سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
من در وادی دهم آموختم که صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است؛ یعنی انسان دارای ویژگی و صفاتی است که قادر به تغییر آنها است. انسان تغییرپذیر و جاری است؛ چون جهان هستی جریان دارد. حیوانات نمیتوانند صفات وجودی خود را تغییر دهند؛ مثلاً خوی وحشیگری از صفات گرگ است و نمیتواند آن را تغییر دهد؛ ولی انسان میتواند صفات زشت و بد را تغییر دهد. انسان محکوم به بد بودن یا چاق بودن و غیره نیست. انسان بد میتواند در قرار گرفتن در مسیر الهی پلههای پیشرفت و ترقی را طی کند، قطعاً انسانی که خداپرست است و خدا را ستایش میکند، در دل انسانها جایگاه ویژهای پیدا میکند. گناهکارترین انسان هم اگر بخواهد میتواند از مسیر غلط بازگردد و در هر نقطهای از بدی هم باشد، باز میتواند به کمک نیروهای الهی و توکل بر خدا به تعالی برسد و برعکس هم میتواند باشد؛ اگر ما در بهترین جایگاه هم باشیم در پیش گرفتن مسیر غلط و تکرار اشتباهات میتواند، ما را از عرش آسمان به قعر چاه بکشاند، انتخاب با ما است. ما قدرت عقل و اندیشه داریم. تشخیص راه درست خیلی سخت نیست. عقل انسان هم طول و هم عرض دارد. ممکن است سن ما بالا برود و خیلی چیزها را ندانیم، گاهی اوقات ادعا میکنیم میدانیم؛ ولی در برابر عظمت جهان، دانستههای ما بسیار ناچیز است. ما باید عقل خود را به کار بگیریم. حس اولین نیرویی است که عقل را به کار میاندازد. باید حس لامسه، بویایی، بینایی و شنوایی باشد تا بتوانیم پیامهای صوت و نور را دریافت و هستی را درک کنیم. حس قابل رؤیت نیست؛ ولی هم در این دنیا و در دنیای دیگر وجود دارد؛ اگر حس نبود عقل کار نمیکرد، عشق، کینه، نفرت و محبت همه حس هستند. در انسان جایگاه چشم همان نور، شنیدن جایگاه صوت و قلب جایگاه حس مرکزی است. من اگر نتوانم حسهای خود را در جهت مثبت به کار بگیرم نمیتوانم صفات بد خود را کنار بگذارم؛ این امر با تزکیه و پالایش امکانپذیر است. تزکیه باتفکر آغاز میشود. گفتیم صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. انسان میتواند از بدیها دور شود و منیت، خودخواهی، غرور و تکبر را کنار بگذارد؛ وقتی به انسان در یک سیستم شغل یا جایگاهی میدهند و به او اعتماد میکنند، نباید به فکر سو استفاده باشد و دچار غرور شود. باید در نظر داشته باشیم کجا بودیم و کجا هستیم و گذشته خود را در نظر داشته باشیم، گذشتهای که شاید مورد اعتماد کسی نبودیم، نباید به کسی توهین کنیم. باید حس ما به جایگاه، سالم باشد تا بتوانیم منتشر کننده حس و حال خوب باشیم. این کار بستگی به خود ما دارد و میتواند سخت یا آسان باشد. برای مثبت بودن این حس فقط و فقط باید پالایش صورت بگیرد. اولین قدم برای تزکیه تفکر سالم است که در پی آن ایمان سالم هم بهوجود می آید. ایمان یعنی تجلی نور خدا در درون انسان، یعنی صفات پاک الهی در انسان وجود دارد؛ وقتی میگوییم انسان با ایمان یعنی انسانی که معنای رحمان و رحیم را میداند. باید صفات الهی در درون انسان، صادق باشد. کسی که بخشیدن را بلد نیست، قطعاً رحمان و رحیم نیست. نام خدا ارزش و جایگاه بالایی دارد نباید همه جا خرج بشود؛ اگر ایمان سالم داشته باشیم، عمل سالم هم داریم. ایمان سالم وقتی باارزش میشود که به آن عمل کنیم، بهدنبال عمل سالم حس خوب، شادی و نشاط ایجاد میشود. در پی حس خوب عشق پدیدار میشود. اینها همه زنجیرهوار بههم متصل هستند؛ وقتی عقل درست کار کند میفهمد که به عشق نیاز دارد، عشقی پاک و سالم، مثل: عشق به هستی، طبیعت و احساس نیاز به معشوق، انسان عاقل هم عاشق میشود. این دو، دور از هم نیستند.
سلام دوستان سمیرا هستم یک همسفر
وادی دهم به ما میگوید: انسان مانند؛ رودخانه، جاری است. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، دنیای اضداد است. هنگامی که من نتوانم حسهای خود را تغییر دهم، هرگز صفات بد گذشته در من تغییر نمیکند. از زمانیکه به کنگره آمدهام فهمیدم، این من هستم که باید نسبت به مسافر خود، بیشتر رشد و ارتباط خود را با مخلوقم بیشتر و محکمتر کنم. باید از خود، زنی قوی بسازم و برای این امر، باید حسهای خویش را تغییر دهم، زندگی را فقط یک ورق سیاه نبینم، صفحه سفیدی ببینم که فقط نقطهای سیاه روی آن است که برای برداشتن آن لکه باید خود را تزکیه و پالایش کنم؛ وقتی به صحبتهای آقای مهندس در این وادیها گوش کردم، دریافتم که مسافر من یک بیمار بوده و من هیچوقت او را درک نکردم. مسافرم برای رشد و بزرگ شدن قدم برداشت، من هم میخواهم رشد کنم و بزرگ شوم که باید صفات بد گذشته را در خود تغییر بدهم و اینکار با تفکر، تزکیه و پالایش امکانپذیر است.
سلام دوستان شیرین هستم یک همسفر
ما در وادی دهم آموختیم که انسان قابل تغییر است. خداوند، نعمت حیات را به انسان بخشید و اختیار سرنوشتش را به دست خود او داد تا هرطور که دوست دارد زندگی خویش را بسازد؛ زیرا انسان تنها موجود بین مخلوقات است که دارای اختیار است. یک حیوان درنده مانند: شیر و ببر، صفت درندگی در ذات آنها وجود دارد؛ اما انسان میتواند صفات خود را تغییر دهد، اول باید بپذیرد صفاتی که دارد خوب نیست و بد است باید تغییر کند. انسان با اختیاری که خداوند به او هدیه کرده، میتواند صفات خود را تغییر دهد. انسان با استفاده از سه مؤلفه: نور، صوت و حس میتواند، این تغییر را انجام دهد و به آرامش برسد. انسان میتواند وارد چرخه درست زندگی کردن؛ یعنی تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و عشق سالم برسد که این کار تنها با تزکیه و پالایش انجام میشود. به گفته آقای مهندس، هیچکس مجبور نیست تا ابد در جهنم باقی بماند.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
وادی دهم میگوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. اولین چیزی که باید بدانیم این است که صفت چیست؟ صفت، ویژگی یا خاصیت هر چیزی است، صفت بعضی چیزها را نمیتوان تغییر داد. وقتی یک تخته سیاه است، خوب سیاه است و تغییر نمیکند؛ ولی در این وادی میفهمیم که انسان فرق میکند؛ یعنی او میتواند ویژگی و خاصیت خود را در هر شرایطی تغییر بدهد، مثل: آدم چاق یا لاغر، حال میتواند خود را تغییر دهد؛ پس صفت اینجا در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. ما میتوانیم صفتهای زشت و نامهربان خودمان را به صفتهای نیکو تبدیل کنیم. در وادی دهم بخش دوم میگوید: اگر صوت نبود، اتصال نبود، نوشتن نبود، حیاط نبود، زندگی نبود و درنهایت این کلام یا صوت است که میگوید: ای انسان تو چیزی نیستی مگر آنکه خودت تلاش کنی. تو اختیار کامل داری که اگر دل به اصوات و کلام نیکو بدهی میتوانی صفات ناپسند خود را تغییر دهی و به صلح و آرامش برسی؛ پس بدان صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. در وادی دهم بخش سوم میگوید: برای تغییر حس در ارزشها فقط یک راه وجود دارد، آن هم تصفیه و پالایش است که در مورد انسان تزکیه است و برای اینکه حس تغییر کند هیچ راهی جز پالایش وجود ندارد.
سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر
من با شنیدن سیدی وادی دهم، متوجه شدم انسان مثل: آب رودخانهای که همیشه در حال حرکت و روان است، آب باعث میشود صفتهای بد و زشتی که ما داریم شسته شود و مثل آن پاک و زلال شویم؛ زیرا رفتار و کردار ما ثابت نیست، جاری است. ما میتوانیم همیشه بهترین و قابل تغییر باشیم؛ مثلاً من در گذشته نمیتوانستم به راحتی در جمع صحبت کنم؛ اما با آمدن به کنگره و آموزش گرفتن، اعتماد بهنفس من بالا رفت و میتوانم راحتتر از قبل صحبت و مشارکت کنم؛ یعنی این صفت هم گذشته در من وجود داشته که هماکنون قابل تغییر است؛ چون ما انسانها مدام در حال تغییر هستیم.
مشارکت کنندگان: همسفر فاطمه، همسفر اعظم، همسفر فاطمه، همسفر شیرین، همسفر سمیرا و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هفدهم)
عکاس: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ارسال مطلب: همسفر زهرا دبیر سایت
همسفران نمایندگی شعبه فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
131