به نام قدرت مطلق الله
سلام حسن هستم یک مسافر از لژیون دوم
ما در جهانی که خود انتخاب کردهایم مشغول کار هستیم تا به آگاهیهایی که در عالم خود نمیدانستیم دست یابیم. در مورد انسان، خداوند همان نقاش ماهر و طراح اصلی است که کالبد انسان را در بهترین تقویم آفریده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (سوره تین، آیه ۴). به همین جهت انسان را در جایگاه باارزشی قرار داده است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (سوره اسراء، آیه ۷۰).
اما آراستن و نگهداری این طرح، هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن، به خود ما سپرده شده است. این تابلو نقاشی وجود ما باید به زیباترین شکل ممکن کامل شود. ما برای این تابلو نقاش ماهری نیستیم، زیرا خداوند آن را طراحی کرده، اما خود ما هستیم که باید موضوعات درون این طرح را با اعمال و رفتارمان مهیا کنیم. اینکه در پیشگاه الهی چگونه دیده شویم، به همین نقاشی ما بستگی دارد. در مورد کسانی که مسئولیتشان با ماست، نیز باید بکوشیم تا تابلو وجودشان از هر نظر زیبا و باارزش شود.
(10).jpeg)
انسان در جهان خلقت، موجودی کوچک در کهکشانی عظیم است. خداوند انسان را از خاک آفرید: «إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ» (سوره صافات، آیه ۱۱) و در او روح دمید: «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» (سوره حجر، آیه ۲۹)، اما پس از آن قلم و جوهر نقاشی را به دست خودش داد تا تابلو وجودش را خودش کامل کند. این قانون فقط برای انسان صادق است.
پیامبران آمدند تا به ما بیاموزند چگونه این تابلو را زیبا نقاشی کنیم. دستورات آنان برای آراسته بودن و پرهیز از فساد، مانند نهی از غیبت، همه راهنمای این نقاشی هستند.
اگر ما از جسم خود به خوبی مراقبت نکنیم، مثلاً با چاقی مفرط یا اعتیاد، در حقیقت داریم این تابلو را زشت و ناقص میکنیم. نقاش ماهری نیستیم اگر الکلی شدهایم یا به قرص وابستهایم و برنامه خوابمان به هم ریخته است. این نقاشی به دست خود ماست. اگر با مواد مخدر این تابلو را خراب کنیم، حدیث "فراگیرنده" مصداق پیدا میکند که مانند خار و خاشاک است. پیام پیامبران این بوده که «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» (سوره مطففین، آیه ۱) - وای بر کمفروشان. هیچ دروغ مصلحتی و کار خلاف مصلحتی وجود ندارد.
ما دوست داریم که هر انسانی به خواست و آگاهی خودش عمل خوب را انجام دهد، چه در درمان، چه در درس خواندن، چه در راستگویی. این وجدان بیدار انسان است که او را راهنمایی میکند: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا ⁕ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» (سوره شمس، آیات ۷-۸)، نه اجبار بیرونی. مانند کنگره که در آن هیچ اجباری نیست و هرکس خودش باید بخواهد.
انسان با حرکتهای عاقلانه به پیشرفت میرسد، نه با حرکتهای حسابگرانه. حرکت عاقلانه مانند کمک کردن به دیگران بدون چشمداشت است که در نهایت برمیگردد و به انسان برکت میدهد. اما حرکت حسابگرانه، مانند ذخیره کردن پول و کمک نکردن به نیازمندان، فقط سود فوری دارد و در نهایت انسان را در تنگنا قرار میدهد. مثل کسی که تمام پولش را در بانک گذاشته اما نمیتواند از آن استفاده کند.
وقتی عاقلانه عمل میکنی، گویی نیروی بالاتری تو را راهنمایی میکند و به راه حلهایی میرسی که از خودت نبوده. این عمل توست که جلوتر از تو را روشن میکند و مسیر را نشانت میدهد. عمل صالح است که انسان را پیش میبرد، نه فقط حرف زدن از حرف دیگران.
در قافله زندگی، آنچه از تو باقی میماند، بذری است که در زمین مناسب کاشتهای. خداوند به هرکس به اندازه درک و رفتارش جایگاه میدهد. تو نیز باید بدانی چگونه عمل میکنی و چه کسانی را برای مسئولیتها انتخاب میکنی.
حرکت باید ادامهدار باشد. مانند تحصیل که از لیسانس به فوق و سپس دکترا میرسی، یا کاهش وزن که با تداوم به نتیجه میرسی. این ادامه حرکت است که اعجاب میآفریند و تو را به صعود و دانستن مسائل جدید میرساند و تو را به انجام وظایفت تشویق میکند.
در ساختههای خداوند تنوع بیپایانی وجود دارد. هر لحظه پر از سوالاتی با پاسخهای بیپایان است. حلقهها همیشه در حرکت هستند و توقف معنا ندارد.
تایپ مسافر حسن لژیون دوم خدمتگزار سایت
ارسال گروه خبری شعبه ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
191