English Version
This Site Is Available In English

حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به‌کار می‌اندازد

حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به‌کار می‌اندازد

در ساختار جهان‌بینی کنگره۶۰ انسان موجودی تعریف می‌شود که دارای اختیار، قدرت انتخاب و قابلیت تبدیل است. آقای مهندس در بسیاری از سخنرانی‌ها تأکید می‌کنند که انسان می‌تواند ضد ‌ارزش‌ها را به ارزش‌ها تبدیل کند و این توانایی تبدیل نشان می‌دهد که انسان موجودی ثابت نیست. وادی دهم دقیقاً بر همین نکته تأکید دارد: «هیچ صفتی در انسان ثابت و ابدی نیست»؛ چقدر این قانون زیباست، چقدر عظیم است و چه بار معنای سحرآمیزی را در خود حمل می‌کند. بله، «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است».

این وادی، این قانون یا این راه، به‌سان شمشیری بُرنده است هم هشدار می‌دهد و هم امید به بازگشت، هم صعود است هم سقوط، هم مرگ است و هم زندگی، هم زنده را از درون مرده خارج می‌کند و هم مرده را از درون زنده و به‌طور کلی هم رحمت، لطف و بخشندگی خداوند را در مسیر زندگی انسان به نمایش می‌گذارد و هم خطوط اختیار را به شکل بسیار زیبایی به دست انسان می‌سپارد تا خودش هرگونه که مایل است، ترسیم نماید و به انسان می‌فهماند که پایان هر نقطه می‌تواند سرآغاز خط دیگری باشد.

همه انسان‌ها قادر هستند و می‌توانند در هر نقطه‌ای که قرار دارند و هر صفتی را که با خود حمل می‌کنند، عوض نمایند؛ حتی گناهکارترین انسانی که مرتکب فجایع و جنایت‌های بی‌شماری گردیده است؛ می‌تواند صفات زشت خود را تغییر دهد و از آن‌ها بازگشت نماید.

هیچ انسانی مجبور نیست یک صفت یا صفت‌های زشت خود را به صورت جاودانه و یا تا ابد در خود حفظ کند، هیچ‌کس مجبور نیست تا ابد در جهنم باقی بماند. اگر کسی در عمیق‌ترین نقطه جهنم قرار داشته باشد؛ اگر بخواهد اختیار کامل دارد و می‌تواند صفت‌های زشت خود را تغییر بدهد تا رحمت خداوند شامل حال او گردد و به‌آرامی از جهنم خارج گردد.

هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید از من گذشته و من در زشتی‌ها غوطه‌ور هستم و راه نجاتی نیست، راه نجات همیشه هست؛ زیرا «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری‌ است.» به دلیل جاری بودن انسان، اگر ما در بالاترین نقطه بهشت قرار داشته باشیم، هرگاه صفت نیک ما تبدیل به صفت زشت گردد، ما را از بهشت به طبقات زیرین جهنم فروخواهد کشید؛ چون انسان جاری است.

همه‌چیز در هستی، جاری و در حرکت می‌باشد و هیچ‌چیز در هستی و ماورای آن را نمی‌توانیم بیابیم که ثابت باشد و تغییر نکند؛ چون مسیر تکامل و مسیر زندگی، تغییر، تبدیل و درنهایت ترخیص است، از حلقه‌ای در آفرینش به حلقه‌ای دیگر از آفرینش، از آسمان به زمین و از زمین و آسمان و دوباره بالعکس ... تا کجا؟ تا ناکجاآباد! نمی‌توان با انگشت سبابه و یا قطب‌نما آن را نشان داد، تا انتهای ابدیت که خود ابدیت دیگری را در پی دارد و اگر دقیق بخواهیم بدانیم تا انتهای اعداد تا جایی که از آنجا انشعاب یافته‌ایم و دوباره حرکتی دیگر، چون ما همیشه با هستی هستیم.

اما به‌راستی برای چه؟ برای بودن، وجود داشتن، زندگی، حیات، فضا، مکان، زمان و ساعت زیرا بزرگترین معجزه حیات، خودِ حیات است. غوطه‌ور بودن و نگاه کردن به آن، به تمامی موجودات، حزن، اندوه، غم و شادی، عشق، به‌دست آوردن، ازدست دادن و درنهایت؛ جمع اضداد، چون نکته ظریف در این‌ است تا زمانی که نفرت را ندانی مفهوم عشق را لمس نخواهی کرد؛ بنابراین همه باید با ساعت زندگی کنند. به‌عبارتی هر پایانی ساعتی مشخص دارد که از قبل اندازه‌گیری شده است؛ البته در جهان زمینی ساعت شامل سه بُعد فضا، مکان و زمان مشخصی است و هرچیزی که ساعتش برسد، هر سه بعد فضا، مکان و زمان زمینی را از دست خواهد داد.

اگر انسان بخواهد شرایط را تغییر دهد باید صفت خود را تغییر دهد و پیش از این امر باید باور کند که صفت او می‌تواند تغییر کند و وادی دهم نیز به همین موضوع اشاره می‌نماید و دلیل آن را نیز می‌گوید و آن جاری بودن انسان است و جاری بودن انسان می‌تواند باعث تغییر صفت شود.

صفاتی که در گذشته بر اثر جهل، ترس، نادانی یا شرایط نامساعد ایجاد شده‌اند با حرکت درست، آموزش صحیح و عمل سالم دگرگون می‌شوند. این وادی نه یک اصل نظری، بلکه قانونی عملی برای همه کسانی است که می‌خواهند از گذشته عبور کنند و در مسیر ارزش‌ها، آرامش و رشد قدم بگذارند. درک و اجرای وادی دهم دریچه‌ای به رهایی، امید، تکامل و تصویری نو از انسان می‌گشاید؛ تصویری که نه بر پایه خطاهای گذشته، بلکه بر اساس تلاش‌های امروز شکل گرفته است.

ما باید صفات ناپسند خود را تغییر بدهیم و مشکل خودمان را پیدا کنیم، گاهی اوقات انسان مشکلی دارد؛ ولی قبول ندارد، مواد مخدر مصرف می‌کند؛ ولی قبول ندارد و یا هر کار منفی دیگری که انجام می‌دهد؛ قبول ندارد. اولین قدم برای این‌که انسان بتواند آن صفت و مشکل را تغییر دهد این است که بداند این مشکل را دارد.

حس مانند خداوند است، در تمام هستی و نیستی موجود و رؤيت‌ناپذیر، اما همنام خودش قابل حس است. حس اولین نیرویی است که قوّه عقل را به‌کار می‌اندازد. حس، پیام‌های نور و صوت را دریافت و منتشر می‌کند. حس هم این دنیاست و هم آن دنیا، ولی قابل دیدن نیست مثل حس دوستی، عشق، کینه و نفرت. گفتیم غمزه یک پشه را فقط یک پشه درک می‌کند، ملخ زیبایی سوسک را حس نمی‌کند، باید هم‌جنس خودش باشد برای تغییر صفت گذشته بایستی حس یا موج گیرنده و فرستنده را عوض کرد و این کاری است هم سخت و هم سهل.

هر گیرنده‌ای قطعاً فرستنده‌ای هم دارد. هر کسی که چیزهای خوب را بگیرد، چیزهای خوب را منتقل می‌کند و کسی که چیزهای بد را بگیرد همان را منتقل می‌کند، این می‌شود صفت گیرنده و فرستنده ما و ویژگی‌های گیرنده و فرستنده ما درحقیقت صفتِ خودِ ماست.

برای تغییر حس در جهت ارزش‌ها فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن هم تصفیه و پالایش است که در مورد انسان آن را تزکیه گفته‌اند. برای این‌که صفت گذشته تغییر کند، باید حس تغییر کند و برای این‌که حس تغییر کند هیچ راهی جز پالایش وجود ندارد. اولین قدم برای تزکیه، تفکرسالم است. تفکر سالم، ایمان سالم را به‌وجود می‌آورد.

ایمان یعنی تجلی نور یا صفات خدا در انسان یا اعتقاد راسخ به موضوعی یا شخصی یا چیزی داشتن. ایمان یعنی صفات خداوند در انسان متجلی بشود، وقتی می‌گوییم کسی ایمان دارد فقط این نیست که پیشانی او پینه‌ بسته باشد، این فقط می‌تواند یکی از نشانه‌های ایمان باشد. در اصل ایمان، یعنی صفات خداوند در انسان صادق باشد.

منابع: کتاب عشق؛ چهارده وادی برای رسیدن به خود‌، سی‌دی‌های وادی دهم بخش ۱،۲،۳
نویسنده: راهنما همسفر محدثه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .