زوجهایی که روزی در دل طوفان بودند، امروز چراغ راه دیگران شدهاند. آنها آموختهاند که رهایی تنها درمان اعتیاد نیست؛ بلکه سفری است از نادانی به دانایی از ترس به عشق، از من تنها به ما.
اکنون گفتگویی جذاب ترتیب دادهایم با راهنما همسفر فهیمه و مسافر حسین که شما را به خواندن آن دعوت مینمایم.
همسفر فهیمه و مسافرشان حسین با بیش از ده سال تخریب آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه و سه روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی حسین صداقت و همسفر طاهره سفر کردند. در حال حاضر به مدت چهار سال و شش ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر والیبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره پینگپنگ است. راهنما همسفر فهیمه در جایگاههای خدمتی نگهبانی، مرزبانی، رابط خبری، نگهبان سایت، ورزشبانی تیروکمان خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه راهنمای DST در حال خدمت هستند.
راهنما همسفر فهیمه:
خدمت به همسفران برای شما چه معنا و احساسی دارد؟
در کنگره60 آموختم که خدمت پایه اصلی درمان است و خدمت به همسفر، یعنی بازپرداخت بخشی از همان محبت و نوری که روزی خودم دریافت کردهام. خدمت باعث میشود، دانشی که آموختهام از دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود. لحظههای خدمت حس میکنم در جریان رودخانه محبت کنگره60 قرار گرفتهام و این جریان، آرامش و انرژی عمیقی به من میبخشد.
کدام آموزه جهانبینی بیشترین تأثیر را بر روی آرامش، صبر و ایمان شما گذاشته است؟
بیشترین تأثیر را این جمله داشته است که تفکر، قدرت تشخیص، عمل سالم پایه و اساس ساختار انسان است. وقتی فهمیدم هر رویداد بیرونی ریشه در تفکر و جهانبینی من دارد، صبرم بیشتر شد؛ چون پذیرفتم که تغییر از درون آغاز میشود، ایمانم عمیقتر شد، دانستم قوانین هستی دقیق، مهربان و تغییرناپذیرند، اگر در مسیر درست حرکت کنم، نتیجه ناگزیر زیبا خواهد بود.
پیام شما به همسفری که تازه وارد سفر اول شده است، چیست؟
عزیز دلم در کنگره۶۰ همه چیز بر مبنای زمان، پیمان و خواست قدرت مطلق پیش میرود. نگران نباش فقط گوش کن، اطاعت کن و در مسیر بمان. اگر میخواهی مسافرت درمان شود، آموزش بگیر. چنانچه میخواهی آرامش پیدا کنی، صبور باش. اگر میخواهی به رهایی برسی به راه اعتماد کن. کنگره۶۰ بارها ثابت کرده است که همسفر اگر آموزش ببیند، حتی پیش از مسافرش رها میشود.
رهایی واقعی برای یک همسفر چه مفهمومی دارد؟
رهایی واقعی یعنی آزادی از ترس، قضاوت، توقع، غم و وابستگیهای بیمارگونه، یعنی همسفر به جای کنترل مسافر به کنترل و مدیریت خودش بپردازد.حال خوبش را از بیرون نگیرد و ریشه آرامش را در درون خودش بسازد. رهایی آن لحظهای است که حتی اگر هیچ مشکل بیرونی تغییر نکرد، درون همسفر در صلح باشد. به همین دلیل است که راهنمایان میگویند، رهایی همسفر پیش از رهایی مسافر اتفاق میافتد.
چه زمانی فهمیدید که تغییرات باید از خودتان شروع شود؟
وقتی فهمیدم گریههای من حال هیچ کس را بهتر نمیکند، نگرانیهایم هیچ مشکلی را حل نمیکند و اضطرابم فقط تخریب بیشتری ایجاد میکند. پذیرفتم که من نیز مانند مسافرم درگیر ضدارزشها شدهام. آنجا بود که فهمیدم اگر جهانبینیام اصلاح نشود، هیچ بخشی از زندگیام تغییر نخواهد کرد و همان لحظه در حال شروع ساختن زندگی جدیدم شدم.
.jpeg)
راهنما مسافر حسین:
بزرگترین تغییری که کنگره60 در تفکر و منش شما ایجاد کرد، چه بوده است؟
تغییراتی که از آن حسین تا این حسین رخ داده، آنقدر عمیق و گسترده است که واقعاً با گفتن و نوشتن کامل نمیشود بیانش کرد. نقطه عطف تفکر من در وادی دوم رقم خورد. در اوایل سفر اول، دخترم تازه خواندن و نوشتن را آموخته بود و پرسید: بابا تیتر وادی دوم چیست؟ زمانیکه گفتم: هیچ موجودی جهت بیهودگی آفریده نشده است از من پرسید: پس تو برای چه آمدهای؟ گفتم: آمدهام بابای خوبی برای تو باشم، این جمله مانند نوری بود، ناگهان تاریکی سالها ناامیدی را که حتی از وجودش بیخبر بودم، برای من روشن کرد.
وقتی به رهجوها آموزش میدهید، بیشترین الهام را از کدام بخش جهانبینی میگیرید؟
در جایگاهی که قرار دارم قبل از هر چیز میدانم، هنوز شاگرد هستم. همیشه این جمله را به خود یادآوری میکنم که میدانم که نمیدانم تا به نسیان و غفلت دچار نشوم؛ زیرا نیروهای بازدارنده اولین هدفشان دانایی مؤثر انسان است، یعنی همان چیزهایی که امروز در زندگیام اجرا میکنم، مانند سحرخیزی، نوشتن سیدیها و غیره. باید مراقب باشم آنها را از دست ندهم.
در مسیر راهنمایی کدام لحظه باعث شد، عمق عشق و بخشش را درک کنید؟
آقای مهندس میفرمایند: «عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد؟» من این جمله را با گوشت، پوست و استخوانم لمس کردهام. هر چه از آموزشی که دریافت کردهام را به دیگران منتقل میکنم، دانایی خودم بیشتر میشود. هر اندازه عشق میدهم، محبت بیشتری در وجودم جاری میشود. حتی دیدن تغییری کوچک در یک رهجو، شادی را در راهنما ایجاد میکند که واقعاً وصفناپذیر است.
تأثیر آموزشهای کنگره60 بر روی رابطه با همسفر و خانوادهتان را در یک جمله بیان کنید:
در دوران مصرف ویرانی زیادی برای خود و خانوادهام ایجاد کردم؛ اما در کنگره60 آموختم که باید بسازم، حتی اگر سالها طول بکشد. از همه همسفرانی که در کنارم بودند از صمیم قلب سپاسگزارم و میگویم با تمام وجود دوستتان دارم.
به مسافری که با ترس از درمان نشدن وارد کنگره60 میشود، اولین جملهای که میگویید، چیست؟
به قول استاد امین بزرگترین ترس، ترس از خماری است و هر مسافری این ترس را با خود میآورد. من به تازهواردین میگویم 2 ماه هر چه راهنما میگوید اجرا کن، اگر حالت خوب نشد، میتوانی بروی؛ اما تا به امروز هیچ کس را ندیدهام که این 2 ماه را درست و کامل انجام داده باشد و بعد بخواهد برود.
اگر بخواهید درمان واقعی در کنگره60 را در یک جمله برای جامعه بیان کنید، آن جمله کدام است؟
همان جمله آقای مهندس: «اگر یک نفر را درمان کنید، حتی اگر در لابراتوار شیشهسازی کار کند نه میل به مصرف دارد و نه وسوسه.» خود من نمونه زندهاش هستم، امروز حتی یادم نمیآید با کدام دست یا انگشت مواد یا سیگار مصرف میکردم.
صحبت پایانی شما...
همسفر:
از صمیم قلب میگویم در کنگره۶۰ آموختیم که هیچ موجودی به حال خویش رها نمیشود، مگر اینکه خودش نخواهد تغییر کند. اگر خواست واقعی باشد و در مسیر بمانید، نه مسافر در تاریکی میماند و نه همسفر در رنج. درماناعتیاد در کنگره۶۰ تنها درمان یک مصرفکننده نیست، درمان خانواده، یک زندگی، جهانبینی و امید واقعی است. راه واقعی میباشد و رهایی کاملاً ممکن است.
مسافر:
سپاسگزار خداوند و خانواده محترم آقای مهندس هستم که با گذشت، عشق و از خودگذشتگیشان، باعث شدند این علم تکثیر شود و به دست ما برسد. امیدوارم هرگز دچار فراموشی نشوم و همیشه در مسیر درست باقی بمانم.
از اینکه وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم.
طراح سؤالات و مصاحبهکننده: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر سوفیا
ویرایش و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
652