در این وادی به دو مبحث مهم اشاره شده است، صادق نبودن صفت گذشته در انسان و جاری بودن خود انسان. از آنجایی که انسان موجودی جاری و در حال حرکت است، صفت و ویژگی گذشته در انسان نمیتواند بهطور دائم وجود داشته و صادق باشد. البته این جاری بودن در مورد کل جهان هستی و کائنات هم صدق میکند. تغییر فصلها، پیدایش شب و روز، به خواب رفتن درختان و بیدار شدن آنها و به ثمر رسیدن، پیدایش باران و... همه و همه نشان دهندۀ جاری بودن و تغییر یافتن است.
ما در این وادی یاد میگیریم باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم، و بدانیم و بخواهیم ما را به سمت صراط مستقیم هدایت کند، بتوانیم صفات زشت و ناپسند خود را تبدیل به صفات زیبا و نیکو کنیم. پس زمانی که توانستیم خودمان را دوست داشته باشیم و عاشق صفات خوب و زیبای خودمان باشیم، یعنی مسیر را درست انتخاب کردهایم و یاد بگیرم نیروهای مکمل و اضداد در زندگی برای تکامل بشر ساخته شدهاند. تا زمانی که تاریکی نباشد روشنایی مفهومی ندارد، و اگر نفرت نباشد عشق معنایی ندارد و برای وجود و لمس عشق باید نفرت وجود داشته باشد تا من بتوانم عظمت و بزرگی عشق را لمس کنم و همه اینها لازمهی تکامل و زندگی انسانها هستند.
وادی دهم برای انسان صادق است؛ چون مسئله اختیار در انسان وجود دارد. شاید در حیوانات تغییر را با این شدت نبینیم، مثلاً حیوانی که ویژگی درندگی دارد، درندگی را تا آخر عمرش به همراه دارد؛ ولی در مورد انسان تغییرات را به مرور زمان و اندک اندک مشاهده میکنیم؛ چون مسئله اختیار برای انسان مطرح شده است.
این وادی یا این راه مثل شمشیر برنده است و هم هشدار میدهد و هم امید به بازگشت، هم صعود است و هم سقوط، زیرا خداوند به انسان قدرت اختیار داده و این انسان است که با دانایی و آگاهی خودش میتواند مسیر زندگی خود را انتخاب کند.
این وادی میفهماند که هر لحظه زندگی، دوراهی امتحان و انتخاب است و هشدار داده تا مراقب باشیم که از چه راهی میخواهیم به چه هدفی برسیم و امید به بازگشت داده که خداوند بخشنده و مهربان است. اگر در اثر جهل و نادانی به مسیر تاریکیها قدم گذاشتهایم و فهمیدیم که مسیر را اشتباه طی کردهایم میتوانیم بازگردیم یا اگر مصرفکننده هستیم نباید تا آخر عمر خودمان را محکوم به اعتیاد بدانیم و نباید صفات بد را با خودمان حمل کنیم.
ما هیچ وقت محکوم به نابودی نیستیم؛ اما نباید دچار غرور شویم، چه بسا انسانهایی که از عرش به فرش رسیدهاند و بالعکس، چه کسانی هم از فرش به عرش رسیدهاند. این موضوع بستگی به انتخابهای خودمان دارد، اثر تغییرات در تمام سطوح زندگی به خود شخص برمیگردد که میخواهد چه چیزی از هستی یاد بگیرد؟ و درک کنیم که بعد از این جهان؛ جهانهای بشمار دیگری نیز وجود دارند.
در این وادی اشاره شده که ساختار تمام هستی به سه مولفه نور، صوت و حس بستگی دارد. در مورد نور میتوان گفت که وقتی هنگام صبح خورشید طلوع میکند، در واقع به انسان یادآور میشود که بیدار شو، حرکت کن، جاری باش و نار وجودت را تبدیل به نور کن. صوت هم مانند ادارۀ مخابرات اطلاعات را در سطح کره زمین منتقل مینماید و همینطور ارتباط بین کلیه جهانهای آفرینش را به یکدیگر بر عهده دارد، ما تمام اصوات را به دلیل مخرب بودن آنها نمیشنویم؛ اما حس که در این میان از همه مهمتر است. حس در کائنات بهعنوان فرستنده و گیرنده عمل مینماید.
برای دوری کردن از ضدارزشها، کلیدیترین نقطه، سختترین و دشوارترین مطلب تغییر حس است و تنها راهی هم که برای تغییر آن تعیین شده است تزکیه، تصفیه و پالایش است. اگر حس ما خوبی را جذب کند، نیکویی را منتشر میکند و اگر زشتی را جذب نماید مسلماً از خود زشتی را تراوش میکند.
هرکس آن چیزی را دریافت میکند که در درون خودش است، البته تغییر حس نمیتواند به یکباره انجام پذیرد. برای داشتن حس سالم باید آموزش سالم ببینیم و تجربه سالمی هم به دست آوریم. انشالله که بتوانیم با حرکتی درست در صراط مستقیم و رهایی از این آتش ویرانگر و با آموزشهای ناب کنگره ۶۰ صفتهای زشت و ناپسند خود را تغییر دهیم و با صفتهای زیبا و خوب جایگزین کنیم.
منبع: اپیکیشن دژاکام
رابط خبری: همسفر معصومه (لژیون سوم)
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
60