English Version
This Site Is Available In English

انسان‌های بیدار اشتباه نمی‌کنند

انسان‌های بیدار اشتباه نمی‌کنند

ما با هم در دو مکان مختلف هستیم، اما به سبب مسائل مشترک، بایستی از قافله عقب نمانیم. با استواری مثل یک نخل ایستاده باشید، تا به قدرت و توانایی فکر و عمل خود پی ببرید. روح مشترک ما را هدایت می‌کند و همه به سوی قدرت مطلق می‌رویم.

دیده‌بان محترم مسافر علیرضا با آنتی‌ایکس مصرفی شیره و تریاک، وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی OT به مدت ۱۰ماه با راهنمایی مسافر محمد صادق صداقت سفر کردند و رشته ورزشی ایشان در کنگره دوچرخه سواری می‌باشد. اکنون ۲۱سال است که از دام اعتیاد با دستان پرتوان مهندس حسین دژاکام آزاد و رها می‌باشند.

با کسب اجازه از ایشان این توفیق نصیبمان شد و مصاحبه‌‌ای ترتیب دادیم و از شما همراهان همیشگی که طالب نور هستید می‌خواهیم که در ادامه همراهمان باشید.

بارزترین صفت شما که در کنگره تغییر کرد و صفتی که احساس می‌کنید هنوز در حال تغییر است کدام است؟

صفت‌ها برای این‌که تغییر کنند اول باید سبک شوند یعنی اول باید پیوندها از آن صفات جدا شوند. وقتی در کنگره شروع به خدمت می‌کنیم، وقتی به فهم مطالب و معرفت می‌رسیم؛ می‌توانیم خوب و بد، ارزش و ضدارزش و صفات زشت و خوب را تشخیص دهیم؛ ولی این کافی نیست! وقتی از فهم حرکت می‌کنید به درک می‌رسید، یعنی به عمل سالم می‌رسید و قضیه متفاوت می‌شود. ما در کنگره تمام تلاشمان را می‌کنیم که اعمالمان سالم شود. در کنگره هیچ‌کس اجازه ندارد که حرف و حدیثی به کسی بزند.

من هم مثل بقیه تلاش می‌کنم که صفات بدی را که می‌بینم و جمیع آن می‌شود حس، که این حس برگرفته از نفس ما است را از خود دور کنم. اگر قرار است تزکیه و پالایش شود آن چیزی‌که آقای مهندس در وادی دهم گفتند: نور و صوت یعنی ما باید تمام تلاشمان را کنیم. صفات که یکی یکی تغییر نمی‌کند ما از یک مکان به مکان دیگری سفر می‌کنیم، وقتی این سفر را شروع می‌کنید؛ مخصوصاً در مقطعی که موادت قطع شده قضیه جدی می‌شود، کم کم از صفات کنده می‌شوید یک‌سری صفات از صفات جدا می‌شوند و کم کم خودتان از آن صفات بد جدا می‌شوید با توجه به این‌که صفات خوب را هم دعوت می‌کنید.

زمانی‌که حس و حال انسان خراب است نمی‌تواند کار درست را انتخاب کند؛ اما چرا فردی که وارد کنگره می‌شود معمولاً راهنمای خود را درست انتخاب می‌کند؟

این حس و حال به آن مقطع بستگی ندارد، به آن زمان و آن لحظه بستگی ندارد این حس یا حال برگرفته از یک‌سری اعمال است که از گذشته داریم و با خودمان می‌آوریم و همه این‌ها باعث می‌شود که ما در آن لحظه به آن افت فشار خواست نامعقول برسیم. می‌گوییم حس و حالش را نداریم یعنی انرژی برای حرکت وجود ندارد. همه راهنماها در کنگره خوب هستند؛ ولی آب می‌گردد گودال را پیدا می‌کند.

چطور می‌توان در جایگاه تازه‌واردین نسبت به یک تازه وارد، احساس ترحم و دلسوزی نداشت و در عین حال بتوان اون را جذب و امیدوار کرد؟

شما به چیزی ترحم می‌کنید که آن را نمی‌فهمید مثلاً شما به یک گربه ترحم می‌کنید چرا؟ چون می‌گویید: الان سردش است، گرسنه است و در یک نامفهومی کامل این کار را انجام می‌دهید؛ در صورتی‌که اصلاً گربه ساخته شده است که این سرما و گرسنگی را تحمل نماید؛ اما وقتی شما با یک انسان روبه‌رو می‌شوید که خودتان از آن مقطع گذشته‌اید، دیگر ترحم نمی‌کنید، وقتی حرف او را متوجه بشوید دیگر به او ترحم نمی‌کنید؛ چون خودتان در آن مقطع بوده‌اید و می‌دانید که این زمان باید طی شود و آن اتفاق باید بیفتد. برای همین ما راهنمای تازه‌وارد داریم یعنی این راهنما آموزش دیده است.

«از هوشیاری تا بیداری فاصله‌ای نیست» به نظر شما کسانی‌که پهلوان شده‌اند تا چه حد به این بیداری رسیدند؟

وقتی از هوش صحبت می‌کنید یعنی راجع‌به یک بصیرت صحبت می‌کنید از یک روشندلی صحبت می‌کنید. آقای مهندس می‌فرمایند: هوشیاری یعنی آن هوش یا دانشت باید یاری کند. این هوش و دانشی که آقای مهندس در آن مقطع صحبت می‌کنند؛ یعنی هوش ساختار کائنات، مثل آدم می‌ماند که در خلسه است و داروی بیهوشی به آن زدند. زمانی‌که هوشیار می‌شود دیگر بیدار است درست مثل وقتی‌که انسان‌ها بر ساختار مسلط می‌شوند. انسان‌های بیدار اشتباه نمی‌کنند؛ البته آن بیداری که آقای مهندس از آن صحبت می‌کنند اصلاً اشتباه نمی‌کند؛ اما باید هوش، یارِ آن‌ها باشد، یعنی حواسشان، احساساتشان، دانایی مؤثر، تعقل و روح.

چطور می‌توان فرق بین منیت و اعتماد به‌نفس را تشخیص داد؟

وقتی از کبر صحبت می‌کنید یاد خدا می‌افتید؛ اما وقتی در مورد منیت صحبت می‌کنید، یاد انسان‌ها می‌افتید یعنی یک چیز بزرگ در اشل کوچک‌تر، یک چیز کوچک می‌شود. کبر و منیت جنسشان یکی است تنها چیزی که انسان‌ها را از مسیر صراط مستقیم دور یا بیرون می‌کند و ساختار کائنات به این پرت شدن کمک می‌کند؛ همان منیت یا کبر است. ما یک جمع و تفریق و یک تقسیم و ضرب داریم وقتی شما یک مسیر را طی می‌کنید اگر تفریق شدید یعنی در تفرقه قرار گرفتید و آدم‌های اطرافتان کم شدند بدانید که این از منیت شما است اگر جمع یا ضرب شدید و دورتان شلوغ شد بدانید که این از توانمندی شماست.

با توجه به این‌که شما دیده‌بان رابط شعبه حر هستید عملکرد اعضای شعبه را در این چند سال چگونه ارزیابی می‌کنید آیا تغییراتی حاصل شده است؟

من هر وقت به شعبه ارتش می‌روم راجع‌به شعبه حر صحبت می‌کنم. شعبه ارتش بالاترین شعبه ما در تهران که در میدان نوبنیاد و شعبه حر در پایین‌ترین نقطه می‌باشد. این کوره پز خانه‌ها را که می‌بینم قیاس می‌کنم و می‌گویم: بچه‌هایی که در این منطقه دارند زندگی می‌کنند وقتی از علم کنگره برخوردار می‌شوند بسیار انسان‌های با معرفت هستند بزرگترین جایی که شما می‌توانید معرفت یک انسان را ببینید در بخشش او است یعنی آخر معرفت و آخر عمل سالم بخشش است.

سفر اولی‌ها و تازه واردین شعبه هم تغییر کردند درست است که تازه‌وارد مقداری کم شده است این برای همه کنگره است نگران نباشید مهم این است که کنگره هرچی جلوتر می‌رود واقعی‌تر می‌شود یعنی این ورودی و خروجی ما به حقیقت نزدیک است. تعداد کم است؛ اما همه خوب هستند، سیاه لشکر کمتر داریم. کنگره به حقیقت خودش نزدیک است.

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟

کنگره خوب است این نه به من، نه به شما و نه به فرد دیگری مربوط نمی‌شود. کنگره خوب است چون خود کنگره خوب است، مثل خداوند می‌ماند. طبیعت هم خوب است ما می‌آییم که آموزش بگیریم و این توانایی را کسب کنیم که بتوانیم شخصیت یا آن چیزی که بیرون کنگره ما را به مفهوم می‌رساند، بتوانیم تغییر دهیم. وقتی ما راهنما، مرزبان، ایجنت، دیده‌بان، سفر دومی و قدیمی می‌شویم و ۱۰ الی ۳۰ سال در کنگره رهایی داریم خیلی خوب است؛ اما آن چیزی‌که این خوب بودن را به درک و آگاهی می‌رساند قدرت انجام عمل من در بیرون کنگره است.

یک چیزی ما را محافظت می‌کند، یک چیزی به ما اجازه می‌دهد که پاهایمان را چند میلی‌متر جلوتر بگذاریم، بزرگترین صفت کنگره، همان بخشش است. یک راهنما، یک مرزبان هر کدام به نوعی ولی آن نوعی که انواع موجودات را درون خودش دارد ماده و بخشش است شما وقتی به یک توانایی می‌رسید از پولتان می‌گذرید و می‌بخشید قضیه متفاوت می‌شود.

خوشا به حال آنانی که می‌بخشند و به دنبال بازپس‌ گرفتن نیستند؛ بی‌دریغ همچون قدرت مطلق. از دیده‌بان محترم مسافر علیرضا سپاسگزاریم که وقت گران‌بهای خود را در اختیار ما گذاشتند. بسیار تا بسیار آموزش گرفتیم. الهی که همیشه در مسیر سبز کنگره۶۰ بدرخشند و مستدام باشند.

مصاحبه کننده: همسفر سولماز رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون پنجم)
عکس و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .