌خاطر اینکه افکار من درگیر بود که اعتیاد درمان ندارد و من تا آخر عمرم معتاد هستم، خاک را که با بیل بر روی من ریختند اعتیادم تمام می شود. آقای مهندس می‌فرمایند: "قرار نیست که اگر من امروز معتاد هستم فردا هم معتاد باشم" این صفت تغییر می‌کند و این یک ویژگی و هدیه است که خداوند به انسان داده و من می‌توانم تغییر کنم و  صفات بد خودم را به صفات خوب تبدیل کنم؛ حتی می‌توانم انسان خوب باشم با صفات خوب و صفات بد هم داشته باشم و این چیزی است که وقتی در مسیر درمان باشید به دست خواهد آمد. وقتی در مسیر باشید آرامش و آسایش دارید و می‌توانید تغییر پیدا کنید؛ تغییر به این آسانی و راحتی نیست که شب بخوابم و بگویم فردا یا از شنبه تغییر پیدا می‌کنم و من حمید اینقدر این شنبه‌ها را تجربه کردم؛ از شنبه مواد، سیگار‌ و شیشه نمی‌کشم و تمام بلاهایی که این چندین ساله بر سر من آمد همه بر اثر نادانی و جهل من‌ بود.

مسافر علیرضا که الان نگهبان جلسه است برای درمان به ان‌ای رفته بود و من هم ترک کرده بودم. یک کتاب کوچک در دست داشت و اولین جمله‌ای که بر روی کتاب نوشته بود این بود که هرکس معتاد شد تا آخر عمر معتاد خواهد ماند و این جمله از کتاب، ضربه سختی به من وارد کرد و من هم پذیرفتم که تغییری در کار نیست. آن روزها کنگره اردستان وجود نداشت و من در خانه خوابیده و ترک کرده بودم و گفتم من که تا آخر عمر معتاد هستم پس به فکر مصرف باشم. من حمید گوشه‌گوشه اردستان نشسته‌ام و مواد مصرف کرده‌ام و این تفکر اشتباه را داشتم که اگر معتاد شدید؛ باید تا آخر عمر معتاد بمانید و من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتوانم سیگارم را درمان کنم. هروئین و شیشه را خیلی ترک کرده بودم؛ ولی هیچ وقت در خودم نمی‌دیدم که بتوانم سیگار نکشم؛ ولی وقتی وارد کنگره شدم و به صحبت‌ها گوش کردم گفتم خدایا مگر چنین چیزی امکان دارد و این جمله را هزار بار گفتم.

با خود می‌گفتم کنگره برای تریاکی‌ها است و من مصرف‌کننده هروئین، شیشه و قرص متادن هستم و چه‌ربطی به شربت تریاک دارد؟ برعکس هرکس مشارکت می‌کرد تریاکی یا شیره‌ای بود و اسمی از هروئين و شیشه نبود. آقای مهندس می‌فرمایند: "صفت ذغال سیاهی است و ذغال سفید که نداریم." یک صفتی که کنگره به من حمید داد این بود که کلمه معتاد را از روی من برداشت و کلمه مسافر را جایگزین کرد. در سفر اول صفت بخشندگی را یاد گرفتم، صفات اینکه موادم را ببخشم و این‌ موارد در کنگره صفاتی بود که عوض شد و باید داشته و نداشته‌ها را بیرون از کنگره بگذارید و بیایید روی صندلی آموزش بشینید و درمان شوید.

خدا را شکر می‌کنم که زیر سقف کنگره هستم، بدترین شرایط زندگی را داشتم و کنگره بود که شخصیت، هویت، خانواده و ... را به من برگرداند. در کنگره یاد گرفتم که یک سفر اولی می‌تواند مواد مصرفی‌اش را ببخشد؛ اگر می‌خواهیم رها شویم؛ باید این اتفاق در درون ما بیفتد و ببخشیم. من حمید تا زمانی که در مشت خود هروئين، شیشه، تریاک، شیره، متادن هست چگونه می‌توانم رها شوم تا زمانی که بخواهم صفات قبلی را داشته باشم چگونه می‌توانم رها شوم؟ در پایان از همه خدمتگزان شعبه بابت فراهم کردن چنین بستری تشکر می‌کنم که یک سفر اولی بیایید و بدون دغدغه سفر خوبی را داشته باشد.

تایپیست: مسافر سعید (لژیون پنجم)
ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: راهنمای تازه‌واردین‌ مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت

مسافران‌ نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .