جلسه یازدهم از دوره دوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر طاهر، نگهبانی مسافر فرج و دبیری مسافر یوسف با دستور جلسه «وادی دهم:صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.» در روز یکشنبه ۹ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
آری خداوند را شاکرم، سپاسگزار خداوند هستم و همچنین از جناب مهندس، راهنمای عزیز علی آقا، مرزبان محترم آقای محمدرضا، و تمامی خدمتگزاران و عزیزانی که با عشق خدمت میکنند، تشکر میکنم. خدا قوت میگویم و از همهی شما دوستان سپاسگزارم که هستید.
آقای احسان، راهنمای عزیزم، همیشه وقتی استاد مینشست، گریزی به این مسئله میزد که *اعتیاد درمان دارد و درمان قطعی هم دارد.* در کنگره ۶۰ باید نگاهی بیندازیم که از کجا تا به کجا آمدهایم.
وادی دهم دربارهی *صفت* صحبت میکند؛ میگوید *«صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.»*
نگفته انسان جاری است، گفته *«چون جاری است.»* یعنی هستی جاری است، همه چیز در حرکت است، و هرکس که با این جریان همراه شود و به این حرکت بپیوندد، رستگار میشود.
میگوید:
برکه از رود پرسید، «چرا اینقدر زلالی؟ چرا اینقدر صاف و شفاف و خوبی؟»
رود گفت: «به خاطر اینکه جاریام، به خاطر اینکه حرکت میکنم.»
داستانی هست از مولانا دربارهی پهلوانی که میخواست در مسابقات کشتی شرکت کند. میزبان گفت: «نشانِ پهلوانی باید یک خالکوبی داشته باشی.» او رفت نزد خالکوب و گفت: «یک شیر بزرگ روی پشتم بزن.» خالکوب شروع کرد، اما وقتی درد گرفت، گفت: «سرش را نزن، از شکمش شروع کن!» دوباره درد گرفت، گفت: «شکمش نه، از جای دیگری بزن!» خلاصه هیچ بخشی را کامل نکرد تا خالکوب گفت: «شیر بیدم و سر و شکم ! این چنین شیری خدا نیافرید!»
میخواهم بگویم گاهی ما هم همینطوریم. آمدهایم خالکوبی سلامتی و آزادی را بر وجودمان بزنیم، اما وسط کار میگوییم:
«کارگاه سخت است، سیدی نوشتن دشوار است، ورزش جمعه خوابم میآید...»
در حالی که درمان اینگونه نیست. درمان واقعی یعنی استمرار، حرکت و جاری بودن.
صفت ما در گذشته صفت اعتیاد بود، که صفت زیبایی نیست. این صفت را خودمان با مصرف مواد به دست آورده بودیم. حالا که میخواهیم تغییر کنیم، باید صفت جدیدی کسب کنیم: از *طاهرِ معتاد مصرفکننده* به *طاهرِ درمانشده و سالم* تبدیل شویم.
برای تبدیل شدن باید تغییر کنیم، و تغییر یعنی حرکت در مسیرِ قوانین و حرمتهای کنگره، یعنی گوش دادن، نوشتن، ورزش کردن، و تسلیم جریان بودن.
همانطور که گفتهاند:
«من خَسی بیسر و پایی بودم که به رود افتادم، او که میرفت، مرا هم به دلِ دریا برد.»
کنگره همان رود جاری است؛ وقتی در جریانش قرار بگیری، خودش تو را به سوی تغییرِ صفت و رستگاری میبرد.
در پایان اشاره کنم:
وادی دهم، وادی بیم و امید است. قرآن نیز میگوید: «بشیر و نذیر»؛ یعنی هم امید میدهد و هم هشدار. به مصرفکننده میگوید میتوانی خوب شوی، و به درمانشده میگوید اگر غافل شوی دوباره میتوانی سقوط کنی.
بنابراین حتی بعد از رهایی باید در مسیر بمانی تا رهایی را حفظ کنی.
از اینکه گوش کردید، سپاسگزارم.

نویسنده: مسافر احمد از لژیون دوم آقای علی
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
26