جلسه هشتم از دوره بیست و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای یکشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر موسی، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری موقت مسافر مصیب با دستور جلسه " وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است " در تاریخ 9 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، موسی هستم یک مسافر.ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای خوبم تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا بتوانم از شما دوستان آموزش بگیرم و خدمت کنم.
به راهنمایان جدیدی که شال نارنجی گرفتند، آقای صمد و آقای یاسر، همچنین به راهنمایان تازهوارد ین، آقای محمدرضا و آقای ابراهیم، تبریک میگویم و انشا الله در مسیرشان موفق باشند.
دستور جلسه امروز در مورد وادی دهم است: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.» در اول این وادی یک پیام است: «شهر بهیکباره طغیان دچار میگردد، اما نسیمی آرام الله پس از چندی در تمام آبادیها حاکم میشود و عظمت و سلامتی بازمیآید و شما از آن بهرهی بیشتری میبرید. دوستان همه سلام میرسانند و از خداوند و نگهبانان شاکر هستند که وصلها را انجام میدهند تا همهچیز در کائنات به رحمت الهی سیراب گردند.
این پیام خیلی جالب است. وقتی به اول وادی نگاه میکنی، وقتی طوفانی میآید و منطقهای یا شهر و استانی را ویران میکند، تقریباً چیزی از آن شهر باقی نمیماند. تمام زیرساختها ویران میشوند؛ شاید مقداری امکانات بماند، اما بیشتر آن نابود میشود. این طوفان پابرجا نیست و گذراست؛ یک ساعت میآید و میرود و خرابی بهجا میگذارد.
اما طوفانی که در درون ما با مصرف مواد مخدر ایجاد شد، فیزیولوژی و ساختار جهانبینی ما را تخریب کرد و سالها به ما آسیب رساند. حتی به نزدیک مرگ رسیدیم. با استفاده از مواد مخدر، الکل و سیگار، خودمان را به مرگ نزدیک کردیم. ما با دست خودمان در مسیری قرار گرفتیم که فکر نمیکردیم روزی دچار نابودی شویم؛ جسم و جهانبینی ما از بین برود بهواسطه ندانستن و بهواسطه صفتی که در خودمان داشتیم.
امروز در کنگره هستیم، در مسیر روشنایی هستیم و این مسیر به ما نشان داده میشود؛ بهواسطه راهنما، بهواسطه آقای مهندس، بهواسطه خدمتگزارانی که بادل و جان خدمت میکنند. این خدمت است که این عزیزان را در کنگره نگه میدارد. میگویند: «اگر حالتان را میخواهید خوب کنید، بخشنده باشید.» هرجا که میخواهی حالت خوب باشد، باید بخشنده باشی تا به آن آرامش برسی.

وقتی یک راهنما از مسیر میآید، مثلاً از قوچان، اسفراین یا مشهد، این شخص دارد بخشندگی میکند تا به آن شخص که در اول سفر است، امید و انرژی بدهد تابهحال خوب و جهانبینی برسد و از تاریکیهایی که سالها در آن بودیم، خارج شود. ما راه را بلد نبودیم و پارها ترک کردیم و باز به نقطه اول برگشتیم.
زمانی مصرفکننده بودیم، اما الان به درمان رسیدهایم. این صفت دیگر در ما نیست. اما این مسیر مثل یک تیغ دو لبه است؛ اگر درست حرکت نکنی، ممکن است به سمت ناامیدی برگردی. در این مسیری که هستی، باید تلاش کنی و خدا را شکر کنی که به کنگره آمدی، چون هیچکس در جای دیگر راه را به تو نشان نمیدهد. هر جا بروی، میگویند آزمایش بده یا مبلغی پرداخت کن، اما هیچکس مسیر درست را نشانت نمیدهد.
خدا را هزار مرتبه شکر بکنید که آقای مهندس این راه را به ما نشان داده است. باید قدردان زحمات ایشان و خانوادهشان باشیم و قدردان راهنمای خودمان و این مسیر خوبی که در آن هستیم. هرچقدر از راهنماها و آقای مهندس بگوییم، بازهم کم گفتهایم. باید قدردان باشیم.
برای اینکه تبدیل شویم و در مسیر ارزش قرار بگیریم، قدم اول این است که تزکیه شویم. حتماً باید آموزش ببینیم، قدم برداریم، در کارگاهها حاضر شویم و خدمتگزار باشیم. اگر کسی به کنگره بیاید اما خدمتگزار نباشد، آمدنش به درد نمیخورد. حتماً باید خدمتگزار باشیم. وقتی خدمتگزار باشیم، انرژی و حال خوب داریم.
وقتی یک راهنما میآید، چقدر انرژی دارد! هم آموزش میگیرد، هم آموزش میدهد، مسافتهای طولانی را طی میکند و وقت میگذارد. اینها همه به خاطر خدمت است. کسی که به اینجا میآید.
اگر کسی بیاید در کارگاه و مصرفکننده سیگار باشد اما نخواهد سیگار را کنار بگذارد، ۱۲ ماه سفر کند و اما در لژیون ویلیام شرکت نکند و در پارک سیگار بکشد، اصلاً درست نیست. اگر میآیی و میخواهی درمان شوی، مسیر درست این است که هم سیگار و هم مواد را کنار بگذاری تا درمان کامل شود.
پس لطف کنید، اگر کسی در لژیون ویلیام است و مصرفکننده سیگار هست، واقعاً به درمان نمیرسد مگر اینکه سیگار را هم کنار بگذارد. آنوقت است که درمان شما کامل میشود.
در ادامه سیزدهمین آزمون داخلی:




مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر حسن لژیون یکم
ویراستاری: مسافر مجتبی لژیون چهارم
ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
88