صفتِ گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.
صفت واژهای است که اسم را توضیح میدهد و آنچه من را نزد دیگران تعریف میکند، مجموعهای است از این صفاتِ خوب و بد. این صفات، هرچند در وجود من نهادینه شده باشد، باز قابلتغییر است.
در قسمتِ دومِ عنوانِ وادی، از جاری بودن انسان سخن به میان میآید که مفهومِ آن تغییر، تبدیل و ترخیص است که در طولِ زندگیِ انسان در صفاتِ او به وجود میآید؛ چرا که اساسِ هستی تغییر، تبدیل و ترخیص است؛ همین جاریشدنها از لحظه ورود تا یومالفصلِ رهایی.
میدانیم که همه هستی در حرکت است و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست؛ سکون با سقوط همراه است. پس انسان که بخشِ عظیمی از این هستی است، از این قاعده مستثنی نیست.
زمانی که انسان ساکن باشد، طعمه نیروهای منفی شده و به پایینترین نقاط سقوط خواهد کرد. پس منِ انسان تنها موجودی هستم که اختیار دارم تا انتخاب کنم؛ که در جهتِ تاریکی باشم یا روشنایی، گرفتارِ قهر باشم یا غرق در مهر، سرشار از نفرت باشم یا لبریز از عشق؛ در یک کلمه، انتخاب کنم که به دنبال تمنای دل باشم یا اسیرِ خواسته نفس.
برای تغییر در صفاتِ خود به چه چیزی نیازمندیم؟ آیا من میتوانم امروز تصمیم بگیرم که از فردا صفاتِ خود را تغییر دهم؟ خیر؛ این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد که حسِ من تغییر کند. تغییر در حس با تزکیه، پالایش، قرارگرفتن در مسیرِ ارزشها و دوری از ضدارزشها، به همراهِ آموزشِ سالم و تجربه مفید اتفاق خواهد افتاد. زمانی صفتِ من تغییر میکند که واردِ چرخه تفکر، ایمان، عمل، حس، عقل و در نهایت عشقِ سالم شوم.
این وادی همانندِ شمشیری دو لبه است که هم امید میدهد و هم هشدار که صفتِ گذشته در انسان صادق نیست. هیچ موجودی تا ابد در جهنمِ خود نمیماند، فقط کافی است لحظهای سر،خود را به سمتِ نور برگرداند تا معجزه اتفاق افتد؛ آنگاه از پایینترین نقطه به بالاترین نقاط صعود خواهد کرد و بالعکس.
هیچ صفتِ خوبی در انسان پایدار نخواهد بود و با کوچکترین خطایی ممکن است به پایینترین نقاط سقوط کنیم؛ پس به قله رسیدن مهم نیست، در قله ماندن مهم است.همانطور که دکتر امین دژاکام در سیدیِ «آفت» میفرمایند، آفت زمانی به وجود میآید که میوهای وجود داشته باشد؛ چرا که نیروهای منفی از خود تولیدی ندارند، آنها از وجود و دستاوردِ دیگران تغذیه میکنند. زمانی که شخص صاحبِ توانایی، قدرت و… شود، یا به عبارتی شروع به رشد کند و حرفی برای گفتن داشته باشد، نیروهای منفی به او حمله کرده و همه توانِ خود را به کار میبرند تا او را از پای درآورند و نکته خطرناک این است که امکان دارد انسان خود هیزمِ جهنمِ خود شود. اگر نتوانیم صفاتِ خود را حفظ کنیم، طعمه شیطان شده و سقوط خواهیم کرد. از طرفی، گاهی انسانها هیچگونه میوهای ندارند.
دکتر امین دژاکام فرمودند که شاید این مسئله حکمتی است تا انسان مدتی از شرّ نیروهای منفی در امان باشد تا بتواند رشد کند. پس هنگامی که درحالرشد هستیم، حواسمان به آفتها باشد؛ چون صفتِ گذشته در انسان صادق نیست.
مسئله بعدی که در این وادی مطرح میشود، مثلثِ نور، صوت و حس است که سه مؤلفه اصلیِ ارتباطِ جهانها با یکدیگر هستند. نور در هستی فرمان میدهد؛ صوت وظیفه اداره مخابرات را در هستی دارد که هم گیرنده دارد و هم فرستنده؛ و حس که همانند خداوند در همه هستی و نیستی جاری است، اولین نیرویی است که قوه عقل را به حرکت در میآورد.
القا و الهام از طریقِ نور و صوت، پیامها را به انسانها منتقل میکنند. نور و صوتِ مخرب، حسِ انسان را آلوده میکند؛ پس برای تغییرِ صفاتِ خود، تصاویر و اصواتِ نیکو ببینیم و بشنویم تا پیامهای مثبت را دریافت کنیم و در صلح و آرامش باشیم. در طولِ حیات، تجربههایی که از عملِ سالم به دست میآوریم، در ما ایجادِ لذت و جهش میکند. آموزشِ جهانبینی، همانند سلاحی محکم در دستانِ ما است تا ما را به سمتِ رشد و پیشرفت سوق دهد. امیدوارم با قرارگرفتن در مسیرِ آموزش، بتوانیم از جهل و نادانیِ خود فاصله بگیریم و عشقِ سالم را تجربه کنیم.
《منابع》
وادی دهم از کتاب عشق؛ چهارده وادی برای رسیدن به خود
سیدی «آفت».
کارگاه آموزشی جهانبینی کنگره ۶۰.
نویسنده:ایجنت همسفر الهه
عکاس: همسفر منیره، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر مینا، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
76